تفاوت نرخ بهره و سود

نرخ بهره (Interest Rate) و سود (Profit) دو مفهوم مهم در علم اقتصاد بوده و با زندگی روزمره ما نیز به شکل‌های گوناگونی مرتبط هستند. اما این اصطلاحات چه معنایی دارند؟ تعریف سود چیست و چه تفاوتی با نرخ بهره دارد؟ نرخ بهره و سود چه دسته‌بندی‌هایی دارند و نرخ بهره منفی چیست و تأثیر نرخ بهره بر بازار ارز دیجیتال چگونه است؟ برای اینکه بیشتر درباره نرخ بهره و چندوچون آن آگاه شوید از شما دعوت می‌کنیم تا همراه با ما این مقاله از بیت ۲۴ را مطالعه کنید.

 

تفاوت معنی سود و بهره

کلمات نرخ بهره (Interest Rate) و سود (Profit) بسته به زمینه و موضوعی که در آن استفاده می‌شوند، ممکن است معانی مختلفی را متبادر کنند. بهره مبلغی است که وام گیرنده به وام دهنده (فرد، شرکت یا مؤسسه مالی) پرداخت می‌کند که بالاتر از مبلغ واقعی وام‌گرفته‌شده و معمولا با نرخ ثابتی است که از قبل تعیین می‌شود. بهره بیشتر شبیه غرامتی است که وام گیرنده به وام دهنده برای زمانی که با میل خود از پولش خلع ید شده (قادر به استفاده از آن نیست)، پرداخت می‌کند و این موضوع را با دریافت مبلغی از وام گیرنده که به آن بهره می‌گوییم، حل و فصل می‌کند.

اما سود چیزی است که پس از کسر کل هزینه‌ها از کل درآمد حاصل‌شده به‌دست می‌آید. سود یا پرافیت را می‌توان مبلغی که در نتیجه فروش یک محصول، شرکت یا سهمی سرمایه‌گذاری‌شده به دست می‌آید هم در نظر گرفت. نکته مهم که باید به آن توجه داشت این است که سود تحت تأثیر قانون عرضه و تقاضا کالاها و خدمات است و می‌تواند از یک برهه زمانی به برهه دیگر متفاوت باشد.

سود چیست؟

سود به پول یا مبلغی گفته می‌شود که پس از پرداخت تمام هزینه‌ها، در حساب بانکی کسب و کار افراد باقی می‌ماند. مقدار پولی را که یک کسب‌وکار از طریق فروش محصول یا خدمات به دست آورده، باید از مبالغی که برای ساخت یا ارائه یک محصول یا خدمات یا تداوم کسب‌وکار صرف شده است، مانند پرداخت حقوق، قبوض آب و برق و اجاره و موارد دیگر، کسر کرد، آنچه که باقی خواهد ماند، سود نامیده می‌شود.

از آنجایی که سود واژه مصطلحی در گفتار است و گاهی اوقات از این کلمه به جای عبارات دیگر استفاده می‌شود، بنابراین عجیب نیست که سود را با سایر معیارهای مالی مانند درآمد اشتباه گرفت. درآمد مقدار پولی است که کسب و کار شما از طریق فروش محصولات یا خدمات به دست آورده است و تفاوت مشخصی با ماهیت سود دارد. در مبحث درآمد، ما هزینه‌ها را در نظر نمی‌گیریم، بنابراین باید توجه داشت که درآمد تا زمانی که هزینه‌ها از آن کسر نشود، نمی‌تواند به عنوان سود معرفی شود.

به شکل کلی، یک کسب و کار به کسب سود و تولید نقدینگی نیاز دارد. کسب سود شما را قادر می‌سازد تا برای رشد کارتان، سرمایه‌گذاری و هزینه‌های بیشتری انجام دهید. به عنوان مثال اگر در زمینه تولید یک محصول مشغول هستید، سود به شما کمک می‌کند تا یک خط تولید جدید راه‌اندازی کنید یا تعداد بیشتری کارگر استخدام کنید. از سوی دیگر وجود سود در یک بیزینس شما در مقابل نوسانات تقاضا و رکودهای پیش بینی نشده محافظت می‌کند.

سود یا پرافیت

انواع مختلف سود

سه نوع مختلف برای سود وجود دارد که عبارت‌اند از سود ناخالص، سود عملیاتی و سود خالص. سود ناخالص و سود عملیاتی، میزان پول خرج‌شده برای تولید محصولات و حفظ فعالیت‌های روزانه یک کسب‌وکار را در نظر می‌گیرند. اما سود خالص به این می‌پردازد که پس از کسر تمام هزینه‌ها، کسب و کار شما چقدر پول در اختیار خواهد داشت. هر سه این موارد معمولا به‌صورت درصدی نشان داده می‌شوند. برای آنکه بهتر به مفهوم این سه مدل پی ببریم، بد نیست نگاه دقیق‌تری به هر کدام داشته باشیم.

