آنچه در این مقاله خواهید خواند
اوراق بهادار که شامل طیف گستردهای از داراییهای مالی نظیر سهام، اوراق قرضه و دیگر اداوات مالی مشابه است، به هرگونه «قرارداد سرمایه گذاری» با هدف کسب سود از طریق فعالیتهای دیگران اطلاق میشود. در این مطلب ضمن تعریف دقیق اوراق بهادار و کاربرد آن، به بررسی تفاوت آن با سهام و اوراق قرضه و همچنین ویژگیهای یک ارز دیجیتال برای تبدیل شدن به یک اوراق بها دار مبتنی بر تست هاوی (Howey Test) و آزمون ریوز (Reves Test) میپردازیم.
از آنجایی که معامله در بازار بورس دردسرهای خود را دارد و در ساعات خاصی در طول هفته قابل انجام است، بسیاری از سرمایه گذاران بازار سنتی به بازار 24/7 رمز ارزها روی آورده و با استفاده از یک صرافی ارز دیجیتال به خرید و فروش داراییهای کریپتویی میپردازند. اما همانطور که احتمالا میدانید، کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا طی سالهای اخیر بهدنبال قانونگذاری حوزه رمز ارزها بوده و حتی در تلاشی، رمز ارز XRP ریپل را نوعی اوراق بهادار خطاب کرده است. اما چه ویژگیهایی باعث تبدیل شدن یک ارز دیجیتال به یک اوراق بها دار میشود؟
اوراق بهادار چیست؟
در تعریف کلی، اوراق بهادار (Security) یک ابزار محسوس و قابل مذاکره است که نوعی ارزش پولی در دل خود دارد. اوراق بها دار میتواند نشاندهنده مالکیت در یک شرکت بهشکل سهام، رابطه اعتباری با یک نهاد دولتی یا سازمان بهصورت مالکیت اوراق قرضه آن، یا حتی حقوق مالکیتی بهشکل یک قرارداد آپشن (اختیار معامله) باشد.
قانون اوراق بهادار مصوب سال 1933 آمریکا که تحت عنوان “Securities Act of 1933” شناخته میشود، اولین قانون فدرال است که به قانونگذاری بازار سهام ایالات متحده پرداخت. بر این اساس، هر فرد متقاضی فروش قراردادهای سرمایه گذاری به عموم باید اطلاعات خاصی در خصوص پیشنهاد مطرحشده، شرکت ارائهدهنده پیشنهاد و چهرههای برجسته آن شرکت را منتشر کند.
هدف این الزامات، حفاظت از عموم سرمایه گذاران در برابر شیوههای بازاریابی گمراهکننده یا فریبنده است. شرکت مربوطه و چهرههای اصلی آن در قبال هرگونه عدم دقت در صورتهای مالی خود، خواه عمدی یا غیرعمدی، کاملا مسئول هستند. قانونگذاریهای متعاقب نیز موجب ایجاد نهادی بهنام کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) شد که مسئول تصویب مقررات و اجرای آن است.
بر اساس تعریف اداره تجارت و بیمه آمریکا (Department of Commerce and Insurance) واژه “Secutiry” شامل طیف گستردهای از سرمایه گذاریها نظیر سهام (Stock)، اوراق قرضه (Bond)، اسناد (Notes)، اوراق بدون پشتوانه (Debentures)، سود شرکتهای تضامنی با مسئولیت محدود (Limited Partnership Interests)، سود نفت و گاز و قراردادهای سرمایه گذاری است. بر این اساس، هرگونه سرمایه گذاری انجامشده در یک کسبوکار با انتظار کسب سود از طریق فعالیتهای فرد دیگری بهغیر از خود سرمایه گذار، یک اوراق بها دار خواهد بود.
تفاوت سهام (Stock) با اوراق بهادار
همانطور که گفتیم، سهام نوعی اوراق بها دار است که سهمی از مالکیت یک شرکت را به سهامداران آن میدهد. به سهام «اکوئیتی (Equity)» نیز گفته میشود.
دو نوع اصلی سهام در بازار وجود دارد: «سهام عادی (Common Stock)» و «سهام ممتاز (Preferred Stock)»:
- سهام عادی حق رای را برای مالک آن در جلسات سهامداران در بر داشته و مشمول دریافت سود سهام (Dividend) است.
- دارندگان سهام ممتاز عموما دارای حق رای نیستند، اما پیش از تاریخ پرداخت سود صاحبان سهام سود خود را دریافت کرده و در صورت ورشکستگی و نقد شدن داراییهای شرکت، نسبت به سهامداران عادی اولویت دارند.
تفاوت اوراق قرضه (Bond) با اوراق بهادار
مشابه سهام، اوراق قرضه نیز نوعی اوراق بها دار اما از نوعی بدهی است. سازمانها برای جمعآوری پول از سوی سرمایه گذارانی که مایل به وام دادن پول خود برای مدت زمان مشخصی هستند، اوراق قرضه صادر میکنند.
زمانی که شما یک اوراق قرضه را خریداری میکنید، در واقع در حال وام دادن پول خود به یک صادرکننده هستید که میتواند هر نهادی از جمله دولت، شهرداری یا یک شرکت باشد. در مقابل، صادرکننده نیز پرداخت نرخ بهره مشخصی را در طول عمر اوراق قرضه تضمین کرده و اصل آن را که تحت عنوان «ارزش اسمی (Face Value)» یا «بهای رسمی اوراق قرضه (Par Value)» نیز شناخته میشود، در زمان سررسید آن بازپرداخت میکند.
سه نوع اصلی اوراق قرضه وجود دارد:
- اوراق قرضه شرکتی (Corporate Bond) اوراق بدهی هستند که توسط شرکتهای خصوصی و عمومی صادر میشوند.
- اوراق همتراز سرمایه گذاری (Investment-grade) بالاترین میزان اعتبار را داشته و ریسک اعتباری کمتر، اما بازده بالاتری نسبت به اوراق شرکتی دارند.
- اوراق بازده بالا (High-yield) نسبت به اوراق همتراز میزان اعتبار کمتر و در نتیجه ریسک اعتباری بالاتری دارند، بنابراین دارای نرخ بهره بالاتر هستند.
