اعلان‌ها

آیا می‌خواهید همه‌ی اعلان‌ها را از لیست حذف کنید؟


پشتیبانی‌بیت24

ارسال پیام به پشتیبانی

کاربر گرامی اگر پاسخ سوال خود را از طریق سوالات متداول پیدا نکردید میتوانید با استفاده فرم زیر با پشتیبانی در ارتباط باشید.

متن ارور

متن ارور

متن ارور

متن ارور

اولویت:

ورود و ثبت نام

تحلیل تکنیکال چیست؟ چطور از تحلیل تکنیکال در ارزهای دیجیتال استفاده کنیم؟

4.8
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۲۳
آخرین بروزرسانی : ۱۴۰۱/۱۲/۲۴
تحلیل تکنیکال چیست؟ چطور از تحلیل تکنیکال در ارزهای دیجیتال استفاده کنیم؟
حدود 5 دقیقه دانیال حجاری

تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های مبتنی بر چارت قیمت برای آنالیز بهترین زمان خرید و فروش دارایی‌های مختلف از جمله ارزهای دیجیتال است. اما تکنیک‌ها و روش‌های تحلیل تکنیکال چیست و چطور می‌توان از آنالیز تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال استفاده کرد؟

فعالان بازارهای مالی نظیر بورس سهام، فارکس و مخصوصا ارزهای دیجیتال از روش‌های مختلفی به منظور سودآوری استفاده می‌کنند. عده‌ای سرمایه گذاری را ترجیح داده و به تحلیل فاندامنتال علاقه دارند. در آن سو بسیاری از افراد ترید و معامله‌گری را روش بهتری برای کسب سود قلمداد می‌کنند. برای آن‌ها، تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) پراستفاده‌ترین روش برای کسب سود از دارایی‌های گوناگون مانند ارزهای دیجیتال است. اما منظور از آنالیز تکنیکال چیست، چرا باید از آن استفاده کرد و چه کاربردی دارد؟ آیا نمی‌توان بدون آن به خرید و فروش ارزهای دیجیتال پرداخت؟

آشنایی با مفهوم تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)

تحلیل تکنیکال که اغلب از آن به عنوان نمودارخوانی یاد می‌شود، نوعی از تحلیل است که با هدف پیش‌بینی رفتار آینده بازار برپایه حرکات قیمتی (Price Action) و داده‌های حجمی معاملات (Volume Data) که در گذشته صورت گرفته، انجام می‌شود. تحلیل تکنیکال به حد زیادی در بازار سهام و دیگر بازارهای مالی سنتی به کار گرفته شده و همچنین جزئی جدایی ناپذیر از معاملات ارزهای دیجیتال در بازار کریپتوکارنسی است.

تحلیل فاندامنتال در مقابل تحلیل تکنیکال قرار دارد و رویکرد آن در بررسی یک دارایی به کلی متفاوت است. در تحلیل تکنیکال فقط روی حرکات قیمتی گذشته (Historical Price Action) تمرکز می‌شود و معامله‌گران از آن برای بازه‌های زمانی کوتاهی مانند یک دقیقه تا چند هفته استفاده می‌کنند.

در رابطه با تصمیم‌گیری‌های مالی و سرمایه گذاری، تفکر اولیه اکثر افراد برای ارزیابی ارزش یک شرکت، به سمت فروش‌ها، درآمدها یا ترازنامه آن متمرکز است. تصمیم‌گیری‌های مبتنی بر رویدادهایی مانند پیش‌بینی فروش اپل، کاهش تولید نفت اوپک یا افزایش تعداد مشترکان شبکه نتفلیکس نسبت به انتظار اولیه وال استریت، بر تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) سوارند.

اما تحلیل تکنیکال رویکرد متفاوتی دارد. این نوع آنالیز ورای تحلیل فاندامنتال و اخبار روزانه نگریسته و برای پیش‌بینی روندهای آینده، بر قیمت‌های گذشته و الگوهای نموداری متمرکز است. ایده پشت تحلیل تکنیکال این است که تمام اطلاعات مرتبط به یک دارایی مانند ارز دیجیتال در بازار، تاثیر خودشان را روی قیمت آن گذاشته‌اند.

آنالیز تکنیکال توسط افراد مختلفی مانند تریدرها، تحلیلگران و سرمایه‌گذاران طی قرن‌ها استفاده شده و مقبولیت گسترده‌ای میان ناظران و جامعه آکادمیک داشته است.

با اینکه تحلیل تکنیکال از یک سری قوانین از پیش‌تعیین‌شده پیروی می‌کند، اما تفسیر نتایج آن بسیار به خود شخص متکی است. به عبارت دیگر، نحوه محاسبه اندیکاتورها، پیروی از قوانین خاص و تفسیر یافته‌ها عموما به ترکیبی از تکنیک‌های متناسب با سبک و رویکرد افراد بستگی دارد. بسیاری از سرمایه گذاران و فعالان بازارهای مالی برای افزایش میزان سوددهی و مدیریت بهتر سرمایه خود، دوره‌های آموزش تحلیل تکنیکال را می‌گذرانند.

پدر علم تحلیل تکنیکال کیست؟

نخستین استفاده از روش‌های تحلیل تکنیکال به قرن هفدهم میلادی در آمستردام و قرن هجدهم میلادی در ژاپن برمی‌گردد. چارلز داو (Charles Dow)، خالق میانگین صنعتی داو جونز (Dow Jones Industrial Average) و بنیان‌گذار وال استریت ژورنال، تحلیل تکنیکال را معرفی کرد. آقای داو جزو نخستین افرادی بود که رفتارهای قیمتی مشابه بین دارایی‌های خاص را درک کرد؛ رفتارهایی که از یک روند مشخص تبعیت می‌کردند. دستاوردهای این فرد تئوری داو (Dow Theory) نام‌گذاری شد که پایه و اساس تحلیل تکنیکال امروزی محسوب می‌شود.

تحلیل تکنیکال چارلز داو

طی اولین سال‌های ظهور آنالیز تکنیکال، روش‌های موجود ابتدایی بود و تمام محاسبات به شکل دستی، روی صفحات کاغذ، صورت می‌گرفت. به‌لطف پیشرفت فناوری و ظهور ابزارهای کامپیوتری قدرتمند برای محاسبات مدرن و پیچیده، تحلیل تکنیکال با سرعت بیشتری گسترش پیدا کرد و اکنون یکی از ابزارهای مهم عده زیادی از سرمایه‌گذاران و معامله‌گران محسوب می‌شود.

