آنچه در این مقاله خواهید خواند
تمرکزگرایی یا تمرکززدایی! مساله این است! اما از نظر متخصصان حوزه بلاک چین و رمز ارزها، آینده متعلق به سیستم های متمرکز است یا غیر متمرکز؟ تقابل مبحث تمرکز و عدم تمرکز ریشه در تاریخ بشریت دارد. موضوع فقط سیستمهای کامپیوتری و دیجیتال نیست. به عنوان نمونه نحوه اداره یک حکومت را در نظر بگیرید.
از زمانهای دور، برخی جوامع معتقد به اداره غیر متمرکز محدوده خود بودهاند، به طوری که قدرت در دست یک نفر یا یک خانواده متمرکز نشده و مجموعهای از افراد (نمایندگان) مسئولیت اداره امور را به دست میگرفتند. تا قبل از ظهور سیستم های کامپیوتری متمرکز و غیر متمرکز نیز انسانها همواره به دنبال دلایلی منطقی برای جایگزینی یک ساختار با دیگری بودهاند، اما در نهایت به نیاز استفاده از هر دو پی بردند. صرافیهای خرید و فروش رمز ارز نیز بسته به ویژگیهای خود، در هر دو دسته متمرکز و غیرمتمرکز قرار میگیرند.
واقعیت این است که نمیتوان یکی را به طور غالب بر دیگری برتر دانست. هر یک دارای مزایا و معایبی نسبت به ساختار دیگر هستند. در این مطلب تصمیم داریم به مقایسه این دو با یکدیگر پرداخته و به تفاوت سیستم های متمرکز و غیر متمرکز پی ببریم. ابتدا نگاهی به تقابل این دو مفهوم از زمانهای دور خواهیم انداخت.
آشنایی با ساختار سیستم های متمرکز
در نیمه قرن هفدهم میلادی، توماس هابز (Thomas Hobbes) فیلسوف بریتانیایی، کتاب با عنوان “Leviathan; The Matter, Forme and Power of a Commonwealth Ecclesiasticall and Civil” (لویاتان؛ اهمیت، شکل و قدرت یک جامعه مشترکالمنافع و جامعه مدنی) منتشر کرد. او در این کتاب نظریه قرارداد اجتماعی را تدوین کرد. به عقیده آقای توماس هابز، بشریت از ابتدا با ترس دائمی از مرگی خشن رشد کرد. این ترس در انسانها ریشه دواند و ادامه یافت، تا جایی که سبب تولد یک لویاتان (هیولا یا اژدهای عظیمالجثه و اسطورهای که از دریا سرک میکشد و مثل و مانند ندارد) شد. مردم به خاطر ترسشان، با قول دریافت محافظت، قدرتشان را به این نیروی برتر تفویض میکنند. این اتفاق، آغاز روند طولانی تمرکز در جوامع بوده است. با نگاهی عمیق متوجه خواهید شد ساختار سیستم های متمرکز کنونی به دلیلی تقریبا مشابه، این چنین شکل گرفته است.
پائول میشل فوکو (Paul-Michel Foucault) فیلسوف فرانسوی، به شکلی عمیقتر به بررسی این روند تمرکز قدرت پرداخت. او در کتابش با نام “Discipline and Punish: The Birth of the Prison” (مراقبت و تنبیه؛ تولد زندان)، از عکسهای ایدهی جرمی بنتام (Jeremy Bentham)، فیلسوف بریتانیایی، در ارتباط با بهترین حالت یک زندان استفاده کرد. این ایده پانوپتیکون (Panopticon) یا سراسربین نام داشت. پانوپتیکون که به خوبی تفاوت دو ساختار و نظام متمرکز و غیر متمرکز را به ما نشان میدهد، یک معماری متفاوت است و به زندانبانها اجازه میدهد تمامی زندانیها را زیر نظارت خود داشته باشد، بدون اینکه آنها بتوانند مطمئن شوند در کدام لحظه تحت نظارت قرار دارند. به زبان ساده، این نمایشدهنده حکومتی به دنبال کنترل توانایی زیستن انسانها است و تلاش میکند شکلهای مختلف مجازات را برای انسانها عادی کند. این احساس به افراد یک جامعه داده میشود که نگهبانان بخشی مستقیم و جدانشدنی از آنها هستند. به تفاوت سیستم های متمرکز و غیر متمرکز فکر کنید؛ با استفاده از ساختار متمرکز، یک حکومت به این خواسته خواهد رسید.