چه داراییهایی اوراق بها دار نیستند؟
حال شاید بپرسید پس چه داراییهای در گروه اوراق بها دار قرار نمیگیرند. این داراییها شامل موارد زیر است:
- ارز
- چک، حواله (Draft)، برات (Bill of Exchange) یا اعتبارنامه بانکی (Bank Letter of Credit)
- سند یا دیگر مدارکی دال بر بدهکاری که بهجای سرمایه گذاری، در یک معامله تجاری یا مصرفی صادر شده باشد
- سود حساب سپرده بانکی یا حساب پسانداز و وام
- قرارداد مستمری یا بیمهنامه یا وقفنامه که به موجب آن یک شرکت بیمه متعهد میشود که پول را به صورت یکجا یا دورهای مادامالعمر یا برای مدت معین دیگری بپردازد.
کاربرد اوراق بها دار
مهمترین کاربرد اوراق بها دار، جمعآوری سرمایه در بازارهای خصوصی و عمومی از طریق فروش آنهاست. اوراق بهادار شرکتهای سهامی عام (Publicly Traded Companies) در بورس سهام عرضه میشوند که صادرکننده تحت عنوان “Issuer” و خریدار یا سرمایه گذار تحت عنوان “Investor” در بازارهای جهانی شناخته میشوند.
عرضه اولیه عمومی (IPO) نیز اولین فروش بزرگ اوراق قرضه سهام یک شرکت به عموم مردم است. حالا پس از یک IPO، هر گونه سهام صادرشده جدید که همچنان در بازار اولیه فروخته خواهد شد، «عرضه ثانویه (Secondary Offering)» نام دارد.
در حالت دیگر، سهام شرکتها میتواند بهصورت خصوصی به یک گروه محدود یا واجدالشرایط فروخته شود که به آن “Private Placement” میگویند. این نوع فروش از نظر هر دوی قانون اوراق بهادار و قوانین شرکتی با فروشهای دیگر تفاوت دارد. گاهی اوقات هم شرکتها سهام خود را بهصورت ترکیبی از هر دوی عمومی و خصوصی به فروش میرسانند.
در بازار ثانویه که به آن افترمارکت (Aftermarket) نیز میگویند، اوراق بهادار بهصورت دارایی از یک سرمایه گذار به سرمایه گذار دیگر انتقال داده خواهد شد. سهامداران نیز میتوانند سهام خود را در ازای دریافت پول نقد یا سود سرمایه به دیگر سرمایهگذاران بفروشند. بنابراین بازار ثانویه مکمل بازار اولیه است. با این وجود، بازار ثانویه بهخاطر عدم معامله عمومی و قابلیت انتقال تنها بین سرمایه گذاران واجدالشرایط، نقدینگی یا قدرت نقدشوندگی کمتری برای فروش خصوصی دارد.
تست هاوی (Howey Test) چیست؟
با اینکه واژه “Secutiry” به معنای «اوراق بهادار» عموما برای اطلاق به داراییهایی نظیر سهام (Stock)، اوراق قرضه (Bond) و ادوات مالی مشابه بهکار میرود، اما دیوان عالی ایالات متحده تعریف گستردهتری برای آن ارائه کرده است. در پروندهای بهنام “SEC v. W. J. Howey Co” که میان کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا و شرکت هاوی در دیوان عالی این کشور در سال 1946 مطرح شد، حتی با وجودی که خبری از سهام یا اوراق قرضه نبود، اما این دادگاه فروش اراضی و خدمات کشاورزی شاکی (شرکت هاوی) را بهعنوان یک «قرارداد سرمایه گذاری» شناخت.
پس از آن، آزمونی تحت عنوان “Howey Test” طراحی شد که دیوان عالی ایالات متحده از آن برای تعیین واجدالشرایط بودن یک معامله بهعنوان یک «قرارداد سرمایه گذاری» استفاده میکند. در صورتی که معاملهای یک قرارداد سرمایه گذاری شناخته شود، دارایی تحت معامله در آن نیز یک اوراق بهادار خواهد بود.
طبق شاخصهای آزمون هاوی، یک سرمایه گذاری در صورتی اوراق بهادار است که شامل ویژگیهای زیر باشد:
- سرمایه گذاری پول صورت گرفته باشد.
- سرمایه گذاری در یک «شرکت مشترک المنافع (Common Enterprise)» انجام شده باشد.
- سرمایه گذاری با هدف کسب سود معقول انجام شده باشد.
- هر گونه بازده یا سود مورد انتظار بهخاطر اقدامات مدیریتی یا کارآفرینانه دیگران حاصل شده باشد.
جالب است بدانید که در این پرونده، دیوان عالی 3 اصل نیز برای تعریف “Common Enterprise” ارائه کرد:
- کارمندان باید روی یک پروژه مشابه کار کنند.
- کارمندان باید در یک فعالیت مشابه (یا فعالیت مشترک) مشارکت داشته باشند.
- کارمندان مشمول مخاطرات مشابه یا مشترک هستند.
بنابراین بر اساس این قانون، مهم نیست که عرضه اوراق بهادار توسط یک قرارداد حقوقی یا گواهیهای سهام رسمی شده باشد؛ هر گونه سرمایه گذاری را میتوان یک اوراق بهادار در نظر گرفت. در موارد مختلفی، این دادگاه مفاد اوراق بها دار را روی داراییهای نامرسومی نظیر مشروبات الکلی، سگ آبی و چین چیلا نیز اجرا کرده است. طی سالهای اخیر، SEC همچنین بهدنبال اجرای این قانون علیه صادرکنندگان رمز ارزها و توکنهای غیرمثلی بوده است که در ادامه این مطلب، بهصورت جزئیتر به آن میپردازیم.
در ایران نیز «هر نوع ورقه یا مستندی که متضمن حقوق مالی قابل نقل و انتقال برای مالک آن باشد، یک اوراق بهادار خواهد بود. این اوراق از هر نوع آن شامل سهام عادی، سهام ممتاز، حق تقدم، سهام جایزه، اوراق مشارکت، مشتقات، اختیار معامله، قرارداد آتی و صکوک که باشد، نوعی ارزش مالی برای مالک آن بههمراه دارد».
انواع اوراق بهادار
اوراق بها دار را عموما به 3 دسته یا بعضا 4 دسته اصلی تقسیم میکنند، اما انواع دیگری نیز بهغیر از این گروهبندیها وجود دارند که در این قسمت به بررسی آنها میپردازیم.