مفاهیم اصولی در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال که باید بدانید

تحلیل تکنیکال را می‌توان روی هر گونه اوراق بهادار دارای داده تاریخی، از سهام و اوراق قرضه گرفته تا کالاها و ارزهای فیات و ارز دیجیتال، اعمال کرد. تا زمانی که اطلاعات قیمت‌های گذشته وجود داشته باشد، امکان استفاده از آنالیز تکنیکال وجود دارد. این کار غالبا از طریق رسم نمودار داده‌های مرتبط، با هدف تولید سیگنال‌های معاملاتی کوتاه مدت انجام می‌شود. پس از نمودارسازی، آنالیز تکنیکال قادر به تفسیر اطلاعات برای یک تصمیم‌گیری ترید آگاهانه است.

در تحلیل تکنیکال، رفتار قیمت ارز دیجیتال در گذشته بهترین راه پیش‌بینی قیمت‌ها در آینده محسوب می‌شود. اندیکاتورهای مختلفی نیز برای شناسایی روندها و تعیین راه یک اوراق بهادار کاربرد دارند. ادله تحلیل تکنیکال برای استفاده از قیمت‌های گذشته این است که «تاریخ خودش را تکرار می‌کند». البته قرار نیست این اتفاق دقیقا مانند قبل بیفتد، اما الگوها مشابه خواهند بود. از طرفی، تحلیلگران مختلف می‌توانند تفاسیر متفاوتی هم از داده‌های یکسان داشته باشند.

به گفته جیک ووجستیک (Jake Wujastic)، تحلیلگر ارشد بازار در شرکت نرم‌افزاری تحلیل تکنیکال TrendSpider:

رسم و نمایش روانشناسی فعالین بازار به تحلیلگران تکنیکال اجازه می‌دهد تا برای درک نحوه تغییر قیمت‌ها در آینده، سطوح عرضه و تقاضا را ببینند.

سه اصل تعریف‌کننده آنالیز تکنیکال

3 اصل در آنالیز تکنیکال وجود دارد:

  • رفتار بازار همه‌چیز را بی‌اثر می‌کند: قیمت یک دارایی منعکس‌کننده تمام چیزهایی است که روی یک دارایی اثر دارد یا می‌تواند اثر بگذارد.
  • قیمت‌ها در راستای روندها حرکت می‌کنند: یعنی پس از بروز یک روند، تا زمانی که روند جدیدی ایجاد شود، حرکت قیمت‌ها در آینده به احتمال زیاد در همان مسیر ترند خواهد بود.
  • تاریخ خودش را تکرار می‌کند: قیمت‌ها به خاطر تکرار تاریخ قابل پیش‌بینی هستند. با تحلیل چارت‌ها، می‌توانیم روندها را شناسایی کرده و آینده یک دارایی یا بازار را به طور کلی پیش‌بینی کنیم.

به گفته جولیوس دی کمپنار (Julius de Kempenaer)، تحلیلگر تکنیکال ارشد وب‌سایت StockCharts.com:

تحلیل تکنیکال فردگرا است و تریدرهای مختلف عموما از تکنیک‌های متفاوتی برای ارزیابی الگوهای مشاهده‌شده در یک چارت یکسان استفاده می‌کنند.

هسته اصلی تحلیل تکنیکال، عرضه و تقاضا است. این امر در حقیقت نمودی از احساسات بازار را به طور کلی در معرض دید قرار می‌دهد. به عبارتی، قیمت یک دارایی حاصل تقابل فشار خرید و فروش است و این فشارها ارتباط ویژه‌ای با احساسات تریدرها و سرمایه گذاران (احساساتی مانند ترس یا طمع) دارند.

در نظر داشته باشید آنالیز تکنیکال در بازارهایی که روندهای قیمتی به شکل طبیعی پیش رفته و معاملات درونشان با حجم و لیکوئیدتی بالایی صورت می‌گیرند، قابل اعتمادتر بوده و تاثیر بیشتری دارد. هرچه حجم معاملات بازار افزایش پیدا کند، امکان دستکاری قیمت‌ها (Price Manipulation) و در نتیجه نوسانات غیر طبیعی کاهش خواهد یافت. این نوسانات غیر طبیعی سبب می‌شوند سیگنال‌های اشتباه در تحلیل تکنیکال بروز کرده و از کارایی و دقتش کاسته شود.

رویکرد تحلیل تکنیکال

همانطور که گفته شد، تحلیل تکنیکال براساس مطالعه قیمت‌ لحظه ای ارز دیجیتال و گذشته یک دارایی استوار است و فرض اصلی آن این است که حرکات قیمتی یک دارایی به طور اتفاقی و تصادفی نیست، بلکه “تاریخ تکرار می‌شود” و روندهای قیمتی فعلی را می‌توان با مطالعه تاریخچه قیمت و الگوهای تشکیل شده، شناسایی کرد.

هسته اصلی تحلیل تکنیکال را عرضه (Supply) و تقاضا (Demand) تشکیل می‌دهند و در واقع نمودی از احساسات بازار (Market Sentiment) را به صورت کلی به نمایش می‌گذارد. به عبارت دیگر، قیمت یک دارایی حاصل تقابل فشار خرید و فروش است و این فشارها به طور ویژه با احساسات معامله گران و سرمایه گذاران (احساساتی مانند ترس و یا طمع) در ارتباط است.

ذکر این نکته ضروری است که تحلیل تکنیکال در بازارهایی که روندهای قیمتی به صورت طبیعی شکل می‌گیرند و معاملات در آن‌ها با حجم و لیکوئیدتی بالایی انجام می‌شود، قابل اعتمادتر و موثرتر است. هرچه حجم معاملات بازار بیشتر باشد، امکان دستکاری قیمت‌ها (Price Manipulation) و در نتیجه نوسانات غیرطبیعی که باعث می‌شود سیگنال‌های اشتباه در تحلیل تکنیکال ایجاد شود و از کارایی این نوع تحلیل بکاهد، کمتر خواهد بود.