سود ناخالص

سود ناخالص یا Gross Profit همان‌طور که از نامش پیداست، به درآمد حاصل از فروش محصولات گفته می‌شود. البته باید توجه داشت که در سود ناخالص، درآمد کلی معیار نبوده و هزینه‌های مستقیمی که در ساخت محصول وجود داشته، باید از درآمد کل کم شود. به همین دلیل، به هزینه‌های مستقیمی که به آن‌ها اشاره کردیم، بهای تمام شده کالای فروخته شده یا COG نیز گفته می‌شود.

برای آنکه دچار سردرگمی نشوید، منظور از هزینه‌های مستقیم همان نیروی کار و مواد اولیه است. پارامتر سود ناخالص شما را قادر می‌سازد تا به جلوگیری از افزایش بیش از حد هزینه‌ها بپردازید و مواردی را که باعث این تغییرات شده، شناسایی کنید. در واقع، به خاطر وجود معیار سود ناخالص است که یک تولیدکننده می‌تواند ببینید که آیا باید تأمین‌کننده مواد اولیه خود را تغییر دهد، یا قیمت‌گذاری خود را دگرگون کند یا خیر.

برای آنکه به اهمیت این پارامتر پی‌ببرید، بد نیست یک مثال عینی را برایتان مطرح کنیم. آقای جیمز گرین‌ول، صاحب کسب و کار تولید زیبایی و سلامتی On-Group، دارای پنج واحد کسب‌وکار است و هر ماه سود ناخالص این واحدها را محاسبه می‌کند. وی برای اینکه بفهمد کدام واحد تجاری و راهبرد اتخاذشده سودآورتر و کدام یک دچار مشکل یا ضرردهی است، این برآوردها را انجام می‌دهد. وی بر اساس این داده‌هاست که تصمیم می‌گیرد کجا و چگونه استراتژی خود را باید تغییر دهد.

او در مصاحبه‌ای از اهیمت برآورد سود ناخالص می‌گوید و به ماجرای همه‌گیری کرونا اشاره می‌کند که این واحدهای تجاری دچار افت فروش شدیدی شدند. گرین‌ول می‌گوید:

پیش از همه‌گیری، ما ماهیانه حدود ۳۵ هزار پوند از فروش محصولات به سالن‌های زیبایی درآمد داشتیم. زمانی که همه‌گیری شیوع پیدا کرد و سالن‌های زیبایی مجبور به تعطیلی شدند. این مبلغ به کمتر از ۱۰ هزار پوند در ماه رسید،

در چنین شرایطی، وی تصمیم گرفت استراتژی خود را از فروش محصولات به سالن‌های زیبایی، به فروش مستقیم به مصرف‌کنندگان تغییر دهد.

این حرکت باعث شد که تعداد مشتریان گرین‌ول از ۴ هزار، به ۴۰ هزار مشتری طی دو سال افزایش یابد و فروش آن از ۳۰۰ هزار پوند، به ۱.۲ میلیون پوند در آن زمان برسد که رشدی تقریبا چهار برابری را نشان می‌دهد.

سود عملیاتی

سود عملیاتی یا Operating Profit، کل سود ناخالص شما را از هزینه‌های عملیاتی کسر می‌کند. اینها هزینه‌های مرتبط با فعالیت روزانه کسب و کار مانند اجاره، گرمایش، روشنایی و بیمه و… هستند. برخی از این هزینه‌ها هر ماه ثابت و برخی متغیرند. سود عملیاتی نیز گاهی اوقات به عنوان درآمد قبل از بهره، مالیات و استهلاک یا EBITDA نامیده می‌شود.

جان ادواردز، مدیر عامل مؤسسه حسابداران مالی در بریتانیا، می‌گوید:

بررسی منظم سود عملیاتی می‌تواند به این پرسش پاسخ دهد که آیا می‌توانید همچنان سرمایه‌گذاری کنید، یا نیاز به کاهش هزینه‌ها دارید. در عین حال، این شاخص مهم به عنوان نشانه‌ای از سلامت جریان نقدی و توانایی شما برای استقراض نیز کاربرد دارد.

سود خالص

سود خالص یا Net Profit را می‌توان شاخص نهایی سودآوری قلمداد کرد. این پارامتر عوامل مختلفی مانند بدهی‌ها، درآمد حاصل از سرمایه‌گذاری و مالیات‌ بخش‌های گوناگون را در بر می‌گیرد. سپس اعداد هر کدام از این عوامل از سود عملیاتی کم یا بسته به شرایطی خاص، به آن اضافه می‌شود و در نهایت، به ما چیزی با عنوان سود خالص را می‌دهد.

سود خالص به شما نشان می دهد که پس از پرداخت تمام هزینه‌ها در پایان سال، چقدر پول برایتان باقی مانده است. این رقم نشان‌دهنده پولی است که می‌توانید آن را دوباره سرمایه‌گذاری یا برای مقاصد دیگر استفاده کنید. به زبان ساده، سود خالص چیزی است که پس از پرداخت تمام صورت حساب‌ها در جیب شما باقی می‌ماند.