1. اوراق بدهی (Debt Securities)
اوراق بدهی نظیر اوراق قرضه شرکتی، اوراق قرضه دولتی و گواهیهای سپرده، اساسا نوعی وام هستند. این وامها بهعنوان “IOU” یا یک «سند غیر رسمی» از سوی یک سازمان یا دولت برای دارنده اوراق قرضه عمل میکنند.
دارندگان اوراق نیز مقدار مشخصی پول را به طرف دیگر قرض میدهند و وی نیز متعهد به پرداخت بهرههای از پیشتعیینشده به دارنده اوراق در بازههای زمانی تعریفشده در شروط توافقنامه خود تا زمان رسیدن سررسید آن است.
هدف از صدور اوراق بدهی نظیر اوراق قرضه دو طرفه است. از یک طرف، این اوراق اجازه استفاده موقت از سرمایه دارنده اوراق بهادار را به یک سازمان، دولت یا نهاد (وامگیرنده) میدهند و در طرف دیگر، در ازای استفاده موقف از سرمایه دارنده اوراق پیش از بازپرداخت کامل آن در زمان مقرر، برای وی سود بههمراه دارند.
2. اوراق بهادار سرمایه ای یا اوراق سهام (Equity Securities)
اوراق بهادار سرمایهای نشاندهنده مالکیت بخشی از یک نهاد، عموما یک کسبوکار، هستند. از متداولترین نمونههای اوراق بها دار سرمایهای میتوان سهام یک شرکت را نام برد. سهمهای صندوقهای سرمایه گذاری مشترک (Mutual Funds) و همچنین سهمهای یک سری از ETFهای خاص (که جزو اوراق بدهی نظیر اوراق قرضه نیستند) نیز نوعی اوراق بهادار سرمایهای محسوب میشوند.
با اینکه افراد با هدف دریافت پرداختهای دورهای در ازای استفاده موقف از پول خود توسط طرف دیگر معامله به خرید اوراق بدهی میپردازند، اما هدف از خرید اورق بها دار سرمایهای در قالب سرمایه گذاری، کسب سود سرمایه در طول زمان است. این یعنی اوراق سهام یک دارایی است، بنابراین در صورت افزایش ارزش آن، دارنده سهام با فروش آن سودآوری خواهد داشت.
با اینکه اکثر اوراق بهادار سرمایهای دارای پرداختهای دورهای برای صاحبان خود نیستند، اما برخی از آنها چنین ویژگی را دارند که به آن «سود سهام» یا “Dividend” میگویند. شرکتهای پرداختکننده سود سهام عموما از درصد کوچکی از سود درآمدی خود برای پرداخت سود سهام به سهامداران خود بر اساس تعداد سهمهایشان بهصورت فصلی یا سالانه استفاده میکنند. از آنجایی که دارندگان اوراق بها دار سرمایهای نیز در واقع مالک بخشی از نهاد مربوطه هستند، هنگام تصمیمگیریهای مربوط به کسبوکار مشمول حق رای خواهند بود.
در کل، از آنجایی که ارزش یک شرکت یا نهاد از نظر فنی محدود است، اوراق سهام نسبت به اوراق بدهی نظیر اوراق قرضه که به پرداخت سود میپردازد و دارای تاریخ سررسید از پیشتعیینشده و ثابت است، بازده سرمایه بالاتری دارد.
با این وجود، اوراق بهادار سرمایهای ریسک بالاتری هم دارند. با اینکه ارزش بالقوه یک نهاد یا شرکت محدود است، اما این ارزش میتواند در جهت منفی حرکت کرده و به ضرردهی سرمایه سهامداران منجر شود. در صورت ورشکستگی یک بیزینس، سهامداران آن نیز تنها پس از پرداخت تمام اعتبارات و برآوردهسازی الزامات مربوط به ورشکستگی سهم خود را از سهام باقیمانده دریافت خواهند کرد.
3. اوراق بهادار ترکیبی (Hybrid Securities)
اوراق بهادار ترکیبی از جهاتی شبیه به اوراق بدهی و از جهاتی شبیه به اوراق سهام هستند. متداولترین نوع اوراق بها دار ترکیبی، «اوراق قرضه قابل تبدیل (Convertible Bond)» است. این نوع اوراق از نظر پرداختهای دورهای منظم مشابه اوراق قرضه عمل میکنند، اما بهخاطر قابلیت تبدیل به تعداد سهمهای مد نظر مالک، با آنها تمایز دارند.
از دیگر نمونههای اوراق بهادار ترکیبی میتوان سهام ضمانتی (Equity Warrant) را نام برد. سهام ضمانتی یک قرارداد اختیار معامله (Option) است که مستقیما توسط یک نهاد به سهامداران آن برای خرید یا فروش در یک قیمت مشخص در تاریخ سررسید از پیشتعیینشده یا پیش از آن صادر میشود.
4. اوراق بهادار مشتقه (Derivative Securities)
مشتقات (Derivatives) یا اوراق مشتقه نیز نوع دیگری اوراق بها دار است که ارزش آن به یک دارایی یا گروهی از داراییهای خاص (نظیر سهام یا کالا) مبتنی است. اوراق مشتقه عموما به شکل یک قرارداد بین دو طرف معامله بوده و برای خرید یا فروش یک دارایی یا استخری از داراییهای خاص استفاده میشوند. این اوراق همچنین برای کاهش ریسکها توسط افراد یا موسسات مورد استفاده قرار میگیرند، اما میتوانند بهعنوان راهی برای سوداگری و کسب سود توسط سرمایه گذاران نیز عمل کنند.
چهار نوع اوراق بهادار مشتقه در بازار وجود دارد:
- فیوچرز (Futures): قرارداد فیوچرز یا آتی توافقی بین دو طرف برای خرید و تحویل یک دارایی روی یک قیمت توافقی در تاریخی در آینده است. اوراق فیوچرز در بازار سنتی در یک بورس و در بازار کریپتو در یک صرافی رمز ارزی معامله میشوند که با رسیدن تاریخ سررسید و انقضا، خریدار ملزم به خرید و پرداخت هزینه قرارداد و فروشنده نیز ملزم به تحویل دارایی مربوطه (بهصورت فیزیکی یا معادل نقدی) است.