یکی از ابزارهای اصلی در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورها (Indicators) است. استفاده از اندیکاتورها توسط معامله‌گران باعث افزایش کارایی و سرعت در تحلیل تکنیکال می‌شود. این ابزار در جهت شناسایی روندهای موجود و همچنین فراهم کردن اطلاعات با ارزش درباره روندهایی که در آینده نزدیک شکل خواهند گرفت، به کمک معامله‌گران می آیند. از آنجایی که اندیکاتورها امکان اشتباه دارند، دسته‌ای از معامله‌گران از چندین اندیکاتور در کنار یکدیگر در جهت کاهش ریسک تحلیل های خود استفاده می‌کنند.

تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی چیست؟

در آنالیز تکنیکا‌ل تصور بر این است که قیمت یک دارایی نظیر یک ارز دیجیتال خاص، همه عوامل بنیادی و فاندامنتال مرتبط با آن را در معرض نمایش قرار داده است. تحلیل تکنیکال روی داده‌های قیمتی گذشته و حجم معاملات متمرکز بوده و این اصلی‌ترین تمرکز آن است، اما در تحلیل فاندامنتال یا بنیادی، استراتژی‌های تحقیقاتی و مطالعاتی بسیار گسترده‌تری با هدف تعیین قیمت ذاتی یک دارایی دنبال می‌شوند.

تحلیل فاندامنتال تصور می‌کند کارایی آینده یک دارایی به فاکتورهای به مراتب بیشتری علاوه بر داده‌های قدیمی بستگی دارد. آنالیز فاندامنتال روشی برای تخمین ارزش ذاتی یک شرکت یا دارایی بر اساس گستره‌ی بزرگی از شرایط و عوامل اقتصادی خرد و کلان مانند مدیریت شرکت، اعتبار، شرایط بازار، نرخ رشد و سلامت صنعت و دیگر موارد است.

به تحلیل تکنیکال معمولا به‌عنوان روشی برای پیش‌بینی حرکات قیمتی و رفتار بازار نگاه می‌کنند، اما تحلیل فاندامنتال راهکاری به منظور شناسایی اینکه آیا یک دارایی بر اساس بستر بازار و پتانسیل خود، بیش از اندازه ارزش گذاری (Overvalued) شده است یا خیر، شناخته می‌شود. آنالیز تکنیکال بیشتر مورد استفاده معامله‌گران کوتاه مدت است، اما تحلیل فاندامنتال بیشتر مورد توجه مدیران صندوق‌های سرمایه‌ گذاری و سرمایه‌گذاران بلند مدت قرار می‌گیرد. برای درک بهتر منظور از سرمایه گذاری کوتاه مدت باید با استراتژی سوئینگ تریدینگ آشنا شوید.

علی‌رغم استفاده از داده‌های تجربی، تحلیل تکنیکال همچنان می‌تواند تحت تاثیر تعصبات شخصی یا احساسات قرار بگیرد. برای مثال، معامله‌گری که در ذهن خود به نتیجه‌ی مشخصی درباره قیمت یک دارایی رسیده است (چه بر اساس تعصبات و چه احساسات)، به احتمال فراوان ابزارهای تحلیل تکنیکال خود را به گونه‌ای دستکاری کرده تا تعصبات و افکار شخصی خود را تایید کند. در بسیاری از موارد این اتفاق بدون آگاهی و خواسته‌ی آن‌ها اتفاق می‌افتد. همچنین تحلیل تکنیکال می‌تواند در یک بازه زمانی که بازار الگو و روندهای مشخصی را ارائه نمی‌کند، اشخاص را بیشتر به اشتباه بیندازد.

انواع قیمت در تحلیل تکنیکال

در آنالیز تکنیکال 4 نوع قیمت باز شدن (Opening)، بسته شدن (Closing)، سقف (High) و کف (Low) وجود دارد که در تایم فریم یا بازه‌های معاملاتی مختلف مانند روزانه، هفتگی، ماهانه، ساعتی و دیگر موارد، در نمودارهای خاص نظیر کندل استیک تعریف می‌شوند.

تعریف قیمت‌های باز و بسته شدن در بازارهای سنتی مانند سهام با رمز ارزها از نظر فنی متفاوت است. بازار بورس دارای ساعت کاری مشخص در طول هفته است، اما رمز ارزها به‌صورت 24/7 معامله می‌شوند. به همین خاطر مثلا در تایم فریم روزانه، این قیمت‌ها از نظر ساعت با یکدیگر متفاوت خواهند بود.

مثلا در تایم فریم روزانه بازار سهام آمریکا، قیمت باز شدن یک دارایی اولین قیمتی است که به هنگام باز شدن بازار در ساعت 09:30 صبح روز معاملاتی ترید می‌شود و قیمت بسته شدن آخرین قیمتی است که ترید آن دارایی در ساعت 04:00 بعد از ظهر همان روز صورت می‌گیرد. اما در بازار ارز دیجیتال که به‌صورت 24/7 باز است، قیمت‌های روزانه به‌صورت 24 ساعته هستند.

برای سادگی، از چارت کندل استیک که در ادامه این مطلب بیشتر به توضیح آن خواهیم پرداخت، برای تعریف دقیق این قیمت‌ها استفاده می‌کنیم که به‌طور خلاصه به آن‌ها OHLC می‌گویند.

  • قیمت باز شدن (Opening): آغاز کندل جدید و شروع معاملات در تایم فریم مربوطه
  • قیمت سقف (High): بیشترین قیمت کندل طی بازه معاملاتی
  • قیمت کف (Low): کمترین قیمت کندل طی بازه معاملاتی
  • قیمت بسته شدن (Closing): پایان کندل و خاتمه معاملات در تایم فریم مربوطه

کندل

برای درک بهتر به این مثال توجه کنید. مثلا در صرافی بایننس که معاملات به‌صورت 24 ساعته هستند، کندل‌های تایم فریم روزانه در ساعت 00:00 بامداد به وقت UTC (برابر با 03:30 بامداد به وقت تهران) آغاز شده و در واقع قیمت Open را نشان می‌دهند و با اتمام 24 ساعت، به قیمت Close می‌رسیم. حال طی این 24 ساعت، بیشترین و کمترین قیمت نقاط Low و High را می‌سازند.

در صورتی که قیمت Close بالاتر از قیمت Open قرار بگیرد، کندل صعودی و به رنگ سبز یا مشکی خواهد بود. در صورتی که قیمت Close پایین‌تر از قیمت Open قرار بگیرد، کندل به رنگ قرمز یا سفید نشان داده خواهد شد.