روانشناس شناختی کانادایی – آمریکایی استیون آرتور پینکر (Steven Arthur Pinker)، در کتاب معروفش به نام “The Better Angels of Our Nature: Why Violence Has Declined” (فرشتگان بهتر سرشت ما؛ چرا خشونت کاهش یافته است) مدعی شد این روند حکومت سبب شده ایمنی شهروندان، با گذشت زمان به تدریج افزایش پیدا کند. به عقیده توماس هابز، پائول میشل فوکو و آرتور پینکر، سیستم ها و ساختارهای بالا به پایین، کنترل و فرماندهی و همچنین متمرکز کارکرد مناسب خود را به اثبات رساندهاند. اما آیا این ادعا صحت دارد؟
مشکلات کلی سیستم های متمرکز
بهترین نمایش از دولتهای متمرکز به شکلی افراطی در هر دو طرف، کمونیستی و فاشیستی است. به سختی میتوان این دو را سیستمی مناسب برای کنترل یک جامعه قلمداد کرد، چرا که این حکومتهای به شدت متمرکز، میزان خشونت بالایی را در دل جوامع تحت کنترلشان سبب شدند.
یک مثال بسیار مناسب دیگر، دنیای وب (WWW –> World Wide Web) به عنوان مهمترین و پرکاربردترین سرویس اینترنت است. جالب است بدانید در ابتدا، وب به عنوان پلتفرمی غیر متمرکز توسعه پیدا کرد، اما اکنون با ارزیابی آن متوجه خواهیم شد از این هدف دور شده است؛ غولهایی نظیر گوگل و فیس بوک در حال حاضر بخش اعظم داده و محتوای موجود در وب را در اختیار دارند و با دیتای شخصی کاربران شبیه کالایی برای خرید و فروش رفتار میکنند! نتفلیکس یک مثال دیگر است. این وب سایت نقش یک واسطه را بین تولیدکنندگان محتواهای ویدیویی و کاربران ایفا میکند. همه زحمت روی دوش تولیدکنندگان محتوا است، اما نتفلیکس گاهی اوقات حتی سود بیشتری در مقایسه با آنها به جیب میزند!
برای مقایسه سیستم های متمرکز و غیر متمرکز در حوزه رمز ارزها هیچ مثالی بهتر از بانکهای مرکزی نیست. این نهاد در برخی کشورها، صرفا به خاطر دلایلی سیاسی و برای برون رفت موقت از بحران، اقدام به چاپ و انتشار بیش از اندازه اسکناس میکند، عملی که نتیجهای به جز بالا رفتن تورم و کاهش ارزش پول ملی نخواهد داشت.
آشنایی با ساختار سیستم های غیر متمرکز
در سال 1990، الینور آستروم (Elinor Ostrom) اقتصاددان سیاسی آمریکایی و برنده جایزه نوبل، در کتابش با نام “Governing the Commons: The Evolution of Institutions for Collective Action” (حاکم بر عوام؛ تکامل نهادها برای اقدام جمعی) نوشت تا زمانی که یک مرجع واحد و خاص، انحصار استفاده از زور را دارد، به جای یک جامعه خودگردان، با یک حاکمیت طرف خواهیم بود. او در همین کتاب گفت تا وقتی برای شرکتهای خودسازمان یافته و خودگردان، یک توضیح نظری به طور کامل توسعه نیافته و مورد قبول قرار نگرفته است، تصمیمات مهم سیاسی با این فرض اتخاذ خواهند شد که افراد، قادر به سازماندهی خود نبوده و همیشه به سازماندهی شدن توسط افرادی (مسئولان) از بیرون نیازمند هستند.
به لطف ظهور فناوری بلاک چین اکنون یک توضیح نظری در اختیار داریم. در مقایسه سیستم های متمرکز و غیر متمرکز، تمرکززدایی به زبان ساده فرآیند پراکنده کردن قدرت و دور نگه داشتن کنترل همه اعمال از دست یک مرجع خاص و منحصربهفرد است. شبکههای نظیر به نظیر (P2P) یا غیر متمرکز سیستم هایی مشارکتی هستند و با کنترل شدن به دست موجودیتی یگانه و تک، مقابله میکنند.