نرخ بهره چیست؟

بهره اساسا هزینه‌ای است که فرد در ازای دریافت و استفاده از تسهیلات باید آن را بپردازد. این تسهیلات یا به تعبیری دارایی‌های مقروض، می‌توانند شامل پول نقد، کالاهای مصرفی و وسایل نقلیه باشند. به همین دلیل، نرخ بهره را می‌توان به عنوان هزینه تامین مالی یا Cost of Money در نظر گرفت. بنابراین هرگاه گفته می‌شود نرخ بهره یک وام بالاست، بدین معناست که باید پول بیشتری را در ازای دریافت خدمات یا تسهیلات یا همان وام بپردازید.

نرخ بهره برای اکثر معاملات وام یا استقراض اعمال می‌شود. افراد برای خرید خانه، تامین مالی پروژه‌ها، راه‌اندازی یا تأمین مالی مشاغل یا پرداخت شهریه دانشگاه خود، پول قرض می‌کنند. کسب و کارها نیز با خرید دارایی‌های ثابت و بلندمدت مانند زمین، ساختمان و ماشین‌آلات، برای تأمین مالی پروژه‌های سرمایه‌ای وام می‌گیرند و عملیات خود را گسترش می‌دهند. حال این پول مقروض یا به صورت یکجا در تاریخ از پیش تعیین‌شده یا به صورت اقساط دوره‌ای بازپرداخت می‌شود.

زمانی که وام می‌گیرید، نرخ بهره در حقیقت مانند کارمزدی است که به مقدار پول وام گرفته‌شده اضافه می‌شود. نرخ بهره از دیدگاه وام گیرنده و وام دهنده دو معنای متفاوت دارد:

  • از دیدگاه وام گیرنده، نرخ بهره هزینه‌ اضافی است که برای پول مورد نیاز خود پرداخت می‌کنید.
  • برای وام دهنده، این نرخ به‌عنوان پولی است که به عنوان بازده یا سود حاصل از قرض دادن پول به دیگری دریافت می‌کند.

در یک وام، مقدار کل پولی که باید بازپرداخت کنید، معمولا بیشتر از مبلغی است که به عنوان وام گرفته‌اید. دلیل چنین تفاوتی این است که وام دهندگان به دلیل عدم امکان استفاده از پول خود در طول دوره وام، انتظار جبران خسارت دارند. آن‌ها می‌توانستند این پول را در جای دیگری سرمایه گذاری و از آن درآمد کسب کنند، اما دارایی خود را در اختیار فرد یا شرکتی قرار داده‌ تا با آن نیاز خود را برطرف سازد و در ازای چنین کاری، مبلغی را به وام دهنده بپردازد.

زمانی که وام گیرنده از نظر وام دهنده کم ریسک تلقی می‌شود، معمولاً نرخ بهره کمتری از وام گیرنده درخواست می‌کند. اگر وام گیرنده فردی با ریسک بالا تلقی شود، نرخ بهره‌ای که از آن‌ها دریافت می‌شود بالاتر خواهد بود. البته این یک قاعده کلی بوده و الزاماً بانک‌ها و مؤسساتی که وام به کاربران می‌دهند از چنین رویکردی تبعیت نمی‌کنند.

ریسک معمولاً زمانی ارزیابی می‌شود که وام دهنده به امتیاز اعتبار وام گیرنده بالقوه نگاه می‌کند، به همین دلیل است که اگر می‌خواهید برای بهترین وام‌ها واجد شرایط باشید، داشتن یک امتیاز عالی امری مهم است.

کاهش و افزایش نرخ بهره

انواع نرخ بهره

به طور کلی ما دو نوع نرخ بهره داریم که عبارت‌اند از ساده (Simple) و مرکب (Compound). البته دسته‌بندی‌های دیگری نیز برای نرخ بهره وجود دارد که می‌توان به نرخ بهره بین بانکی، نرخ بهره مؤثر، نرخ بهره شناور نیز اشاره کرد. ما در این مقاله قصد داریم به دو نوع مهم و متداول نرخ بهره یعنی ساده و مرکب بپردازیم.

نرخ بهره ساده

اگر یک وام ۳۰۰ هزار دلاری از بانک بگیرید و در قرارداد وام قید شده باشد که نرخ سود وام ۴٪ سود ساده است، به این معنی است که باید مبلغ اصلی وام ۳۰۰ هزار دلاری را به‌علاوه ۴٪ × ۳۰۰ هزار دلار به بانک بپردازید که مقداری حدوداً ۳۱۲ هزا دلاری می‌شود.

مثال بالا بر اساس فرمول سود ساده سالانه محاسبه شده که عبارت است از:

اصل وام × نرخ بهره × زمان = سود ساده

بنابراین فردی که وام گرفته است، باید ۱۲ هزار دلار سود در پایان سال بپردازد، با این فرض که قرارداد او وام یک‌ ساله است. اگر مدت وام معادل ۳۰ سال باشد، سود پرداختی به شرح زیر خواهد بود:

360,000 = 300 هزار دلار × 4% × 30 = سود ساده

نرخ بهره ساده ۴٪ سالانه به سود سالانه ۱۲ هزار دلاری تبدیل می‌شود که پس از ۳۰ سال، وام گیرنده باید ۱۲ هزار دلار در ۳۰ سال یا ۳۶۰ هزار دلار در مجموع پرداخت کند. این ضرب و تقسیم‌های ساده نشان می‌دهد که چگونه بانک‌ها از طریق ارائه انواع وام‌ها کسب درآمد می‌کنند.