خطوط عمودی بالا و پایین کندل نیز سایه نام دارند که بیشترین (High) و کمترین (Low) قیمت 24 ساعت بازه معاملاتی روزانه را نشان می‌دهند. حال گاهی اوقات ممکن است مثلا قیمت بسته شدن دقیقا روی بالاترین قیمت روز قرار بگیرد، در این صورت سایه بالایی را مشاهده نخواهیم کرد.

انواع نمودار قیمت در تحلیل تکنیکال

همانطو که در مطلب معرفی و آموزش انواع چارت و نمودار در تحلیل تکنیکال گفتیم، نمودارهای قیمت مختلفی از جمله:

  • لاین چارت (Line Chart) یا نمودار خطی
  • بار چارت (Bar Chart) یا نمودار میله‌ای
  • کندل استیک چارت (Candlestick Chart) یا نمودار شمعی
  • رنکو چارت (Renko Chart)
  • هیکین آشی (Heikin Ashi)
  • پوینت اند فیگر چارت (Point and Figure Chart) یا نمودار نقطه و شکل

و موارد دیگر وجود دارند که تحلیلگران از آن‌ها استفاده می‌کنند. نوع چارت و تایم‌فریم مورد استفاده به اطلاعات مورد نظر خود تحلیلگر که از نمودارها می‌توان کسب کرد بستگی دارد. با این وجود، تریدرها در بازار ارز دیجیتال بیشتر از نمودارهای کندل استیک برای تحلیل‌های خود استفاده می‌کنند.

چارت خطی

نمودارهای خطی پایه‌ای‌ترین نوع چارت در تحلیل تکنیکال هستند که از یک خط متصل‌کننده قیمت‌های بسته شدن از سمت چپ به راست رسم می‌شوند. در حالت کلی، در این نوع نمودار، قیمت بسته شدن توسط یک نقطه واحد نمایش داده می‌شود.

چارت خطی

کاربرد چارت خطی، ارائه یک دید بسیار کلی نسبت به مسیر فعلی و تاریخی یک دارایی است و با اینکه اطلاعات زیادی درباره حرکات قیمتی فراهم نمی‌کند، اما بسیاری از تریدرها به‌خاطر مهم‌تر دانستن قیمت بسته شدن نسبت به قیمت باز شدن، سقف و کف، از این نمودار برای تحلیل‌های خود استفاده می‌کنند.

نمودار میله‌ای

بار چارت یکی دیگر از ابزارهای پایه‌ای تحلیل تکنیکال است که به آن نمودار OHLC (سرنام کلمات open-high-low-close) نیز می‌گویند. این نمودارها از یک سری خطوط عمودی تشکیل می‌شوند که رنج قیمت طی بازه معاملاتی مربوطه را نمایش می‌دهند.

چارت میله ای

نمودارهای میله‌ای به‌خاطر در نظر گیری تمامی قیمت‌های باز شدن، بسته شدن، سقف و کف، اطلاعات بیشتری را در اختیار تریدرها قرار داده و شناسایی الگوهای نموداری را راحت‌تر می‌سازند.

در این چارت‌ها، قیمت باز شدن یک خط افقی کوتاه در سمت چپ خط عمودی است و قیمت بسته شدن، در سمت راست آن واقع شده است. در صورتی که قیمت باز شدن کمتر از قیمت بسته شدن باشد، این خطوط عمومی معمولا به رنگ مشکی یا سبز بوده و نشان‌دهنده صعود قیمت هستند. در حالت مخالف، رنگ قرمز این خطوط عمودی به‌معنای بالاتر بودن قیمت باز شدن و نزول آن هستند.

چارت کندل استیک

سومین مدل پرکاربرد در تحلیل تکنیکال که اکثر تریدرها از آن استفاده می‌کنند، نمودار شمعی یا کندل استیک است. در این نوع چارت‌ها، قیمت به‌شکل یک شمع مکعب مستطیل دارای یک بدنه (Body) پهن و عموما یک خط بالا و/یا پایین آن نمایش داده می‌شود که به آن سایه بالایی (Upper Shadow) و سایه پایینی (Lower Shadow) می‌گویند.

نمودار کندل استیک

همانطور که در تصویر بالا مشاهده می‌کنید، نوک سایه بالایی، قیمت سقف (High) و انتهای سایه پایینی، قیمت کف (Low) را نشان می‌دهد. الگوهای نموداری نیز معمولا با در نظر گیری هر دوی بدنه و سایه تشکیل می‌شوند که شکست نواحی بحرانی آن‌ها نظیر سقف یک خط روند صعودی یا کف یک روند نزولی، اهمیت زیادی در تحلیل تکنیکال دارد.

بدنه یا همان پهن‌ترین قسمت یک کندل استیک بین دو قیمت باز و بسته شدن نمایش داده می‌شود که در صورت بسته شدن صعودی (بالاتر بودن قیمت بسته شدن)، به رنگ سبز یا سیاه و در صورت بسته شدن نزولی (پایین‌تر بودن قیمت بسته شدن)، به رنگ قرمز یا سفید خواهد بود.

قسمت نازک‌تر کندل استیک‌ها که به آن سایه (Shadow) یا فیتیله (Wick) می‌گویند، بالاترین و پایین‌ترین قیمت در یک تایم فریم هستند که عموما در تحلیل‌ها با قیمت باز و بسته شدن مقایسه می‌شوند.

ارتباط بین بدنه شمع‌ها نیز برای تشکیل انواع الگوهای کندل استیک اهمیت ویژه‌ای دارد و مهمترین معیار برای شناسایی گپ و فاصله بین بدنه‌ها محسوب می‌شود.

نمودار رنکو

بر خلاف دیگر نمودارها، رنکو چارت یک تکنیک رسم نمودار دارای نویز کمتر است که بدون توجه به بازه زمانی و میزان حجم، صرفا روی نحوه حرکات قیمت متمرکز است. این چارت از آجرهای سفید/سبز (صعودی) و سیاه/قرمز (نزولی) تشکیل شده است که بسته به صعود یا نزول قیمت نسبت به آجر قبلی، روی نمودار سوار می‌شوند.

رنکو چارت در تحلیل تکنیکال

شایان ذکر است که آجرهای جدید تنها تحت شرایط نوسانی خاص و در صورت رسیدن اندازه‌شان به مقدار قابل توجه تشکیل می‌شوند که می‌تواند برای تریدرها مزایا و معایب خود را داشته باشد. بنابراین بسته به شرایط بازار، تشکیل آجر جدید می‌تواند چند دقیقه یا بیش از یک روز زمان ببرد.