بیت کوین و اتریوم جزو بهترین مثالها برای معماریها و سیستمهای غیر متمرکز به شمار میروند. این دو سیستم، از مجموعه کامپیوترهای پراکنده در سراسر دنیا تشکیل میشوند. اگرچه ممکن است شرکتهایی به وسیله راهاندازی مراکز استخراج بیت کوین بزرگ، هش ریت زیادی در اختیار داشته باشند، اما همچنان نمیتوانند بدون در نظر گرفتن نظرات دیگر اعضای شبکه، تصمیماتشان را اجرایی کنند.
پی بردن به تفاوت های مهم سیستم های متمرکز و غیر متمرکز سبب شد سال گذشته، بعد از سالها رشد و ترقی با سرعتی آهسته، دنیا شاهد انفجار بحث دیفای (امور مالی غیر متمرکز – DeFi) باشد. اگرچه دیفای هنوز در مقایسه با سیستم مالی متمرکز جهانی سهم اندکی دارد، اما در هر صورت، یک تغییر قابل توجه به سمت عدم تمرکز را آغاز کرده است.
دیتای انحصاری تحت کنترل چند شرکت در وب کنونی (Web 2.0) و پایمال شدن حریم خصوصی کاربران به این خاطر، سبب شد روز به روز افراد بیشتری به جنبش توسعه و راهاندازی نسل بعدی و غیر متمرکز وب (وب 3) ملحق شوند. با در نظر گرفتن ظرفیت باورنکردنی بلاک چین که امکان توسعه سازمان های خودگردان غیر متمرکز را میسر کرده است، اکنون میدانیم بحث دولت و حکومت غیر متمرکز نیز از دیدگاه فنی و عملی، ایدهای قابل پیادهسازی است!
عدم تمرکز مبتنی بر بلاک چین میتواند از طریق جلب اعتماد مجدد افراد در رابطه با صحت اجرای روند انتخابات، جامعه را مجددا دموکراتیک کند. بدون شک بلاک چین شبیه هر فناوری دیگر، حلال تمام مشکلات نیست، اما میتوان روی ظرفیت بالای آن برای حل بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی نظیر افزایش تنوع و شمول، از بین بردن شکاف جنسیتی، ارائه خدمات به افراد فاقد دسترسی به سیستمهای بانکی سنتی و مبارزه با بیعدالتی اقتصادی، حساب کرد.
دیالکتیکها ؛ متمرکز در برابر غیر متمرکز
تقابل دو مفهوم و ساختار متمرکز در برابر غیر متمرکز نمایشدهنده قانون وحدت و مبارزه اضداد است که یکی از سه مفهوم اصلی دیالکتیک محسوب میشود؛ یکی بدون دیگری غیر ممکن به نظر میرسد.
ابتدا باید نکته مهمی را یادآور شویم. رمز ارز نوعی ارز دیجیتال است. هر رمز ارز را میتوان یک ارز دیجیتال خطاب کرد، اما بالعکس این کار لزوما صحیح نیست. یعنی ممکن است یک دیجیتال کارنسی، کریپتوکارنسی نباشد. بشر از زمان ظهور سیستمهای دیجیتال، به دنبال دیجیتالی کردن پول بوده است. ایدههای بیشماری مطرح و پروژههای متعددی پیادهسازی شد، اما هیچ کدام نتوانست برای استفاده در سطحی گسترده محبوبیت کسب کند. بیت کوین به جرات بهترین دستاورد در این زمینه بوده است. یکی از دلایل موفقیت آن، داشتن سیستمی غیر متمرکز بود.
رمز ارزها به عنوان سیستم هایی غیر متمرکز توسعه پیدا کردند، اما روند توسعه آنها رفته رفته از مسیر و هدف اولیه دور شد. به عنوان مثال شرکتهایی نظیر تتر لیمیتد (Tether Limited) اقدام به توسعه رمز ارزی متمرکز کردند! تتر اکنون پراستفادهترین ارز دیجیتال دنیا است و بیشترین حجم مبادله روزانه را در اختیار دارد، اما پولی کاملا متمرکز و تحت نظارت شرکتی خاص است. در ادامه ایده ارز دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) مطرح شد که مجددا مخالف فرآیند غیر متمرکزسازی سیستمهای پولی است. رشد پروژههایی از این دست سبب شد رقابتی بین سیستم های پولی متمرکز و غیر متمرکز شکل بگیرد.