- فوروارد (Forwards): قرارداد پیشرو یا فوروارد مشابه قرارداد آتی است، اما در یک صرافی یا بورس معامله نشده و بهصورت خصوصی بین طرفین انجام میگیرد. هنگام ایجاد یک قرارداد فوروارد، خریدار و فروشنده باید نسبت به شروط، اندازه و فرآیند تسویه دارایی مشتقه با یکدیگر به توافق برسند. یکی دیگر از تفاوتهای این اوراق با قراداد آتی، ریسک هر دوی خریدار و فروشنده است. این ریسکها زمانی بروز میکنند که یکی از طرفین ورشکسته شده و طرف دیگر قادر به حفاظت درست از حقوق خود نباشد و در نتیجه، با از دست رفتن سرمایه خود مواجه شود.
- آپشن (Options): قرارداد آپشن یا اختیار معامله نیز مشابه اوراق فیوچرز است، با این تفاوت که هیچ الزامی برای خرید یا فروش حتمی دارایی در زمان سررسید توسط خریدار وجود ندارد و وی حتی میتواند پیش از تاریخ انقضاء معامله را تسویه کند.
- سواپ (Swaps): سواپها شامل تبادل نوعی از جریان پول نقد با نوع دیگر هستند. مثلا، سواپ نرخ بهره (Interest Rate Swap) معاملهای است که اجازه تبدیل نرخ بهره وام از نوع ثابت به متغیر و بالعکس را به تریدرها میدهد.
5. اوراق بهادار خزانه (Treasury Securities)
اوراق بها دار خزانه آن دسته از اوراق بدهی صادرشده توسط وزارت خزانهداری آمریکا است که با هدف جمعآوری پول برای دولت صادر میشود. از آنجایی که این اوراق قرضه پشتوانه دولت را دارند، برای سرمایه گذارانی که بهدنبال دوری از داراییهای پرخطر هستند، کمریسک و بسیار کارا محسوب میشوند.
6. اوراق بهادار با پشتوانه دارایی (Asset-Backed Securities)
اوراق بهادار با پشتوانه دارایی بخشی از یک سبد بزرگ از داراییهای مشابه نظیر وام، اجاره بها، بدهی کارت اعتباری، وام مسکن یا هر دارایی دیگری هستند که باعث تولید درآمد میشود. در طول زمان، جریان نقدی حاصل از این داراییها تجمیع شده و بین سرمایه گذاران مختلف توزیع میشود.
7. اوراق بهادار مازاد (Residual Security)
اوراق بهادار مازاد یا باقیمانده نوعی از اوراق قابل تبدیل (Convertible Security) است که قابلیت معاوضه آن با دیگر گونههای دارایی، عموما سهام عمومی، وجود دارد. مثلا، اوراق قرضه قابل تبدیل که در گروه «ترکیبی و هیبرید» آن را دستهبندی کردیم، بهخاطر فراهمآوری قابلیت تبدیل آن به سهام عمومی، نوعی اوراق بها دار مازاد نیز محسوب میشود.
سهام ممتاز نیز میتواند دارای ویژگی قابلیت تبدیل باشد. شرکتها میتوانند برای جذب سرمایه هنگام تشدید رقابت، جهت تامین وجوه اوراق بهادار قابل تبدیل عرضه کنند.
زمانی که این اوراق تبدیل یا نقد شوند، تعداد کل سهام (Outstanding Shares) عمومی فعلی را افزایش میدهند. “Outstanding Shares” که در برخی از منابع «سهام در دست سهامداران» نیز ترجمه میشود، کل سهمهای یک شرکت در دست تمامی سهامداران خرد و حتی سهمهای محدود در اختیار سرمایه گذاران نهادی و افراد داخلی سازمان را نیز در بر میگیرد. در ترازنامههای مالی، این سهمها تحت عنوان «سهام سرمایه (Capital Stock)» ذکر میشوند.
بنابراین، کاهش تعداد سهام کل میتواند به «رقیق شدن» یا همان “Dilution” کل استخر سهام و همچنین کاهش قیمتشان منجر شود. از آنجایی که هنگام رقیقسازی باید درآمد شرکت به تعداد بیشتری سهم تقسیم شود، این امر بر معیارهای تحلیل مالی نظیر درآمد در هر سهم نیز تاثیرگذار است.
در مقابل، در صورتی که یک شرکت سهامی عام اقداماتی را برای کاهش تعداد سهمهای کل خود انجام دهد، گفته میشود شرکت آنها را «تلفیق (Consolidate)» کرده است. اثر خالص این اقدام، افزایش ارزش هر سهم واحد را در بر دارد و عموما با هدف جذب سرمایه گذاران بیشتر یا بزرگتر نظیر صندوقهای سرمایه گذاری مشترک انجام میگیرد.
8. اوراق بهادار گواهیشده (Certificated Securities)
اوراق بهادار گواهیشده نوع دیگری از اوراق بها دار هستند که بهصورت فیزیکی یا کاغذی ارائه میشوند. اوراق بهادار همچنین ممکن است مستقیما داخل سیستم ثبت نگهداری شوند که تعداد سهمهای یک شرکت را بهصورت دفتری ثبت میکند. به عبارت دیگر، یک مامور انتقال این سهمها را از طرف شرکت بدون نیاز به گواهی فیزیکی نگهداری میکند.
سیاستها و فناوریهای امروزی در بسیاری از موارد نیاز به ارائه گواهی و الزام به نگهداری سابقه کامل اوراق بهادار را از بین بردهاند. یکی از سیستمهایی که برای این کار طراحی شده است، “Depository Trust Company” یا DTC نام دارد. در این سیستم، تمام اوراق بها دار معاملهشده از طریق DTC بهصورت الکترونیک نگهداری میشوند. شایان ذکر است که اوراق بهادار گواهیشده و گواهینشده از نظر حقوق یا مزایای سهامداران یا صادرکنندگان هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند.
9. اوراق بهادار حامل (Bearer Securities)
اوراق بهادار حامل آن دسته از اوراقی هستند که قابلیت مذاکره داشته و حقوق مربوط به خود را به سهامداران میدهند. این نوع اوراق بین سرمایه گذاران جابهجا شده و در برخی موارد خاص، این کار از طریق پشتنویسی (ظَهْرنویسی بهزبان تخصصیتر) و تحویل آن صورت میگیرد. از نظر ماهیت اختصاصی، اوراق بهادار حامل پیشالکترونیک همیشه تقسیم میشوند، به این معنا که هر اوراق متشکل از یک دارایی جداگانه بوده و از نظر حقوقی نیز از دیگر داراییها متمایز است.