نرخ بهره مرکب

برخی از وام دهندگان روش بهره مرکب را ترجیح می‌دهند، به این معنی که وام گیرنده باید سود بیشتری بپردازد. بهره مرکب که به آن سود بهره نیز گفته می‌شود، هم به اصل و هم به سود انباشته‌شده در دوره‌های قبلی اعمال می‌شود. در این حالت، بانک فرض می‌کند که در پایان سال، اول وام گیرنده اصل و بهره آن سال را بدهکار است. بانک همچنین فرض می‌کند که در پایان سال دوم، وام گیرنده اصل سرمایه به اضافه سود سال اول به اضافه بهره سود سال اول را بدهکار است. به طور کلی، سود بدهی در نرخ بهره مرکب بیشتر از نرخ بهره ساده بوده و فرمول محاسبه آن نیز به کلی با بهره ساده متفاوت است.

فرمول سود مرکب به‌صورت زیر است:

فرمول نرخ بهره مرکب

دلیل تعیین بهره چیست؟

شاید در نگاه اول، دریافت مبلغی مازاد بر اصل پول وام‌داده‌شده جالب به نظر نرسد، اما این کار ضروری است. بهره، پولی است که به خاطر مقابله با کاهش ارزش پول پرداختی در امروز و دریافتی در آینده، از وام‌گیرنده دریافت می‌شود. تصور کنید امروز 10 میلیون تومان به فردی قرض داده‌اید. در این زمان، قیمت هر دلار به عنوان فاکتوری تعیین‌کننده، برابر 10 هزار تومان است پس مبلغ قرض‌داده‌شده، 1,000 دلار ارزش دارد. حال فرض کنید طی دریافت پول از وام‌گیرنده، قیمت دلار به 20 هزار تومان افزایش پیدا کند. پس با بازپرداخت 10 میلیون تومان اولیه، در عمل شما 500 دلار به وام‌دهنده پس داده‌اید.

وقتی از یک بانک یا فرد پول قرض می‌گیرید، آن را در قالب اقساط و به صورت تدریجی یا یکجا، مدتی بعد پس خواهید داد. از طرفی می‌دانیم ارزش پول به مرور کاهش پیدا می‌کند. پس با در نظر گرفتن معیار تورم و کاهش ارزش پول، می‌بایست علاوه بر اصل مبلغ قرض‌گرفته‌شده، مبلغ اضافه‌ای را نیز پرداخت کنید که میزان آن، بر اساس نرخ سود یا بهره مشخص می‌شود.

می‌توان بهره را به نوعی جبران فرصت‌های سرمایه‌ گذاری تعبیر کرد. فرد وام‌دهنده می‌توانست پولش را در بیت کوین سرمایه گذاری کرده یا سهام یک شرکت رو به رشد را خریداری کند، اما آن را به شما قرض داده است. او این فرصت‌ها را از دست داده است، پس باید آن‌ها را جبران کرد.

می‌توان از طرفی دیگر نیز به قضیه نگاه کرد. وقتی شما پولتان را در حسابی سپرده می‌کنید، بانک مورد نظر بر اساس نرخ بهره تعیین‌شده توسط بانک مرکزی، سودی به آن پرداخت می‌کند. این سود، برای جبران فرصت سرمایه گذاری ازدست‌رفته برای شماست، چرا که می‌توانستید پولتان را وارد بازارهای بورس، طلا، ارز، مسکن، ارز دیجیتال یا دیگر دارایی‌های با ارزش کنید.

هدف از ایجاد نرخ بهره منفی چیست؟

شاید برایتان جالب باشد بدانید که در اقتصاد ما اصطلاحی با نام نرخ بهره منفی نیز داریم. احتمالا این پرسش در ذهنتان مطرح شده که چنین چیزی چطور ممکن است. سیاست نرخ بهره منفی یا Negative Interest Rate Policy زمانی مطرح می‌شود که بازار دچار رکود شده و با بحران‌های اغلب پی‌درپی دست به گریبان است. در چنین شرایطی، سرمایه‌گذاران و افرادی که مبالغ بالای نقدینگی دارند، نمی‌خواهند با توجه به مخاطرات پیش‌رو، دارایی خود را وارد چرخه‌های معاملاتی کنند و ترجیح می‌دهند با گذاشتن پول خود در بانک‌ها و دریافت سود، حاشیه امنی برای خود بخرند.