به عقیده بسیاری، ایده ارز دیجیتال بانک مرکزی به خاطر گرفتن قدرت از دست مردم و برگرداندن آن به دولتها، مفهوم عدم تمرکز در یک سیستم پولی را زیر پا میگذارد. برخی به دستاوردهای پروژههای CBDC امیدوار بوده و عقیده دارند آنها در صورت استفاده از مفهوم عدم تمرکز در هسته، توجه مردم جوامع را به خود جلب خواهند کرد.
فرآیند دیالکتیکی مشابهی در ارتباط با تعداد زیادی صرافی ارز دیجیتال متمرکز در سراسر دنیا رخ داده است. برخی متخصصان عقیده دارند صرافیهای متمرکز این شانس را دارند تا در آینده، فضای کریپتوکارنسی را رهبری کنند. این دسته افراد معتقدند تمرکز در اینجا ضروری است و عدم تمرکز واقعی، از مفهوم تمرکز ریشه میگیرد. در مقابل، عدهای تصور میکنند یکی از دلایل کمرنگ شدن مفهوم عدم تمرکز در دنیای رمز ارزها همین صرافیهای متمرکز هستند. آنها عقیده دارند استفاده از رمز ارزهای غیر متمرکز در دل سیستم های متمرکز کار جالبی نیست!
ماهیت دیالکتیکی دیگر از دوگانگی بین تمرکز و عدم تمرکز در فضای تنظیم مقررات برای حوزه کریپتوکارنسی نهفته است. بدون شک، بدون وجود چارچوب و آئیننامهای مشخص، رمز ارزها آیندهای نخواهند داشت. مخصوصا برای دیفای، این امر کاملا ضروری است. با این حال، قانونگذاری بحث کریپتوکارنسی، با فعالیت ناشناس و بدون هویت در این فضا در تضاد است. حریم خصوصی که به لطف وجود سیستم های غیر متمرکزی نظیر بیت کوین حاصل شده است، در قانونگذاریها نقض خواهد شد.
یک دایره پایان و آغاز ندارد. به همین دلیل دوگانگی متمرکز در مقابل غیر متمرکز را نباید به صورت تقابل 0 و 1، روز و شب و همچنین سیاه و سفید دید! به عبارتی نمیتوان یک ساختار را به طور مطلق نسبت به دیگری برتر دانست و همیشه از آن استفاده کرد. رسیدن به توافقی عام و مناسب، بهترین گزینه به نظر میرسد.
نظر متخصصان درباره تقابل سیستم های متمرکز و غیر متمرکز
برای فهمیدن نظر متخصصان فضای رمزنگاری و بلاک چین درباره این دوگانگی، وب سایت CoinTelegraph چندی پیش با برخی از آنها مصاحبه کرد. این وب سایت از تعدادی متخصص رمزنگاری و بلاک چین پرسید: «دیدگاه شما در مورد تقابل نظامهای متمرکز و غیر متمرکز چیست؟ آیا مردم از رویکرد غیرمتمرکزتر استقبال خواهند کرد؟»
باب لی (Bobby Lee)، موسس و مدیر عامل Ballet
دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم، در واقع به میزان زیادی متمرکز است. البته عناصر و چیزهای طبیعی به صورت غیر متمرکز نیز وجود دارند، اما جامعه، ساختار کشور و مقررات همگی متمرکز به شمار میروند. بنابراین همیشه با ترکیبی مکمل رو به رو هستیم. انسانها به طور دائم بین ساختارهای متمرکز و غیر متمرکز جابهجا میشوند.
به عنوان نمونه، طلا غیر متمرکز است، اما وقتی شرکتهایی اقدام به فروش محصولاتی ساخته شده از آن کرده یا این ماده را به عنوان وسیلهای برای ذخیره ارزش و سرمایه گذاری ارائه میکنند، طلا را متمرکز خواهند کرد. فعالیت آنها میتواند ضرب سکههای طلا یا ارائه اوراق بهادار مبتنی بر طلا باشد.