از یک طرف، خصوصا برای معامله‌گرانی که به‌دنبال راهی ساده جهت شناسایی سطوح حمایت و مقاومت یا روند کلی و فیلتر کردن نویزها هستند، این نمودار مزایای خود را دارد. اما در طرف مقابل، این چارت تشخیص احساسات بازار را دشوار می‌سازد و در نتیجه، باعث محدود شدن کاربرد دیگر ابزارهای مفید تحلیل تکنیکال می‌شود.

چارت هیکین آشی

Heikin Ashi که به‌طور خلاصه HA شناخته می‌شود، یک نوع چارت دیگر است که در ژاپن متولد شد. چارت‌های هیکین آشی از نظر رنگ و کندل‌های قیمت که نشان‌دهنده مسیر حرکت دارایی هستند، شباهت زیادی به نمودارهای کندل استیک دارند.

در این نمودارها نیز تشخیص روندهای نزولی و صعودی ساده است. مثلا زمانی که چندین کندل HA سبزرنگ بدون سایه پایینی روی نمودار وجود داشته باشد، یعنی یک روند صعودی قوی داریم. در حالت مخالف، حضور چندین کندل قرمزرنگ HA بدون سایه بالایی نیز نشان‌دهنده یک روند نزولی قدرتمند است.

نمودار هیکین آشی

تفاوت اصلی بین نمودار هیکین آشی و کندل استیک این است که حرکت متوسط قیمت در چارت‌های HA ظاهر بهتری را ایجاد می‌کند. در واقع از آنجایی که در نمودارهای هیکین آشی میله‌ها میانگین قیمت هستند، قیمت باز یا بسته شدن دقیق را در یک بازه زمانی خاص نشان نمی‌دهند.

معامله‌گران روزانه یا همان دی تریدرها از هیکین آشی بیشتر به‌عنوان یک اندیکاتور مکمل استفاده می‌کنند. با این حال، امکان استفاده مستقلانه از چارت‌های هیکین آشی خصوصا توسط سوئینگ تریدرها در تحلیل تکنیکال نیز وجود دارد.

نمودار نقطه و شکل

چارت‌های پوینت اند فیگر امروزه خیلی شناخته‌شده نبوده و عموما تحلیلگران زیادی از آن‌ها استفاده نمی‌کنند، اما سابقه استفاده از آن‌ها به زمان‌های بسیار قدیم برمی‌گردد. این نوع از نمودارها صرفا بر حرکات قابل توجه قیمت در عین فیلتر کردن نویزها متمرکزند.

چارت نقطه و شکل در تحلیل تکنیکال

نمودارهای نقطه و شکل شامل یک سری X و Oها هستند که حرکات فیلترشده قیمت را نشان می‌دهند. ستون X نشان‌دهنده قیمت‌های صعودی و ستون O نشان‌دهنده قیمت‌های نزولی است. حالا هر جعبه قیمت یک مقدار خاص را نشان می‌دهد که برای تبدیل شدن به یک X یا O، قیمت باید به آن برسد. در چارت‌های P&F زمان معیار نیست و عدم تغییر در قیمت به‌معنای عدم وجود تغییر در خود نمودار است.

پرایس باکس در نمودار P&F

راه‌های مختلف زیادی برای استفاده از نمودار قیمت و شکل تنها از طریق قیمت بسته شدن یا سقف‌ها و کف‌ها وجود دارد. مثلا می‌توان اندازه جعبه را معادل یک مقدار ثابت یا به‌صورت درصدی مشخص کرد. تشکیل نمودارهای P&F رسم خطوط روند و همچنین سطوح حمایت و مقاومت را ساده می‌کند.

اندیکاتورهای پراستفاده در تحلیل تکنیکال

اندیکاتورها جزو اصلی‌ترین ابزارهای آنالیز تکنیکال تلقی می‌شوند. بهره بردن از آن‌ها، افزایش کارایی و سرعت در تحلیل تکنیکال را برای معامله‌گران به ارمغان می‌آورد، به شناسایی روندهای موجود کمک کرده و اطلاعات بسیار با ارزشی درباره روندهایی که در آینده نزدیک شکل خواهند گرفت را فراهم می‌کنند. نباید فراموش کرد اندیکاتورها امکان اشتباه دارند، به همین دلیل برخی از معامله‌گران با هدف کاهش ریسک تحلیل‌های تکنیکال خود، از تعدادی اندیکاتور در کنار یکدیگر بهره می‌برند.

افرادی که تحلیل تکنیکال را روش اصلی خود برای تحلیل وضع آینده بر اساس گذشته انتخاب کرده‌اند، به اندیکاتورها و ابزارهای متنوعی برای شناسایی روندهای بازار طبق نمودارها و داده‌های گذشته نیاز دارند. در ادامه، مهمترین و پرکاربردترین اندیکاتورها در آنالیز تکنیکال را خواهیم شناخت.

در دوره آموزش جامع تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال که قبلا برایتان آماده کرده‌ایم، با تعداد بیشتری از اندیکاتورها و دیگر مسائل مربوط به این مدل آنالیز آشنا خواهید شد.

میانگین متحرک ساده

اندیکاتورهای متعددی برای آنالیز تکنیکال وجود دارند، اما کارایی و میزان استفاده از همه آن‌ها یکسان نیست. یکی از محبوب‌ترین و پراستفاده‌ترین گزینه‌ها، میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average) است. همانطور که از نام آن می‌توان حدس زد، SMA طبق میانگین قیمت‌های پایانی یک دارایی در طول یک بازه زمانی مشخص محاسبه می‌شود. شکل دیگر و اصلاح شده این اندیکاتور، میانگین حرکت نمایی (Exponential Moving Average) یا EMA است که در محاسباتش برای داده‌های اخیر در یک بازه زمانی، وزن بیشتری نسبت به داده‌های قدیمی‌تر قائل می‌شود.