اما در چنین برهه‌های زمانی، دولت‌ها و متولیان اقتصاد تصمیم می‌گیرند تا به جای اینکه به انباشت سرمایه و نقدینگی توسط سرمایه‌گذاران کمک کنند و به آن‌ها سود پرداخت کنند، از آ‌ن‌ها بابت قرار دادن پول و دارایی‌هایشان در بانک‌ها پول دریافت کنند. با آنکه این سیاست پولی نامتعارف و عجیب به نظر می‌رسد، اما باعث می‌شود عد‌ه‌ای از سرمایه‌گذاران و دارندگان نقدینگی بالا، به جای بانک‌ها، دارایی‌های خود را وارد چرخه اقتصادی کنند تا اقتصاد کشور آرام آرام از شرایط بحران‌زده عبور کند.

البته بد نیست به این موضوع اشاره کنیم که چنین رویکردی به شکل یکباره نیست و فرآیندی پلکانی دارد، به این ترتیب که با توجه به شرایط، دولت در ابتدای یک بحران سعی می‌کند نرخ بهره را با توجه به پارامترهای مختلف کاهش دهد. حال اگر شرایط و اوضاع تغییر خاصی پیدا نکرد، این روند ادامه می‌یابد تا جایی که بانک‌ها نرخ بهره را منفی اعلام می‌کنند.

عوامل تاثیرگذار بر بهره پول در بازارها

سود پول در بازار معمولا بسته به عوامل مختلفی محاسبه و تعیین می‌شود. سود سپرده بانکی، نرخ سپرده بین بانکی، شرایط بانک‌ها در اعطای تسهیلات، تورم، اوضاع اقتصادی و بسیاری موارد دیگر عواملی هستند که در این موضوع دخالت دارند و تغییر در یکی، بر دیگری و کل این سیستم تأثیر قابل ملاحظه‌ای می‌گذارد.

به طور کلی، سود پول در بازار آزاد یا همان بازار مبادلاتی میان افراد که خارج از موازین بانکی و اقتصادی مرسوم است، نرخ مشخصی ندارد و نمی‌تواند مانند سود سپرده یا تعیین سود بین بانکی و موارد مشابه که اغلب از سوی بانک مرکزی اعلام می‌شود، رقمی به آن نسبت داد. بسیاری بهره پول در بازار را مترادف نرخی می‌دانند که دلالان و واسطه‌گران در بازار و به‌شکلی غیر رسمی و خارج از چهارچوب‌های مرسوم به مردم می‌دهند.

از آنجایی که مردم برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار یا تهیه برخی اقلام نیازمند تأمین مالی هستند، به بانک‌ها روی می‌آورند. بانک‌ها نیز به دلایل شرایط اقتصادی و محدودیت‌های بودجه نمی‌توانند تأمین‌کننده نیاز قشر کثیری از درخواست‌کنندگان وام باشند. از سوی دیگر، بانک‌ها اغلب به دلیل داشتن قواعد دست‌وپا گیر و فرایندهای طولانی برای تأیید و تأمین نیازهای مالی مراجعه‌کنندگان، چندان محبوب نیستند و مردم تنها به دلیل کم بودن نرخ بهره بانکی نسبت به بازار آزاد و دلالان به سراغ آن‌ها می‌روند.

البته نباید فراموش کنیم علاوه بر موانع مختلف، مبالغی که بانک‌ها به‌طور معمول در اختیار کاربران قرار می‌دهند هم چندان کارگشا نیستند. مبالغ وام‌های دریافتی بعضا جوابگوی مشکلات مالی مردم نبوده و به همین علت، یا افراد اقدام به گرفتن وام‌های متعدد کرده یا به سراغ افرادی می‌روند که بهره‌های بالایی طلب می‌کنند.

چیزی که مسلم است، نرخ سود در بازار آزاد کشورمان رقمی بین ۴۰ تا بیش از ۱۰۰ درصد (بسته به برهه‌های اقتصادی مختلف) است که طبیعتاً به مراتب از نرخ وام‌هایی که بانک‌ها ارائه می‌کنند، بیشتر بوده، اما به دلیل سهولت در گرفتن و تأمین سرمایه مورد نیاز مردم، هنوز هم یکی از انتخاب‌های کاربران محسوب می‌شود.

البته این نوع وام‌ها و بهره‌های پول‌های درخواستی می‌توانند ویرانگر باشند، چراکه دلالان علاوه بر دریافت تضمین‌های مختلف، رویکردهای سخت‌گیرانه‌ای در خصوص تعویق بازپرداخت پول دارند، بدین معنا که اگر فردی در این فرآیند پول دریافتی را نتواند در موعد‌های تعیین‌شده بازگرداند، می‌بایست هزینه‌ای چند برابری را بابت دیر کردش متحمل شود. این موضوع از نظر شرعی تحت عنوان ربا شناخته می‌شود.

نکته مهمی که بعد نیست به آن اشاره کنیم، این است که اگر شرایط اقتصادی و تأمین بودجه بانک‌ها در خصوص ارائه خدمات مالی و وام به کاربران تسهیل شود، طبیعتاً سودجویانی که در این میان به دنبال فرصت برای بهره‌ بردن حداکثری از شرایط مالی مردم هستند، ناکام می‌مانند. از طرف دیگر، به عقیده بسیاری از کارشناسان، کاهش نرخ تورم و حمایت‌های دولت از راه‌اندازی کسب و کارها و اعطای وام‌های آسان به مردم، می‌تواند این فرایند را دست‌خوش تغییرات مهمی کند که شاخص‌ترین آن‌ها، عدم نیاز مردم به دریافت پول از واسطه‌ها و پرداخت سود پول نجومی است.