بعد از ظهور ارزهای دیجیتال، ارزهای آسیای میانه به صورت غیر متمرکز شروع به کار کردند (تبادلشان به این شکل آغاز شد). وقتی صرافیها ذخیره به شکل حضانتی را فراهم و امکان مبادله با دیگر کاربران را میسر کردند، راهکاری متمرکز پدید آمد (اگر از آنها استفاده کنید). البته، حتی در این زمان نیز توسعه راهکارهای غیر متمرکز ادامه پیدا کرد. به عنوان بهترین مثال باید به ظهور تعداد زیادی از صرافی DEX اشاره کنیم.
نیاز به وجود سیستم ها و ساختارهای متمرکز در کنار موارد غیر متمرکز همیشگی است، چرا که همواره افرادی دوستدار ورود متخصصان به یک زمینه و انجام کارها برای آنها هستند. به عبارتی آنها تمایل دارند کار را به دست کاردان بسپارند! (مثال بالا را در نظر بگیرید. کار با صرافیهای غیر متمرکز برای همه راحت نیست، به همین دلیل عدهای با وجود نیاز به احراز هویت مشتری (فرآیند KYC) و زیر پا گذاشتن مزایای استفاده از یک سیستم غیر متمرکز کار با یک صرافی متمرکز را ترجیح میدهند). در نهایت، همیشه ترکیبی از مکملها وجود خواهد داشت. من تصور نمیکنم روزی جهان به طور کامل غیر متمرکز شود.
چانگ جیا (Chang Jia)، موسس Bytom و 8btc
با توسعه سناریوهای بلاک چینی، مخصوصا سیستم مالی غیر متمرکز (دیفای)، دیگر نمیتوان از منظر حفظ عملکرد اساسی یک زنجیره عمومی، به فکر انتخاب متمرکز یا غیر متمرکز بود. اگر چند سال پیش، وقتی از چگونگی ساخت یک بلاک چین غیر متمرکز جهانی صحبت میشد، معماری زیربنایی بلاک چین هنوز به بلوغ نرسیده بود، مردم تمایل بیشتری به جستجو درباره طراحی معماری و راه حل غیر متمرکزسازی حقوق نشان میدادند. این اولین اصل است. با شروع کار و بلوغ شبکه اصلی بسیاری از زنجیرههای عمومی، پروتکلهای لایه بالایی و سناریوهای بیشتری ظهور کرده و مورد استفاده قرار گرفتند.
تا زمانی که زنجیره اصلی یا اکولوژی صحنهای که برخی اپلیکیشنها و پروتکلها به آن ضمیمه شدهاند، به اندازه کافی از حقوق غیر متمرکز برخوردار باشد، این دیگر اصل اولیه نیست که به عدم تمرکز کامل حقوق نیاز دارند. این دسته اپلیکیشنها و پروتکلهای غیر متمرکز توجه بیشتری به تعادل بین عدم تمرکز و فعالیت تجاری خواهند داشت. در اینجا بهبود بهرهوری تجاری به عنوان اولین اصل در نظر گرفته میشود.
وقتی مردم بلاک چین را انتخاب میکنند، هنوز در حال پذیرش روشهای غیر متمرکزتر هستند. همانطور که در بالا اشاره کردیم، مردم همیشه، با توجه به وضعیت واقعی، برای تعادل مناسب بین عدم تمرکز و کارایی تلاش میکنند.
کریستینا دولان (Cristina Dolan)، موسس و مدیر عامل InsideChains
پایه بلاک چینی غیر متمرکز، غیر قابل تغییر و شفاف، معجزه واقعی دنیای کریپتو است و توسط کسانی که واقعا ارزش آن را درک میکنند پذیرفته خواهد شد. قبل از بیت کوین، تلاشهای زیادی در راستای دیجیتالی کردن پول انجام شد، اما تراکنشها بر بستر این سیستمهای پولی غیر قابل تغییر و تراستلس نبود (یک سیستم تراستلس به افراد اجازه میدهد بدون نیاز به شناخت یکدیگر و داشتن اعتماد نسبت به هم، ارتباطاتی نظیر مبادلات مالی برقرار کنند).