بسته به شرایط بازار، داراییهای بهادار تقسیمشده میتوانند به صورت قابل معاوضه (Fungible) یا در مواردی نادرتر، غیرقابل معاوضه (Non-fungible) باشند. این یعنی وامگیرنده میتواند بعد از دریافت وام، در انتها معادل داراییها را بهصورت خود دارایی اصلی یا یک دارایی همسان خاص بازگرداند. در برخی موارد، از اوراق بها دار حامل برای کمک به فرار مالیاتی استفاده میشود، به همین خاطر گاهی اوقات صادرکنندگان، سهامداران و نهادهای نظارتی مالی دید منفی نسبت به آنها دارند. این نوع اوراق در ایالات متحده بسیار نادر است.
10. اوراق بهادار ثبتشده (Registered Securities)
اوراق بهادار ثبتشده حاوی نام دارنده و سایر جزئیات ضروری است که توسط صادرکننده در یک دفتر ثبت نگهداری و انتقال آنها از طریق اصلاحات در آن دفتر انجام میشود.
اوراق بدهی ثبتشده همیشه بهصورت تقسیمنشده هستند، به این معنا که کل اوراق بهادار صادره یک دارایی واحد را تشکیل میدهد و هر اوراق بخشی از کل آن است. اوراق بها دار تقسیمنشده طبیعتا دارای قابلیت تعویض هستند. سهام بازار ثانویه نیز همیشه بهصورت تقسیمنشده است.
11. اوراق بهادار عریضه (Letter Securities)
“Letter Security” اوراق بهاداری هستند که در SEC ثبت نشده و امکان فروش عمومی آنها در بازار وجود ندارد. این اوراق که تحت عنوان “Restricted Security” یا “Letter Stock” یا “Letter Bond” نیز شناخته میشوند، مستقیما توسط خود صادرکننده به فروش میرسند.
واژه “Letter” در این نوع اوراق در الزامات این کمیسیون برای نوشتن یک «عریضه سرمایه گذاری» توسط خریدار ریشه دارد و به معنای این است که خرید با هدف سرمایه گذاری، نه فروش مجدد، صورت گرفته است. بنابراین، این عریضهها عموما برای فروش به فرم 4 کمیسیون نیاز دارند.
12. اوراق بهادار کِشویی (Cabinet Seurities)
اوراق بهادار کابینت یا کشویی نوع دیگری از Securityها هستند که در یک بورس مالی بزرگ نظیر NYSE عرضه میشوند، اما ترید دائمی برای آنها صورت نمیگیرد. این اوراق که تحت مالکیت گروهی از سرمایه گذاران منفعل هستند، بیشتر به اوراق قرضه شباهت دارند تا اوراق بهادار.
واژه “Cabinet” بهمعنای «کِشو» یا «کابینت» نیز به مکان فیزیکی اشاره دارد که در قدیم، سفارشات اوراق قرضه خارج از فضای معاملاتی در آن ذخیره میشدند. کابینتها عموما قادر به نگهداری تعداد محدودی سفارش بوده و تا زمان رسیدن به زمان سررسید یا فروش، در آنها نگهداری میشوند.
چه زمانی ارزهای دیجیتال اوراق بهادار شناخته خواهند شد؟
رشد بلاک چین و وب 3 طیف گستردهای از داراییهای دیجیتال شامل استیبل کوینها، NFTها و رمز ارزهایی نظیر بیت کوین و اتریوم را به سرمایه گذاران ارائه کرده است.
با این وجود، بهخاطر تنوع محصولات این حوزه، این سوال پیش میآید که کدام چارچوب قانونی برای نظارت بر این داراییها استفاده خواهد شد؟ یکی از این چارچوبها، مربوط به نحوه دستهبندی رمز ارزها در گروه «اوراق بهادار» بر اساس قوانین ایالات متحده است.
نحوه استفاده از تست هاوی برای داراییهای دیجیتال
همانطور که گفتیم، دیوان عالی و کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا با استفاده از «آزمون هاوی» به بررسی قراردادهای سرمایه گذاری و دستهبندی آنها در گروه “Security” میپردازند. این آزمون مبتنی بر 4 معیار است که از آن برای ارزیابی یک دارایی بهعنوان «قرارداد سرمایه گذاری» استفاده میشود. بنابراین برای طبقهبندی یک ابزار مالی بهعنوان قرارداد سرمایه گذاری، تمام این معیارها باید برآورده شوند:
- سرمایه گذاری پول
- در یک شرکت مشترک المنافع
- با انتظار سود منطقی
- مبتنی بر فعالیتهای مدیریتی یا کارآفرینانه دیگران
با نگاه به داراییهای دیجیتال، شاهد تاکید چندین و چند باره SEC بر اتکای تست هاوی به تحلیل مبتنی بر «حقایق و شرایط» هر دارایی جهت ارزیابی آن بهعنوان یک قرارداد سرمایه گذاری و در نتیجه، یک اوراق بهادار هستیم. این کمیسیون همچنین گفته است که در این تحلیل، «شکل داراییها باید از نظر ماهیت نادیده گرفته شود» و بر «واقعیتهای اقتصادی زیربنای یک معامله، و نه بر نام الحاقشده به آن، متمرکز باشد».
در سال 2019، مرکز استراتژیک نوآوری و فناوری مالی (FinHub) کمیسیون بورس و اوراق بهادار، چارچوب دارایی دیجیتال SEC را منتشر کرد. با اینکه این چارچوب یک قانون یا مقررات نیست، اما راهنمایی برای نحوه اعمال تست هاوی بر داراییهای دیجیتال محسوب میشود. در این چارچوب، نحوه تفسیر هر کدام از عناصر آزمون هاوی در خصوص حقایق و شرایط داراییهای دیجیتال بیان شده و همچنین طیف گستردهای از عواملی که باعث عدم تبدیل یک دارایی دیجیتال به یک اوراق بهادار میشود فراهم شده است.