تاثیر نرخ بهره بر بازار ارز دبجیتال

در دنیای ارز دیجیتال هم چیزی مشابه نرخ بهره بانکی در فرایندهایی مانند سهام‌گذاری و وام دهی کریپتو دیده می‌شود. مثلا استیکینگ ارز دیجیتال به شما اجازه می‌دهد با نگهداری بلند مدت دارایی‌های رمز ارزی، درآمد منفعل به دست آورید. با وام دادن رمز ارز نیز قادر خواهید بود دارایی خود را برای مدتی مشخص قرض داده و سپس آن را در کنار سود از پیش‌تعیین‌شده، دریافت نمایید. در نتیجه، می‌توان گفت که نرخ بهره در دنیای ارز دیجیتال شباهت زیادی به سود بانکی در اقتصاد سنتی دارد.

لازم به ذکر است که در بسیاری از موارد، سودی که از استیکینگ یا وام دهی رمز ارزها به دست می‌آید، از سود بانکی بیشتر است، اما در مقابل باید ماهیت پرنوسان دنیای کریپتو را هم در نظر داشت. سپردن دلار به یک بانک معتبر شاید به اندازه استیک کردن اتریوم سوددهی نداشته باشد، اما بدون شک ریسک کمتری دارد و اگر نرخ تورم رشد شدیدی نداشته باشد، سود آن هم قابل‌اطمینان‌تر خواهد بود. یک نکته بسیار مهم حین فعالیت در پروتکل‌های دیفای برای کسب سود، توجه به تفاوت APY و APR است.

 

تاثیر نرخ بهره بر سودآوری بانکداری

هنگامی که نرخ بهره افزایش می‌یابد، سودآوری در بخش بانکی نیز افزایش می‌یابد. البته این سودآوری را می‌توان تا حدودی به این دلیل دانست که نرخ‌های بهره بالاتر معمولا نشانه‌ای از رشد اقتصادی هستند. اما سود بیشتر به این دلیل است که بانک‌ها می‌توانند بازدهی بالاتری از هر دلاری که سرمایه‌گذاری می‌کنند، کسب کنند.

بانک‌ها با پذیرش سپرده‌های نقدی از مشتریان خود در ازای پرداخت سود و سپس سرمایه‌گذاری آن پول در جای دیگر، درآمد قابل توجهی کسب می‌کنند. سود بانکی در حقیقت تفاوت میان سود پرداخت‌شده به سپرده‌گذاران و بازدهی کسب‌شده از طریق سرمایه‌گذاری‌هاست.

نرخ بهره بالاتر موجب می‌شود تا سرمایه‌گذاری بانک‌ها افزایش پیدا کند. البته در این بین نباید فراموش کنیم که نرخ بهره می‌تواند بسیار بالا برود. اگر این سطح از افزایش به حدی برسد که کسب‌وکارها و مصرف‌کنندگان را برای استقراض دچار تردید کنند، بخش وام‌دهی بانک دچار آسیب شدید خواهند شد و عملاً کسب‌وکارهای آن‌ها نیز دستخوش تغییر می‌شود.

چگونه بخش بانکی سود می‌کند؟

صنعت بانکداری شامل انواع مختلفی از مؤسسات مالی مانند بانک‌های محلی، بانک‌های سرمایه‌گذاری، شرکت‌های بیمه و کارگزاری‌هاست. این مؤسسات همواره مقدار قابل‌توجهی نقدینگی در اختیار دارند. البته این نقدینگی تماما به شکل پول نگهداری نمی‌شود، بلکه بخش کوچکی از آن در قالب پول نقد در اختیار آن‌ها بوده تا بتوانند درخواست‌ها و نیازهای مشتریان را پاسخ دهند. اما مابقی نقدینگی، صرف سرمایه‌گذاری‌ها مختلف می‌شود.

بخشی از حجم از نقدینگی به مشاغل و افرادی که نیاز به کمک مالی دارند وام داده می‌شود، اما بیشتر آن در اوراق کوتاه مدت خزانه‌داری سرمایه‌گذاری می‌شود. منظور از اوراق خزانه‌داری همان اوراق قرضه منتشرشده توسط دولت است که در یک دوره نسبتا کوتاه سررسید می‌شوند.

با وجود اینکه نرخ بهره اوراق بهادار کوتاه‌مدت خزانه‌داری نسبتا پایین است، اما در مقایسه با سودی که به مشتریان خود می‌پردازند، درآمد قابل‌توجهی را نصیب بانک‌ها می‌کنند. این بدان معناست که بانک‌ها می‌توانند با سرمایه‌گذاری در این اوراق، سود بیشتری نسبت به وام دادن به افراد کسب کنند.