توانایی معامله به روشی مطمئن و شفاف بدون وجود یک مرجع مرکزی، و شفافیت برای دیدن تاریخچه معاملات با هدف درک آنچه در شبکه رخ میدهد، چیزی نیست که شبکههای مالی متمرکز بتوانند ارائه کنند. چنین ساختاری قابل ایزولهسازی و مخفیسازی نیست. اگر دولتها میخواهند ارز دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) آنها توسط عموم مردم مورد پذیرش قرار بگیرد، باید از یک معماری توزیع شده با شفافیت کافی استفاده کنند تا اعتماد کاربران بالا برود. پول قابل برنامهریزی ایجاد شده توسط بانک مرکزی، که میتواند بدون شفافیت باز به طور خودکار کارمزد یا مالیات پرداخت کند، سبب ترس مردم جامعه خواهد شد. چنین رویکردی سبب میشود مردم بیشتر به استفاده از رمز ارزهای غیر متمرکز به جای ارز دیجیتال متمرکز بانک مرکزی رو بیاورند.
نوآوری امور مالی غیر متمرکز (دیفای) که محبوبیت و میزان استفاده از آن به شکلی انفجاری افزایش یافته است، در حال تجربه مشکلاتی ادامهدار است، هر چند با گذر زمان، همچنان شاهد تکامل و رشد این حوزه خواهیم بود. وقتی صحبت از صرافیها به میان میآید، استفاده از راهکارهای متمرکز گزینه بهتری است، چرا که تنها در این صورت میتوان ارز فیات را تبدیل به رمز ارز یا رمز ارز را تبدیل به ارز فیات کرد.
دا هانگفی (Da Hongfei) موسس پلتفرم نئو (NEO)
از دیدگاه من، به طور واضح نظام های متمرکز و غیر متمرکز در آینده، با توجه به معایب و مزایای هر یک، به صورت یک طیف وجود خواهند داشت (در یک طرف سیستم های کاملا غیر متمرکز و در طرفی دیگر سیستمهای تمام متمرکز قرار دارند و با حرکت در طیف از سمتی به سمتی دیگر، با سیستمی متشکل از ویژگیهای هر دو مواجه خواهیم شد). با این حال، کاربران از نظر نحوه و میزان استقبال از متمرکز در مقابل غیر متمرکز یک انتخاب واقعی خواهند داشت.
در الگوی فعلی، کاربران اغلب کنترل کاملی بر داده خود ندارند. دیتای متعلق به آنها در سرتاسر اینترنت، داخل پلتفرمها و دیتابیسهای متعدد، پراکنده شده است. با توسعه فناوریهای غیر متمرکز کلیدی، از پروتکل ذخیره داده گرفته تا دیفای، کاربران قادر خواهند بود مجددا کنترل داده شخصیشان را به دست گرفته و به طور مستقیم با یکدیگر تعامل برقرار کنند. همانطور که انفجار (در حجم کاربران و میزان استفاده) ادامهدار دیفای به اثبات رساند، مردم برای کار با سیستم های دارای ساختار غیر متمرکز آماده هستند و به نظر من، از این مرحله به بعد، مقبولیت و میزان استفاده از آنها سرعت خواهد گرفت.
دنیل الوی (Daniel Lv)، بنیانگذار نروس (Nervos)
مهمتر از همه، تناسب محصول با بازار و قابلیت استفاده نظیر UI / UX (رابط کاربری / تجربه کاربری) مناسب و هزینه پایین تراکنشها، پررنگترین معیارها در بلاک چین به شمار میروند. در نظر داشته باشید سطوح متفاوتی از عدم تمرکز وجود دارد. سطح مناسب برای یک کاربر، به نیازهایش وابسته است. به عنوان نمونه، ممکن است دیفای بر بستر بایننس اسمارت چین (BSC) متمرکزتر از دیفای بر بستر اتریوم به نظر برسد، اما همچنان در مقایسه با بانکهای سنتی به مراتب غیر متمرکزتر است.