RSI یا شاخص قدرت نسبی

شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index) یا RSI نیز یکی دیگر از اندیکاتورهای متداول در تحلیل تکنیکال است. این مورد در بخش نوسانگرها یا اسیلاتورها (Oscillators) قرار می‌گیرد. برخلاف اندیکاتور میانگین متحرک ساده که خیلی ابتدایی تغییرات قیمتی را طی زمان دنبال می‌کند، اسیلاتورها فرمول‌های محاسباتی ریاضی را روی داده‌های قیمتی اعمال کرده و یک سری اطلاعات تولید می‌کنند. این اطلاعات، در یک بازه خاص و از قبل تعریف‌شده نشان داده خواهند شد. به عنوان نمونه، اندیکاتور RSI در بازه 0 تا 100 در حال نوسان است.

بولینگر بندز یا باندهای بولینگر

باندهای بولینگر (Bollinger Bands) یا به طور مخفف BB جزو موارد محبوب و پراستفاده نزد تریدرها به شمار می‌رود. اندیکاتور بولینگر بندز متشکل از دو باند عرضی و جانبی است که در اطراف خط مرکزی، به عنوان یک میانگین متحرک، حرکت می‌کنند. از BB برای شناسایی مناطق اشباع خرید (Overbought) و اشباع فروش (Oversold) در یک دارایی استفاده می‌شود. با استفاده از این اندیکاتور همچنین قادر به اندازه‌گیری میزان نوسان بازار هستید.

اندیکاتورهای مشتق شده

آنالیز تکنیکال تنها متکی به ابزارهای ساده و پایه‌ای نبوده و یک سری اندیکاتور نیز وجود دارند که طبق داده‌های به‌دست‌آمده از سایر اندیکاتورها عمل می‌کنند. به عنوان مثال، اندیکاتور Stochastic RSI با اعمال کردن یک سری فرمول‌های ریاضی روی ‌RSI معمولی محاسبه می‌شود. نمونه دیگر، اندیکاتور شناخته شده و پرطرفدار مک دی (MACD) یا واگرایی همگرایی میانگین متحرک (Moving Average Convergence Divergence) است که با تفریق دو EMA (سازنده خط اصلی MACD) ساخته می‌شود. گفتنی است این اندیکاتور دارای یک هیستوگرام است که ساخت آن، طبق اختلاف دو EMA اشاره شده در بالا صورت می‌گیرد.

تحلیل تکنیکال طبق سیگنال‌های معاملاتی

در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال علاوه بر استفاده از اندیکاتورها به عنوان ابزارهایی کاربردی به منظور شناسایی روندهای کلی، این امکان وجود دارد که آن‌ها را برای شناسایی نقاط احتمالی ورود و یا خروج (سیگنال‌های خرید یا فروش) به کار برد. زمانی که اتفاقات خاصی در نمودار رخ می‌دهند، این سیگنال‌ها تشکیل خواهند شد. برای درک بهتر، مثال زیر را در نظر بگیرید:

اندیکاتور RSI در حال نشان دادن عددی بالاتر از 70 در بازه خود است. این عدد ممکن است بیان‌کننده قرار داشتن بازار در شرایط اشباع خرید (Overbought) باشد. بر اساس همین منطق، وقتی اندیکاتور نام برده در حال نمایش عددی زیر 30 است، قرارگیری بازار در شرابط اشباع فروش (Oversold) را نشان می‌دهد. این اطلاعات به شما برای یافتن نقاط ورود و خروج احتمالی کمک شایانی خواهند کرد.

همانطور که در این مطلب چندین مرتبه تاکید کردیم، سیگنال‌های معاملاتی ارائه‌شده در تحلیل تکنیکال همواره دقت بالایی نداشته و نویزها و سیگنال‌های اشتباه متعددی توسط اندیکاتورها ایجاد می‌شوند. اگر بدانید بازار ارز دیجیتال بسیار کوچک‌تر و پرنوسان‌تر از بازارهای سنتی است، این موضوع اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد. پس در صورت تکیه به تحلیل تکنیکال برای دریافت سیگنال بهترین زمان خرید و فروش و ترید ارزهای دیجیتال، اطلاعات دریافت‌شده از اندیکاتورها را عاری از خطا تصور نکرده و اطلاعات اضافی بیشتری از منابع مختلف، قبل از گرفتن تصمیم نهایی برای خرید یا فروش، جمع‌آوری کنید.

چه انتقاداتی به تحلیل تکنیکال وارد می‌شود؟

آنالیز تکنیکال پراستفاده‌‎ترین روش به منظور خرید و فروش دارایی‌ها در بازارهای مختلف محسوب می‌شود، با این حال به نظر برخی متخصصان، تحلیل تکنیکال غیر قابل اطمینان و بحث برانگیز است. این دسته افراد، از روش نام برده به عنوان پیش‌گویی خودآموز (Self-Fulfilling Prophecy) و توجیه رفتار خود یاد می‌کنند. طبق پیش‌گویی خودآموز، یک رویداد زمانی رخ می‌دهد که تعداد بسیار زیادی از مردم چنین اعتقادی داشته باشند. به عبارتی، عده زیادی به وقوع پیوستن آن رخداد را متصور شوند.

منتقدها در این رابطه عقیده دارند در بستر بازارهای مالی، در صورتی که عده بسیار زیادی از تریدرها و سرمایه‌گذاران روی یک نوع از ابزار مانند خطوط حمایت و مقاومت متمرکز شده باشند، احتمال عملکرد بهتر آن افزایش پیدا خواهد کرد.

از طرفی دیگر با افراد حامی تحلیل تکنیکال رو به رو هستیم که عقیده دارند هر فرد چارتیست و نمودارشناس، دارای روش منحصربه‌فرد خود برای تحلیل نمودارها است و در نگاه کلان، ممکن نیست که تعداد زیادی از تریدرها، اندیکاتورها و استراتژی یکسانی را به منظور خرید و فروش دنبال کنند.

مفاهیم اصولی که در تحلیل تکنیکال پیشرفته باید بدانید

تحلیل تکنیکال پیشرفته یعنی استفاده از چندین اندیکاتور در ترکیب با یکدیگر یا استفاده از اندیکاتورهای پیچیده‌تر برای آنالیز دارایی‌ها. بنابراین دقت داشته باشید که اندیکاتور «بهتر» در تحلیل تکنیکال جایی ندارد و پیشرفته بودن تحلیل به نحوه انجام استراتژی معاملاتی شما هنگام استفاده از آن‌ها برمی‌گردد.