علاوه بر این، در سال 2018، ویلیام هینمن (William Hinman)، مدیر بخش امور مالی شرکتی SEC، برخی از ملاحضات مربوط به اعمال تست هاوی بر داراییهای دیجیتال را تشریح کرد. در میان این ملاحضات، وی بر اهمیت «ایجاد انتظار بازده سود از سوی یک شاخص ثالث، حال بهصورت فرد، موجودیت یا گروهی هماهنگ از فعالین» تاکید و به فاکتورهایی که میتوانند نشاندهنده درستی یا عدم درستی این موضوع باشند، اشاره کرده بود.
این فاکتورها شامل نقش یک شخص یا گروهی از اشخاص هستند که از دارایی تحت اختیار خود، نحوه استفاده از وجوه جمعآوریشده و انتظارات خریداران برای بازگشت سرمایه حمایت میکنند. آقای هینمن همچنین به ملاحضات اقتصادی و عملیاتی نظیر نحوه برآوردهسازی انتظارات کاربران توسط توکن مورد نظر و اینکه آیا رمز ارز مربوطه برای اهداف مصرفی یا سرمایه گذاری طراحی و ترویج شده است یا خیر، اشاره کرده بود.
در ادامه، به بررسی معانی هر کدام از 4 معیار مشخصشده در تست هاوی و نحوه اثرگذاری آنها بر تعیین داراییهای دیجیتال بهعنوان اوراق بها دار میپردازیم.
سرمایه گذاری پول
دیوان عالی و کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا تفسیر جامعی از فعالیتهای یک سرمایه گذار که به بازگشت سرمایه بههمراه سود در یک ابزار مالی منجر میشود، ارائه کردهاند. با اینکه پول فیات در این تعریف نیز کاملا پوشش داده شده، اما به گفته SEC، یک «سرمایه گذاری پول لزوما نباید بهصورت نقدی» باشد و میتواند دیگر توکنها یا داراییهای دیجیتال را نیز در بر گیرد.
بر اساس چارچوب دارایی دیجیتال این کمیسیون، «سرمایه گذاری پول» میتواند فرای تبادل ساده داراییها برای پوشش دیگر برنامههای تبلیغاتی جهت ترویج توکنهای تازه عرضهشده و عرضه اولیه سکه (ICO) نظیر «ایردراپ» دیگر توکنها برای هولدرها برود.
علاوه بر این، برخی از ارزهای دیجیتال برای ساخت توکنهای جدید یا اعتبارسنجی تراکنشها، به «ماینرها» یا «ولیدیتورها» متکی هستند. با اینکه مدلهای گستردهای برای نحوه عملکرد ماینرها یا اعتبارسنجها (نظیر اثبات کار، اثبات سهام و دیگر موارد) و همچنین تنوع بالایی در نحوه پشتیبانی از این اکوسیستمها وجود دارد، اما نه خود SEC و نه دیوان عالی آمریکا، برآوردهسازی عنصر «سرمایه گذاری پول» توسط ماینرها در تست هاوی را تایید نکردهاند.
تا کنون تلاشهای زیادی برای قیاس بین فرآیند استخراج داراییهای دیجیتال و نمونههایی از ساخت اوراق بهادار سنتی وجود داشته، اما در حال حاضر این سوال همچنان بیپاسخ مانده است.
شرکت مشترکالمنافع
در کل، عبارت “Common Enterprise” که «شرکت مشترکالمنافع» ترجمه میشود، بهدنبال شناسایی رابطه بین افرادی است که مالک یک دارایی هستند. کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا گفته است که «هنگام ارزیابی داراییهای دیجیتال، متوجه شدیم که یک شرکت مشترکالمنافع غالبا وجود دارد». با این حال، بررسی عناصر یک شرکت مشترکالمنافع طبق تعریف دادگاهها نشان میدهد که بیانیههای SEC و تصمیمات دیوان عالی آمریکا برای داراییهای دیجیتال خاص نظیر بیت کوین، با این تست همخوانی ندارد.
بر این اساس، یک شرکت مشترکالمنافع از طریق چیزی تحت عنوان «اشتراک افقی و/یا عمودی» قابل شناسایی است که تعریف آن برای ارزهای دیجیتال بهصورت زیر است:
- اشتراک افقی: اشتراک افقی یعنی در یک شرکت، مشارکت سرمایه گذاران و توزیع سود یا زیان بهصورت نسبتی وجود دارد. برای ارزهای دیجیتال، اشتراک افقی یعنی یک واحد مرکزی بهعنوان پشتیبان آن وجود دارد و اینکه آیا داراییهای سرمایه گذاران در یک واحد مرکزی تجمیع شده و آیا توسط هر گونه موجودیتی کنترل میشوند یا خیر. مثلا، از آنجایی که سازماندهندگان عرضه ارز دیجیتال تلگرام «همچنان خودشان نماینده وجوه جمعشده اولیه از خریداران هستند» و همچنین «تجمع داراییها در این فرآیند صورت گرفته و ثروت سرمایهگذاران با موفقیت شرکت و همچنین سرمایه دیگر سرمایه گذاران قبل و بعد از راهاندازی این توکن مرتبط است»، یک اشتراک افقی محسوب میشود.
- اشتراک عمودی: هدف اشتراک عمودی، سنجش استقلال یا اتکای موفقیت سرمایه گذاران به تلاش مروجان است؛ کسانی که به مدیریت شرکت مورد نظر میپردازند. به گفته کمیسیون بورس و اوراق بها دار، برخی از داراییهای دیجیتال با این معیار همخوانی دارند. مثلا، عرضه توکن توسط کیک (Kik) و تلگرام که بر اساس علایق مالی و اعتباری توسعهدهندگان انجام شده است، معیارهای تست هاوی را برآورده میسازد، بهگونهای که خریداران توقع دارند توسعهدهندگان با تلاشهای خود، باعث افزایش ارزش این رمز ارزها شوند. در پرونده کیک، دادگاه گفت که «این شرکت با نگهداری 30 درصد از عرضه توکنهای ساختهشده، انگیزه منحصربهفردی برای افزایش تقاضای آن داشته است». در پرونده تلگرام نیز دادگاه گفت که «سود پیشبینیشده توسط سرمایه گذاران، مستقیما به موفقیت تلگرام در توسعه و راهاندازی ارز دیجیتال آن وابسته است».