نمونه‌ای از تاثیر نرخ بهره بر سود بانکی

بانکی را در نظر بگیرید که ۱ میلیارد دلار سپرده دارد. بانک به مشتریان خود نرخ سالانه ۱٪ سود می‌پردازد، اما بانک با سرمایه‌گذاری و دادن وام‌ها، ۲٪ سود به دست می‌آورد. این بانک در حقیقت با پول سپرده مشتریان خود و دادن وام به مشتریان یا سرمایه‌گذاری در اوراق کوتاه‌مدت، حدودا ۲۰ میلیون دلار درآمد دارد، اما تنها ۱۰ میلیون دلار آن را به مشتریان خود در قالب سود باز می‌گرداند.

اگر بانک مرکزی نرخ‌ بهره را ۱ درصد افزایش دهد، نرخ وجوه و درآمد فدرال از ۲ درصد به ۳ درصد افزایش خواهد یافت. سپس بانک ۳۰ میلیون دلار از حساب‌های مشتریان سود خواهد برد، اما پرداختی به مشتریان همچنان ۱۰ میلیون دلار خواهد بود.

در صورت تداوم نرخ سود بالاتر، بانک ممکن است مجبور شود نرخ سودی را که به سپرده‌ها می‌پردازد نیز افزایش دهد. اما اکثریت قریب به اتفاق مشتریان تمایلی ندارند که بانک خود را تغییر دهند یا به بانک‌ها برای دریافت سود بیشتر فشار آورند،

وقتی نرخ بهره افزایش می‌یابد، اختلاف بین نرخ‌های بلندمدت و کوتاه‌مدت نیز افزایش می‌یابد. این یک موهبت برای بانک‌هاست، چراکه آن‌ها به صورت کوتا‌مدت وام با بهره پایین می‌گیرند و به‌صورت بلندمدت و با نرخ بهره‌‌ای به مراتب بالاتر به مردم و مشتریان خود وام می‌دهند.

به طور کلی، این نمونه نشان می‌دهد که با تغییر در شرایط اقتصادی و نرخ بهره، این بانک‌ها هستند که بیشتر از مردم سود به جیب می‌زنند.

علت و زمان افزایش نرخ بهره

افزایش نرخ بهره زمانی رخ می‌دهد که رشد اقتصادی قوی ، کسب‌وکارها در حال گسترش و مصرف‌کنندگان به دنبال هزینه‌ کردن باشند. این شرایط در یک کلام، به معنای تقاضای بیشتر برای وام است.

با افزایش نرخ بهره، سودآوری وام‌ها افزایش می‌یابد، چراکه بین نرخ وجوه فدرال که بانک از وام‌های کوتاه مدت خود به دست می‌آورند و نرخ بهره‌ای که به مشتریان خود می‌پردازمد، فاصله بیشتری وجود دارد و آن‌ها سود بیشتری می‌توانند کسب کنند.

البته پیش‌تر هم اشاره کردیم که که اگر نرخ‌های بهره بیش از حد بالا برود، می‌تواند به سود بانک‌ها لطمه بزند، زیرا تقاضا از سوی وام‌گیرندگان برای وام‌های جدید کاهش می‌یابد و تامین مالی مجدد کمتر می‌شود.

بازار سهام و نرخ بهره

به طور کلی، نرخ بهره بالا برای بازار سهام مضر است. یک استثنای بزرگ سهام بانکی این است که با افزایش نرخ‌ها، ارزش آن نیز رشد می‌کند. برای بقیه بازارها، این افزایش، یک عمل متعادل‌کننده ظریف است. نرخ بهره به‌خاطر رونق اقتصادی افزایش می‌یابد، اما افزایش بین نرخ‌های واقعی، کسب‌وکارها و مصرف‌کنندگان را در مورد استقراض پول محتاط‌تر می‌کند.

نرخ بهره و تاثیر آن بر دلار آمریکا

نرخ بهره بالاتر برای دلار آمریکا اتفاقی خوب قلمداد می‌شود. هنگامی که فدرال رزرو (بانک مرکزی ایالات متحده) نرخ بهره کوتاه مدت خود را تغییر می‌دهد، این تغییر در تمام انواع دیگر وام‌ها، از جمله وام‌هایی که توسط اوراق قرضه خزانه‌داری ایالات متحده و سایر سرمایه‌گذاری‌های دلاری اعطا شده، تأثیر می‌گذارد.

وقتی نرخ‌های بهره در ایالات متحده در مقایسه با نرخ‌های سایر کشورها بالا‌تر باشد، سرمایه‌گذاران خارجی با هدف ورود نقدینگی خود برای اعطای وام با سودهای بالاتر و خرید اوراق قرضه کوتاه مدت با سود بیشتر، سرمایه خود را به ایالات متحده سرازیر می‌کنند و همین امر، باعث افزایش ارزش دلار آمریکا در برابر سایر ارزها می‌شود.