علاوه بر این، خود اندیکاتورهایی که در قسمت قبل معرفی کردیم، مانند میانگین متحرک، دارای مشتق‌های پیشرفته‌تری نظیر میانگین متحرک نمایی وزنی و همچنین مفاهیمی شامل تقاطع طلایی (Golden Cross) و تقاطع مرگ (Death Cross) هستند که در دسته‌بندی پیشرفته قرار می‌گیرند.

از جمله مفاهیم، ابزارها، الگوها و اندیکاتورهای آنالیز پیشرفته تکنیکال شامل موارد زیر است:

  • پیش‌بینی بازار با استفاده از نسبت‌های اوراق اختیار معامله خرید و فروش در بازار آپشن (Put و Call)
  • استفاده از پیوت پوینت‌ها (Pivot Point) برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت
  • مفهوم گلدن کراس و دث کراس در اندیکاتور میانگین متحرک
  • مفهوم همبستگی منفی و مثبت
  • مفهوم حجم در بازار معاملات فیوچرز
  • الگوی فنجان و دسته (Cup and Handle)
  • الگوی رایزینگ و فالینگ وج (Rising and Falling Wedge)
  • الگوی دابل باتم یا کف دوقلو (Double Bottom)
  • الگوی گارتلی (Gartley Pattern)
  • الگوهای فراکتال (Fractal)
  • تئوری موج الیوت (Elliot Wave)
  • تکنیک سوشی رول (Sushi Roll) برای شناسایی ریورسال روندها
  • اندیکاتور اصلاح فیبوناچی
  • اندیکاتور ابر ایچیموکو
  • اندیکاتور دیمارکر
  • اندیکاتور ویلیام‌ز الیگیتور
  • ترید بر اساس مدل‌های آماری گاوسی

البته اصول آنالیز تکنیکال پیشرفته به همین موارد ختم نمی‌شود و این لیست همچنان ادامه دارد. اما از آنجایی که پرداختن به تمامی این مفاهیم از حوصله این بحث خارج است، در ادامه برخی از اندیکاتورهای پیچیده‌ای که در دسته‌بندی پیشرفته قرار می‌گیرند را معرفی می‌کنیم.

اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال پیشرفته

در این قسمت، به معرفی برخی از اندیکاتورهایی می‌پردازیم به‌خاطر پیچیدگی فرمول‌ها و تمایل‌شان به ارائه سیگنال‌های اشتباه، در دسته پیشرفته قرار می‌گیرند. بنابراین برای تایید سیگنال به‌دست آمده، باید آن را با یک اندیکاتور دیگر ترکیب کرده و از استراتژی های معاملاتی ارز دیجیتال مناسب استفاده نمایید.

ابر ایچیموکو

ایچیموکو کلاود (Ichimoku Cloud) که شامل چندین اندیکاتور تکنیکال در دل خود است، در ابتدا کمی پیچیده به‌نظر می‌رسد، اما به مرور زمان کار با آن برایتان ساده خواهد شد. این اندیکاتور خطوط حمایت و مقاومت و همچنین مومنتم و روند را نشان می‌دهد. ابر ایچیموکو شامل 5 خط به‌نام‌های زیر است:

  • تنکان سن (Tenkan Sen): خط قرمزرنگ تصویر زیر که متوسط بالاترین سقف و پایین‌ترین کف قیمت را طی 9 دوره قبل نشان می‌دهد. این خط عموما جایی است که اولین نشانه تغییرات در بازار بروز می‌کنند.
  • کیجون سن (Kijun Sen): خط آبی روشن در تصویر زیر که متوسط بالاترین سقف و پایین‌ترین کف قیمت را طی 26 دوره قبل نشان می‌دهد. این خط عموما برای تشخیص حمایت و مقاومت استفاده می‌شود، بنابراین برای تعیین نقاط استاپ لاس کاربرد دارد.
  • سنکو اسپن اِی (Senkou Span A): متوسط خطوط تنکان و کیجون که روی 26 دوره آتی رسم می‌شود.
  • سنکو اسپن بی (Senkou Span B): متوسط بالاترین سقف و پایین‌ترین کف طی 52 دوره قبلی که روی 26 دوره آتی رسم می‌شود.
  • چینکو اسپن (Chinkou Span): خط آبی تیره که نشان‌دهنده قیمت بسته شدن کندل استیک فعلی و رسم روی 26 دوره قبلی است. بنابراین از آنجایی که همه دیگر خطوط روی قیمت‌های فعلی و آتی متمرکزند، این خط پشت‌سر دیگر خطوط حرکت می‌کند. در صورتی که انتهای خط چینکو زیر ابر ایچیموکو باشد، یعنی روند نزولی داریم و قرارگیری آن بالای ابر، به‌معنای صعودی شدن روند است.

عبور خط تنکان سن از پایین به بالای خط کیجون سن، یک سیگنال خرید محسوب می‌شود در حالی که حرکت آن از بالا به زیر خط کیجون، یک سیگنال فروش است.

در این اندیکاتور، فضای ایجادشده بین دو خط سنکو اسپن A و B همان ابر ایچیموکو است که در چارت با خط‌چین به رنگ سبز یا قرمز نمایش داده می‌شود. از آنجایی که رسم این دو خط برای دوره‌های آتی صورت می‌گیرد، از آخرین قیمت فعلی نیز فراتر رفته و نقش پیش‌بینی‌کننده قیمت را بر عهده دارد. این ابر همچنین به‌عنوان ناحیه‌ای از سطوح حمایت و مقاومت بلند مدت عمل می‌کند؛ هر چه روند در یک مسیر مشخص بیشتر ادامه یابد، ابر ایچیموکو نیز پهن‌تر خواهد شد. این یعنی قیمت برای عبور از ناحیه حمایت و مقاومت شکل‌گرفته باید تغییر جهت بزرگی بدهد.

ابر ایچیموکو

اصلاح فیبوناچی

فیبوناچی ریتریسمنت (Fibonnaci Retracement) یکی از محبوب‌ترین ابزارها برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت است. این اندیکاتور به تریدرها در یافتن بهترین نقاط جهت باز کردن سفارشات استاپ لاس و اهداف قیمتی کمک می‌کند.

همانطور که از نامش پیداست، اصلاح فیبوناچی مبتنی بر دنباله ریاضی است که لئوناردو فیبوناچی در قرن 13 میلادی شناسایی کرد. نسبت‌های بین اعداد این دنباله نیز مهمترین بخش در تحلیل تکنیکال هستند که به‌صورت 23.6 درصد، 38.2 درصد، 50 درصد، 61.8 درصد و 100 درصد روی نمودار رسم می‌شوند.