علاوه بر این، «اشتراک» میتواند با رشد و توسعه داراییها تغییر کند. مثلا، ساختار دولتی و انگیزههای مالی ارزهای دیجیتال میتواند از زمان آغاز بهکارشان با تغییر همراه باشد که تحول ارزیابی همخوانی شرایط با معیارهای آزمون هاوی را در بر خواهد داشت.
انتظار سود منطقی و مبتنی بر فعالیتهای دیگران
SEC همیشه معیار 3 و 4 را بهعنوان یک عنصر ترکیب کرده است: انتظار سود منطقیِ (یا دیگر بازدههای مالیِ) حاصل از تلاش دیگران.
بیشتر تفاسیر روی تجزیه و تحلیل تست هاوی برای دارایی های دیجیتال، بر همین عنصر آخر متمرکز است. چارچوب داراییهای دیجیتال SEC نیز در مورد نقش «شرکتکننده فعال (Active Participant)» یا بهطور خلاصه “AP” در پیشبرد موفقیت شرکتی که پشتیبانی رمز ارز را در خود دارد و تولید هرگونه سود مورد انتظار از آن و همچنین سایر ویژگیهای ساختاری از جمله اینکه آیا دارایی دیجیتال مربوطه حق سهیم شدن در درآمد یا سود شرکت را به دارنده رمز ارز میدهد یا اینکه از افزایش سرمایه دارایی دیجیتال کسب سود میکند یا خیر، توضیحات بیشتری ارائه کرده است.
برای تعیین اینکه آیا موفقیت یک رمز ارز مبتنی بر تلاشهای دیگران بوده است یا خیر، کمیسیون بورس و اوراق بهادار از فاکتورهایی شامل مسئولیت یک AP در توسعه یا ترویج شبکه مربوطه، مسئولیت AP در وظایف کلیدی جهت پشتیبانی از شبکه (خلاف شبکههای غیر متمرکز)، پشتیبانی AP از قیمت ارز دیجیتال مذکور، نقش مدیریتی AP در تصمیمات مربوط به شبکه و استفاده از سرمایه جمعآوریشده در میان دیگر ملاحضات استفاده میکند.
بر اساس چارچوب داراییهای دیجیتال SEC، این کمیسیون همچنین گفته است که «توقع سود منطقی» میتواند به تعدادی از مشخصههایی بستگی داشته باشد که در صورت وجود، انتظار منطقی از کسب سود ایجاد میکنند. این مشخصهها شامل ارائه حقوق بهاشتراکگذاری سهمی از درآمد یا سود شرکت یا کسب سود از افزایش ارزش آن (نظیر آنچه که نتیجه فعالیت یک AP است) و جایی که یک بازار ثانویه وجود دارد، هستند.
از دیگر خصیصهها میتوان به انتظار کسب سود یک AP از نگهداری یک کلاس مشابه از داراییهای دیجیتال مشابه آنهایی که میان عموم مردم توزیع شدهاند، ویژگیهای مربوط به قیمتگذاری و حجم معاملاتی رمز ارز، نحوه بازاریابی دارایی و درجه کاربرد فعلی واقعی ارز دیجیتال مربوطه اشاره کرد.
دیگر ملاحضات مربوط به استفاده از تست هاوی برای رمز ارزها
کاربرد آزمون هاوی همچنین توسط اقتصاد مربوط به معاملات نظیر اینکه آیا ابزار مالی مورد نظر با هدف مصرف یا استفاده خریداران ارائه و فروخته شده است یا خیر، شکل میگیرد. کمیسیون بورس و اوراق بهادار در چارچوب داراییهای دیجیتال خود، یک سری ویژگی را نیز مشخص کرده و اظهار داشته است با اینکه هیچ کدام از آنها الزامی نیستند، اما حضور بیشتر آنها به معنای احتمال کمتر برآوردهسازی معیارهای تست هاوی است.
این ویژگیها طیف گستردهای از عوامل نظیر اینکه آیا ارز دیجیتال و شبکه پشتیبان آن کاملا فعال بوده و میتواند برای مقاصد هدف سریعا مورد استفاده قرار بگیرد یا خیر و همچنین درجه محدود بودن میزان افزایش ارزش رمز ارز مربوطه را شامل میشود.
در این چارچوب همچنین آمده است برای داراییهای دیجیتالی که میتوان از آنها تحت عنوان «ارز مجازی» یاد کرد، باید درجه استفاده سریع جهت پرداخت مستقیم و عملکرد بهعنوان ذخیره ارزش را در نظر گرفت. برای داراییهای دیجیتالی که نماینده حقوق یک کالا یا خدمت هستند نیز باید این سوال را مطرح کرد که که آیا امکان بازخرید آنها درون یک شبکه توسط همان کالا یا خدمت وجود دارد یا خیر.
نظر اعضای SEC نسبت به اعمال تست هاوی برای بیت کوین و اتریوم
همانطور که گفتیم، در سال 2018، مدیر بخش امور مالی شرکتی کمیسیون بورس و اوراق بها دار در آن زمان، ویلیام هینمن، نظرات خود را در خصوص اوراق بهادار نبودن دو ارز دیجیتال بیت کوین و اتر مبتنی بر تست هاوی بیان کرده بود. البته بعد از انتشار ورژن دوم نخستین بلاک چین ساخت قراردادهای هوشمند، صحبتهایی درباره احتمال تبدیل ارز اتریوم ۲ به اوراق بهادار شنیده میشود.
وی گفته بود بیت کوین «یک نهاد ثالث مرکزی که فعالیتهای وی عامل تعیینکننده کلیدی در شرکت باشد» را ندارد و در یک شبکه غیر متمرکز فعالیت میکند. در نتیجه، «اعمال ساختار افشاگرانه قوانین اوراق بها دار فدرال برای عرضه و فروش مجدد بیت کوین ارزشی ندارد». در حالت مشابه، آقای هینمن برای اتریوم نیز نوشته بود که «اعمال ساختار افشاگرانه قوانین اوراق بهادار فدرال بر تراکنشهای فعلی اتر بیارزش است».