در عمل، عدم تمرکز برای یک بلاک چین لایه یک نظیر نروس (Nervos) مفهومی حیاتی است. این ساختار مبنای امنیت پلتفرم نام برده و دلیل موفقیتش تا امروز است. نروس با معماری لایهای منحصربهفردی طراحی شد که امنیت و تغییرناپذیری یک زنجیره عمومی کاملا غیر متمرکز را فراهم میکند. علاوه بر آن، نروس این امکان را به کاربران میدهد تا در لایه دو، با درجات مختلفی از عدم تمرکز، مقیاسبندی کنند.
دنل دیکسون (Denelle Dixon)، مدیر عامل بنیاد توسعه استلار
به باور مدیرعامل بنیاد توسعه شبکه و رمز ارز استلار، روی هم رفته، ساختار غیر متمرکز دارای مزیتی است که سبب میشود سیستم، قادر به پاسخگویی نیاز گروه گستردهتری از ذینفعان (استک هولدرها) باشد. آن چه در عدم تمرکز برای من ستودنی است، اثر تسطیح (همترازکنندگی) برای شرکتکنندگان محسوب میشود؛ تکنولوژی و سطح کنترل، هر دو توزیع شده و در دسترس برای همه هستند.
افراد مخالف با سیستم های غیر متمرکز اغلب ترس دارند کنترل از دستشان خارج شود. احتمالا آنها جزو ذینفعان سیستم های متمرکز هستند. در شبکههای غیر متمرکز دیگر تک نقطه شکست (Single Point Of Failure) وجود ندارد، چرا که سر و کار ما با یک شبکه بسته کاملا متکی بر یک سرور منحصربهفرد نیست. اگر سرور مرکزی یک نتورک بسته با مشکل مواجه شود، ارائه سرویس به کاربران متوقف خواهد شد.
در سطح عملی، آن چه برای پذیرش ساختار غیر متمرکز نیاز داریم، گفتگوی دقیق درباره نحوه حل مشکلات دنیای واقعی با استفاده از آن است. وقتی سیستم های غیر متمرکز فرصت اقتصادی (مثل فراهم کردن امکان استفاده از سرویسهای مالی برای افراد فاقد دسترسی به بانکها یا معاملات مالی با کارمزدهای بسیار پایین برای مشاغل فعال کشورهای در حال توسعه) فراهم میکنند، انگیزهای واقعی برای پذیرش آنها به وجود خواهد آمد.
در سراسر جهان در سطوح مختلف، زنان به حاشیه رانده شده و از مشارکت در موفقیت اقتصادی خود محروم شدهاند. تمرکززدایی میتواند دسترسی به خدمات مالی را فراهم و زنان را از نظر اقتصادی توانمند کند. این موضوع نه تنها به نفع زنان تمام میشود، بلکه به پیشرفت اقتصاد کشورهای محل زندگی و کار آنها نیز کمک زیادی خواهد کرد.
در نهایت، قدرت شبکههای غیر متمرکز باز این است که اجازه میدهند خلاقیت و رشد از هر جایی بروز کند. به طور ویژه، آنها به توسعهدهندگان این امکان را میدهند تا ضمن حل مشکلات و چالشهای موجود در مناطق و کاربران خود، از تکنولوژی مشابهی استفاده کنند.
امین گون سیرر (Emin Gün Sirer)، استاد دانشگاه و مدیر عامل Ava Labs
به گفته امین گون سیرر، دانشمند علوم کامپیوتر ترک-آمریکایی و بنیانگذار پروژه آوالانچ و رمز ارز AVAX، آینده کاملا از آن خدمات غیر متمرکز است. مردم از دستکاری داده و دسترسی آنها توسط دروازههای متمرکز خسته شدهاند، به همین دلیل سرویسهای با تاکید بر حریم خصوصی که قدرت تصمیمگیری و مدیریت دیتا را به دست آنها برمیگرداند، ترجیح میدهند. بحث تمرکززدایی (در آیندهای نزدیک) تبدیل به جریان اصلی معماری سیستم های کامپیوتری و دیجیتال خواهد شد. کافی است هر فردی، یک مرتبه از سیستم یا سازمانی غیر متمرکز خدمات دریافت کند. جذابیت آن سبب خواهد شد برای همیشه چنین معماری را ترجیح بدهد.