خلاصه‌ای از تفاوت بین نرخ بهره و سود

تا اینجا، تمامی موارد مربوط به Profit و Interest rate را به‌صورت جزئی بررسی کردیم. برای جمع‌بندی، بد نیست نگاهی اجمالی به تفاوت این دو مفهوم داشته باشیم:

  • بهره مبلغی است که از قبل توسط وام‌دهنده مشخص شده و وام‌گیرنده ملزم به پرداخت آن در بازه‌های زمانی تعیین شده است. از سوی دیگر، سود مبلغی است که پس از کسر موارد مختلف به صاحب دارایی، شرکت یا سرمایه گذاری پرداخت می‌شود و میزان آن از ابتدای امر مشخص نبوده و تنها می‌توان به شکل تقریبی درباره آن سخن گفت.
  • بهره تنها توسط وام‌گیرنده در نتیجه مبلغ توافق‌شده به وام‌دهنده قابل پرداخت است، در حالی که سود در نتیجه فروش دارایی یا سرمایه‌گذاری انجام‌شده به صاحب دارایی قابل پرداخت است.
  • بهره در تاریخ‌های از پیش‌تعیین‌شده به شکلی ثابت می‌بایست پرداخت شود و در فاصله زمانی میان یک سر رسید تا سر رسید بعدی، قابل دریافت نخواهد بود. به عبارت ساده‌تر، بهره تنها در موعد سررسید قابل پرداخت است. از طرف دیگر، سود در هر زمان که کالا یا سهمی فروخته شود، قابل دریافت است و دریافت آن وابسته به زمان خاصی نیست.
  • سود پس از کسر بهای تمام‌شده دارایی یا سرمایه‌گذاری انجام‌شده محاسبه می‌شود، اما بهره مشمول هیچ کسری خاصی نمی‌شود، بلکه منوط به توافق طرفین در خصوص میزان و تاریخ پرداخت آن است.
  • در پرداخت بهره، وام‌گیرنده موظف است مابه التفاوت و مبلغ واقعی وام گرفته‌شده را در سررسید مقرر پرداخت کند. بنابراین مبلغ قابل پرداخت بهره حتی قبل از سررسید هم مشخص است. اما وقتی نوبت به سود می‌رسد، صاحب دارایی سود را به شکل آنی و در لحظه دریافت می‌کند. وی تنها پس از محاسبه بهای تمام‌شده و قیمت فرو متوجه سود خود خواهد شد که در این صورت، بسته به زمان فروش، می‌تواند رقمی متفاوت باشد.
  • بهره معمولا به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه یا سالانه محاسبه می‌شود. این بدان معناست که وقتی وام‌دهنده و وام‌گیرنده در مورد زمان پرداخت به توافق رسیدند، نمی‌توان آن را زودتر یا دیرتر از تاریخ تواف‌ شده پرداخت یا دریافت کرد، در حالی که سود بر اساس زمان یا دوره فروش یا سررسید سرمایه‌گذاری محاسبه می‌شود.
  • نرخ بهره توسط عرضه و تقاضای پول در اقتصاد تعیین می‌شود و تحت تأثیر این عامل مهم است، در حالی که سود تحت تأثیر عرضه و تقاضای کالا و خدمات قرار دارد.
  • در مفهوم بهره و سود علاوه بر تفاوت‌های بنیادین، طرفین موضوع هم با نام‌ها و عبارت‌های متفاوت از یکدیگر شناخته می‌شوند. در مفهوم بهره، ما اصطلاحات «وام‌دهنده و وام‌گیرنده» داریم. در حالی که در مفهوم سود یا پرافیت، از کلماتی مانند «مالک، سرمایه‌گذار، فروشنده یا خریدار و مشتری» استفاده می‌شود.
  • ماهیت بهره به قرض پیوند خورده است، در حالی که مفهوم سود پیوندی ناگسستنی با ماهیت فروش دارد.

البته باید توجه داشت که گاهی اوقات در موضوعات اقتصادی، این دو عبارت به دلیل شباهت‌های معنایی به جای هم به کاربرده می‌شوند که نادرست است و می‌تواند برای افراد ذهنیت و چهارچوب‌های اشتباهی ایجاد کند.

سخن پایانی

سود و نرخ بهره دو عبارت مهم در اقتصاد هستند که به اشکال مختلفی در زندگی ما تأثیر می‌گذارند. با آنکه این دو موضوع گاهی اوقات به جای یکدیگر استفاده می‌شوند، اما مهم است بدانیم نرخ بهره و سود دو مقوله مجزا از هم هستند. سود به پولی که حاصل از فروش یا ارائه محصول و خدمات بوده و هزینه‌های گوناگون از آن کسرشده است اطلاق می‌شود و سه دسته‌بندی سود ناخالص، سود عملیاتی و سود خالص دارد.

این در حالی است که نرخ بهره در چهارچوب وام و استقراض مطرح می‌شود و به میزان پول اضافه‌ای که وام‌گیرنده باید به وام‌دهنده (شخص یا مؤسسات مالی) پرداخت کند، می‌گویند. نرخ بهره نیز دو دسته‌بندی اصلی دارد که عبارت است از نرخ بهره ساده و نرخ بهره مرکب و هر کدام با فرمولی جداگانه محاسبه می‌شوند.

تهیه شده در بیت 24