تست ریوز (Reves Test) چیست و چه کاربردی برای ارزهای دیجیتال دارد؟
بیانیهها و اقدامات اجرایی اعضای SEC نیز به تست ریوز بهعنوان یکی دیگر از آزمونهای تعیین داراییها بهعنوان یک اوراق بهادار اشاره داشته است. با اینکه تست هاوی بر تحلیل یک قرارداد سرمایه گذاری متمرکز است، اما آزمون Reves روی اینکه آیا یک عرضه یا ابزار مالی نوعی «سند» محسوب میشود یا خیر و در نتیجه، یک اوراق بهادار تحت قوانین فدرال خواهد بود، تمرکز دارد.
آزمون ریوز پس از دعوی حقوقی بین دو شرکت بهنام Reves و Ernst & Young طراحی شد که طی آن، اسناد خریداریشده از یک شرکت تعاونی کشاورزی میتوانستند اوراق بها دار محسوب شوند.
تست ریوز نیز 4 معیار 1) انگیزه خریدار و فروشنده، 2) برنامه توزیع، 3) انتظار منطقی از عموم سرمایه گذار و 4) هر گونه ملاحظه کاهشدهنده ریسک را شامل میشود.
کمیسیون بورس و اوراق بهادار در پرونده شکایت خود از کمپانی Blockchain Credit Partners و بنیانگذاران آن که شرکتی بهنام DeFi Money Market را مدیریت میکردند، از آزمون ریوز برای تعیین اینکه توکنهای عرضهشده اوراق بها دار بودند یا خیر، استفاده کرد.
بر اساس معیارهای این تست، کمیسیون گفت که شرکت DMM و بنیانگذاران آن، با هدف جمعآوری سرمایه برای بیزینس خود توکنها را فروخته و خریداران نیز تنها برای کسب بازده به خرید آنها اقدام کردهاند. علاوه بر این، این توکنها برای کل عموم عرضه و تبلیغات آن بهعنوان یک سرمایه گذاری، بدون هیچگونه فاکتو کاهشدهنده ریسک انجام شده است که تمام معیارهای آزمون Reves را پوشش میدهد.
در پرونده سال 2022 کمیسیون بورس و اوراق بهادار علیه شرکت BlockFi Lending LLC نیز این کمیسیون گفته بود که شرکت بلاکفای توکنهای BIA خود را با هدف «کسب داراییهای کریپتویی برای کاربرد عمومی کسبوکار خود، از جمله مدیریت فعالیتهای وامدهی و سرمایه گذاری جهت پرداخت سود به سرمایه گذاران رمز ارز BIA» عرضه و فروخته است.
SEC اظهار داشته بود که اولا خریداران برای کسب سود روی داراییهای وامدادهشده به خرید BIA اقدام کردهاند. ثانیا، به گفته این کمیسیون، توکن BIA به بخش گستردهای از عموم مردم فروخته شده است که دومین معیار آزمون ریوز را برآورده میسازد. ثالثا، شرکت بلاکفای توکن BIA را بهعنوان یک سرمایه گذاری و بهصورت جزئیتر، «بهعنوان راهی برای کسب بازده دائم روی داراییهای رمز ارزی و ساخت ثروت توسط سرمایه گذاران» تبلیغ کرده است. در آخر، بر اساس اظهارات SEC، هیچ طرح قانونی جایگزین یا دیگر فاکتورهای کاهشدهنده ریسک در خصوص BIA وجود ندارد.
در صورت اوراق بهادار شناخته شدن یک ارز دیجیتال چه اتفاقی میافتد؟
اگر یک رمز ارز نوعی اوراق بهادار شناخته شود، تحت قوانین و مقرارت اوراق بها دار گسترده فدرال و احتمالا ایالتی قرار میگیرد. این مقررات نحوه عرضه ارز دیجیتال مربوطه به سرمایه گذاران، فروش و توزیع آن، اطلاعات مورد نیاز برای انتشار و نحوه نظارت بر صدور، مدیریت و معاملات توکن توسط موسسات و ارائهدهندگان زیرساخت پشتیبان را مشخص میکنند.
علاوه بر این، داراییهای دیجیتالی که بهصورت ناخواسته ممکن است بهعنوان سند یا قرارداد سرمایه گذاری در نظر گرفته شوند، میتوانند گستره کاملی از قوانین اوراق بهادار ایالات متحده را برای صادرکنندگان، سرمایه گذاران و دیگر شرکایی بههمراه داشته باشند که به تسهیل معاملات دارایی ذیربط میپردازند. به همین خاطر، درک این قوانین و همچنین دیگر قواعد و مقررات از اهمیت بسیاری بالایی برخوردار است.
پرونده شکایت کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا علیه ریپل
همانطور که احتمالا میدانید، در سال 2020، کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا با ادعای اینکه رمز ارز XRP ریپل با هدف جذب سرمایه طی یک عرضه اولیه عمومی (IPO) به خریداران ارائه شده، یک اوراق بها دار ثبتنشده است. نتیجه این اقدام، شکایت SEC از ریپل و تشکیل دادگاه علیه این ارز دیجیتال بود.
وکلای ریپل نیز در پاسخ به این ادعاها گفتند با اینکه این شبکه از سال 2012 تا کنون فعالیت خود را شروع کرده، اما این کمیسیون هیچ اخطاری در خصوص اوراق بهادار بودن ریپل به آنها نداده و همچنین اعضای این سازمان با دیگر پلتفرمهای رمز ارزی نظیر اتریوم زد و بندهایی دارند.
تا 13 فوریه 2023 (24 بهمن 1401)، دادگاه ریپل هنوز به نتیجه قطعی نرسیده است و سرمایه گذاران این رمز ارز همچنان منتظر نتیجه نهایی این پرونده حقوقی هستند. بنابراین باید منتظر ماند و دید رای دادگاه به این دعوی چه خواهد بود و چه تاثیری بر قیمت ریپل خواهد داشت.
سخن پایانی
اوراق بهادار که انواع مختلفی نظیر 4 گروه اصلی بدهی، قرضه، سرمایه ای یا سهام، مشتقه و دیگر دستهبندیها را شامل میشود، رایجترین قرارداد سرمایه گذاری است و بسیاری از افراد پس از بازنشستگی بخشی از پسانداز خود را به آن تبدیل میکنند. بازارهای اوراق بها دار همچنین بهخاطر فراهمآوری قابلیت جمعآوری سرمایه از سوی عموم مردم برای شرکتها، نقش مهمی در کل بازار مالی دارند.
تهیه شده در بیت 24