جنیفر واینز (Jennifer Wines)، رئیس مدیریت خصوصی ثروت در فیدلیتی (Fidelity)
ما در دوران هیجانانگیزی زندگی میکنیم. جایی که در حال تغییر سریع از (ساختار) متمرکز به غیر متمرکز بوده و آناتومی زیرساختهای خود را به شکلی متفاوت تصور میکنیم. تغییر جهت به سمت عدم تمرکز، در محل کار، حمل و نقل، خرده فروشی، مسافرت، ارز، امور مالی و دیگر موارد در حال رخ دادن است. به همین دلیل این تغییر، بیشتر جنبههای زندگی را به شکلی مثبت، تحت تأثیر قرار میدهد.
تصور کنید در حال کار از راه دور هستید، اوبر برای شما تبدیل به بستری برای جابهجایی سریع از نقطه A به نقطه B شده و از رمز ارزها به عنوان ابزاری برای مبادله مالی و ذخیره ارزش استفاده میکنید. شاید تصور کنید تا امروز، سیستم های غیر متمرکز منحصر به پروژههای کوچک بودهاند، اما حتی شاهد پیادهسازی ساختار غیر متمرکز در فروشگاهها و هتلهای بزرگ نیز بودهایم. احتمال دارد هر خواننده این مقاله، به نوعی تغییر جهت دنیا از ساختار متمرکز به غیر متمرکز را احساس کرده باشد. احتمالا با پیش رفتن در زمان، ما همچنان از این تغییر به خاطر کارایی و قدرت بالا استقبال خواهیم کرد.
دو ویژگی کارآمدی و توانمندکنندگی تمرکززدایی، بستر مناسب و قانعکنندهای برای حفظ و پشتیبانی از این روند تکاملی فراهم میکند. ساختار غیر متمرکز، کارآمد و توانمندکننده است، چرا که میتواند ماهیت نامتقارن تاریخی زیرساختهای ما را برطرف کند، جایی که همیشه یک طرف از دیگری یا دیگران سود بیشتری میبرد. بحث تمرکززدایی، بیشتر به خاطر انگیزه دوطرفهای که ایجاد میکند، آمده تا بماند.
کوین چو (Kevin Chou)، بنیانگذار Rally
به نظرم نظامهای متمرکز و غیر متمرکز هر دو روشی برای سازماندهی هستند. نمیتوان یکی را خوب و دیگری را بد دانست. در عمل، هر دو میتوانند یک مدل کاربردی خوب باشند. تحت نظر و مدیریت یک دولت مرکزی، چین (به عنوان پرجمعیتترین کشور دنیا) میتواند کارآمد عمل و منظم مدیریت کند. این کشور همچنین میتواند با ساختار متمرکز خود، با مشکلات پیچیده کنار بیاید و راه حلهای منطقی پیدا کند.
بسیاری از ایدههای غربی برای تمرکززدایی مناسب هستند، چرا که توسعه دموکراسی در غرب بسیار بهتر پیش رفته است. بنابراین، شرایط تاریخی و فرهنگی متفاوت، ساختار مناسب برای یک کشور را تعیین میکنند. برای مردم، هنوز باید دید چه نوع فرم سازمانی باعث پیشرفت و راحتی بیشتر در زندگی آنها خواهد شد. این مناسبترین راه است.
تیم دراپر (Tim Draper)، موسس Draper Associates
من عاشق تمرکززدایی هستم. انگیزه و اشتیاق من به بیت کوین به خاطر اعتماد و آزادی است که این سیستم فراهم میکند. یک توکن غیر متمرکز نظیر بیت کوین توسط افراد زیادی حمایت میشود، در نتیجه به طور ضمنی میتوان به آن اعتماد کرد. توکنهای متمرکزتر، که فرد (در کل موجودیتی خاص) آنها را مدیریت میکند، تا زمانی مناسب تلقی میشوند که رهبرشان خیرخواه باشد (منافع جمع را فدای منافع شخصی نکند).
یات سیو (Yat Siu)، بنیانگذار و رئیس Animoca Brands
به طور کلی، تمرکززدایی را رویکردی بسیار عادلانه و مقیاس پذیر میدانم. ما معتقدیم که مردم در همه جا، در صورت درک ارزش واقعی و فرصتهای پدید آمده به لطف ساختار غیر متمرکز، با کمال میل از این رویکرد استقبال خواهند کرد.
تهیه شده در بیت 24