برای محاسبه سطوح اصلاحی فیبوناچی باید دو سطح قیمت در چارت را در نظر گرفته و فاصله عمودی بین آن دو را به این نسبت‌ها تقسیم کنید. البته از آنجایی که این محاسبات جزو دسته پیشرفته محسوب می‌شوند، رسم خودکار آن در بسیاری از پلتفرم چارتینگ و رسم نمودار مانند تریدینگ ویو و صرافی‌ها در دسترس است.

سطوح اصلاحی فیبوناچی

پس از رسم این خطوط، نواحی که بیشترین احتمال کاهش مومنتم ارز دیجیتال مورد نظر در آن‌ها وجود دارد قابل شناسایی هستند. ایده کار با این اندیکاتور، قرار دادن حد ضرر روی سطوح کلیدی شکسته‌شده و حد سود (Take Profit) روی سطح اصلاحی بعدی در صورت پیش‌بینی ادامه روند است.

خطوط فیبوناچی یک ابزار تاییدکننده هستند، بنابراین بهتر است همراه با دیگر اندیکاتورها استفاده شوند. مثلا، ترکیب سطوح فیبوناچی با اسیلاتور استوکستیک یا مک دی و عبور آن‌ها از این سطوح می‌تواند تایید بهتری از روند فراهم کند.

دیمارکر

اسیلاتور دی مارکر (DeMarker) که به آن DeMark و DeM نیز می‌گویند، ابزاری است که آخرین قیمت‌های سقف و کف را با معادل‌هایشان در دوره قبلی مقایسه می‌کند. از این اسیلاتور برای اندازه‌گیری تقاضا در بازار استفاده می‌شود که تعیین‌کننده مسیر روند خواهد بود. اسیلاتور دیمارک دارای یک گراف مجزاست که زیر نمودار قیمت رسم می‌شود و منحنی آن بین 0 و 1 نوسان می‌کند.

اندیکاتور دیمارکر

دو خط در مقادیر 0.3 و 0.7 نیز رسم می‌شوند که مرزهای ریورسال و معکوس شدن قیمت هستند. مشابه اندیکاتور RSI، زمانی که منحنی دی مارک به زیر یا بالای این سطوح برسد، یعنی وارد ناحیه اشباع خرید و اشباع فروش شده‌ایم. مقادیر زیر 0.3 نشانه صعودی (اشباع فروش) و مقادیر بالای 0.7 نشانه نزولی (اشباع خرید) هستند. این اندیکاتور نیز در تایم‌فریم‌های کوتاه، عموما 14 روزه، که در میان سوئینگ تریدرها رایج‌تر است، استفاده می‌شود. البته از نظر تئوری، هیچ اشکالی برای استفاده از دیمارکر در تایم‌فریم‌های طولانی‌تر وجود ندارد.

با این وجود، بر خلاف دیگر اسیلاتورها، دیمارک نه تنها بر سطوح بسته شدن قیمت، بلکه بر کف و سقف‌های روزانه نیز متمرکز است. این یعنی داده‌ها نرم‌تر خواهند شد.

دی مارکر به‌دلیل سیگنال‌دهی یک تغییر پیش‌رو در مسیر حرکت به‌جای یک حرکت از پیش شناسایی‌شده، یک اندیکاتور پیشرو محسوب می‌شود. این یعنی امکان ارائه سیگنال‌های اشتباه توسط این اسیلاتور وجود دارد، بنابراین باید در ترکیب با دیگر اندیکاتورها از آن استفاده کرد.

سخن پایانی

پیشنهاد می‌کنیم برای پی بردن به بهترین زمان خرید و فروش ارزهای دیجیتال یا هر دارایی دیگر، از ترکیب تحلیل تکنیکال و فاندامنتال استفاده کنید. به عبارتی، بهتر است از ویژگی‌های هر یک از دو روش نام برده به طور همزمان به نفع خود بهره ببرید. این راهکار به عنوان انتخابی بهینه و منطقی‌تر توسط بسیاری از افراد، مخصوصا کسانی که با یکی از این دو روش مخالفت شدید دارند، پذیرفته شده است. تحلیل فاندامنتال بیشتر در استراتژی‌های سرمایه‌ گذاری بلند مدت کاربرد دارد، اما تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذاری کوتاه مدت در بازارهایی مانند ارز دیجیتال، اطلاعات مفیدی درباره شرایط کوتاه مدت بازار ارائه می‌کند.

تهیه شده در بیت 24

از 1 تا 5 چه امتیازی به این مطلب میدهید؟

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

از امتیازدهی شما سپاسگزاریم. اگر این مطلب برای شما مفید بوده است، با نوشتن نظر خود درباره آن یا اشتراک‌گذاری مقاله با دوستانتان، ما را همراهی کنید.

سوالات متداول


تحلیل تکنیکال برای کدام بازارهای مالی مناسب است؟

plus minus

از این روش تحلیل می‌توان در تمام بازارهای مالی اعم از بورس، فارکس و ارزهای دیجیتال استفاده کرد.


چقدر زمان برای یادگیری تحلیل تکنیکال لازم است؟

plus minus

شما برای یادگیری مفاهیم پایه مربوط به حوزه تحلیل تکنیکال به زمان زیادی احتیاج ندارید، اما اگر بخواهید به عنوان یک معامله‌گر در بازارهای مالی شناخته شوید، باید همواره به دنبال یادگیری و تمرین دانسته‌های خود باشید تا در نهایت به نتیجه مطلوب برسید. فرآیند یادگیری تحلیل تکنیکال برای هر شخص با توجه به شرایط، علاقه، پشتکار و بسیاری از موارد دیگر متفاوت خواهد بود. روی هم رفته، تسلط در این مبحث به زمان و تمرین زیادی نیاز دارد.


نظر خود را بنویسید

پیام شما ثبت شد و بعد از تایید مدیر منتشر خواهد شد

کپچا
نظرات کاربران( 2)

علی

2023-03-18 00:00:00

اوکی

اشتراک گذاری

share

تحلیل تکنیکال چیست؟ چطور از تحلیل تکنیکال در ارزهای دیجیتال استفاده کنیم؟

لینک کپی شد !

https://bit24.cash/blog/technical-analysis-explanation/