اعلان‌ها

آیا می‌خواهید همه‌ی اعلان‌ها را از لیست حذف کنید؟


پشتیبانی‌بیت 24

ارسال پیام به پشتیبانی

کاربر گرامی اگر پاسخ سوال خود را از طریق سوالات متداول پیدا نکردید میتوانید با استفاده فرم زیر با پشتیبانی در ارتباط باشید.

متن ارور

متن ارور

متن ارور

متن ارور

اولویت:

ورود و ثبت نام

نگاهی به چرخه احساسات معامله گران هر بازار مالی

5
تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۸
آخرین بروزرسانی : ۱۴۰۲/۰۷/۲۲
نگاهی به چرخه احساسات معامله گران هر بازار مالی
حدود 9 دقیقه تیم محتوای بیت ۲۴

احتمالاً شما هم در سال‌های اخیر درباره بورس، سهام، ارز دیجیتال و به‌طورکلی سرمایه‌گذاری و ترید، چیزهایی شنیده‌اید. شاید افرادی را هم بشناسید که از این طریق به ثروت قابل‌توجهی رسیده‌اند و با خوشحالی دیگران را به این کار دعوت می‌کنند؛ اما مدتی بعد که آنها را می‌بینید، می‌گویند بدبخت شده‌اند و بورس و بیت کوین را به باد ناسزا می‌گیرند. این همان چرخه احساسات بازار است که با هر روند صعودی یا نزولی برای سرمایه‌گذاران یا معامله‌گران رخ می‌دهد.

در این مطلب، درباره چرخه احساسات بازار و الگوهای تکرارشونده در بازارهای مالی صحبت می‌کنیم و به بررسی تأثیر احساسات بر قیمت‌های بازار می‌پردازیم. درباره مراحل چرخه بازار توضیح خواهیم داد و در انتهای مطلب، یک‌سری راهبردهای مناسب برای گذر از هر مرحله ارائه خواهیم کرد.

چرخه احساسات بازار چیست؟

در همه بازارهای مالی، از بازار سهام گرفته تا بازار ارز دیجیتال، سرمایه‌گذاری و معامله‌گری روش‌هایی منطقی برای رسیدن به سود و کسب درآمد هستند. بااین‌حال، این بازارها همیشه باثبات نیستند و فراز و فرودهایی دارند که بر ارزش سرمایه‌گذاری‌ها تأثیر می‌گذارد. گاهی بازار صعودی است و قیمت‌ها مدام افزایش می‌یابند؛ بنابراین سرمایه‌گذاران احساس اعتمادبه‌نفس می‌کنند. گاهی بازار نزولی است و قیمت‌ها پیوسته کاهش می‌یابند؛ اینجاست که وحشت و ناامیدی به سرمایه‌گذاران هجوم می‌آورد. به همین دلیل است که چرخه احساسات بازار را به نوعی ترن هوایی مانند می‌کنند که تا نقطه اوج بالا می‌رود و ناگهان با شیب تندی سقوط می‌کند.

چرخه احساسات بازار می‌تواند برای بسیاری از سرمایه‌گذاران گیج‌کننده و غیرقابل‌پیش‌بینی باشد. با همه این اوصاف، این چرخه تا حدودی قابل‌شناسایی است و درک آن، به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تصمیمات هوشمندانه‌تری بگیرند و از اشتباهاتی که به ضرر آنها منجر می‌شود اجتناب کنند.

تاریخچه نظریه چرخه احساسات بازار

در دهه ۱۹۳۰، هامفری بی. نیل (Humphrey B. Neill)، مشاور سرمایه‌گذاری، برای اولین بار این ایده را مطرح کرد که بازار دارای چرخه‌های احساسی قابل‌پیش‌بینی است. او بر این باور بود که وقتی بازار گاوی (صعودی) به بلوغ می‌رسد، مراحل روان‌شناختی زیر را طی می‌کند:

  • خوش‌بینی: در مراحل اولیه یک بازار صعودی که قیمت‌ها پس از رکود شروع به افزایش می‌کنند، خوش‌بینی زیادی وجود دارد. سرمایه‌گذاران اعتمادبه‌نفس پیدا می‌کنند و فکر می‌کنند روند صعودی قیمت‌ها برای همیشه ادامه خواهد داشت.
  • هیجان: با ادامه روند صعودی، هیجان شروع می‌شود. حالا طمع است که تصمیمات سرمایه‌گذار را هدایت می‌کند؛ زیرا هیچ‌کس از سود کردن بدش نمی‌آید. شور و نشاط غیرمنطقی باعث می‌شود افراد سرمایه‌گذاری‌هایی انجام دهند که ممکن است خارج از اصول اساسی باشد.
  • سرخوشی: در مرحله نهایی بازار صعودی، سرخوشی شروع می‌شود. سرمایه‌گذاران روی سودهای سریع متمرکز می‌شوند و حس می‌کنند این روند صعودی هرگز پایان نمی‌یابد. حرص و طمع به اوج خود می‌رسد؛ بنابراین به‌راحتی احتیاط را کنار می‌گذارند.

این چرخه وقتی که بازار صعودی به اوج خود می‌رسد، روند عکس به خود می‌گیرد و این بار روند نزولی آغاز می‌شود. وقتی احساسات از خوش‌بینی افراطی به بدبینی تغییر می‌کند، مراحل روان‌شناختی زیر را طی می‌کند:

  • اضطراب: در اوایل بازار نزولی، با شروع کاهش قیمت‌ها، سرمایه‌گذاران احساس اضطراب می‌کنند. بااین‌حال هنوز به امید بهبودی هستند؛ بنابراین برای فروش تردید دارند.
  • ترس: وقتی قیمت بیشتر کاهش می‌یابد، ترس خودش را نشان می‌دهد. سرمایه‌گذاران وحشت‌زده، موقعیت‌های خود را می‌بندند تا از زیان بیشتر جلوگیری کنند. احساسات به‌شدت منفی و بدبینانه هستند.
  • تسلیم‌شدن: در آخرین مرحله ناامیدی، تسلیم شدن اتفاق می‌افتد؛ زیرا دیگر کسی به بازگشت بازار امید ندارد. سرمایه‌گذاران با هر قیمتی می‌فروشند و از بازار خارج می‌شوند.

هنگامی که فشار فروش کاهش یافت، چرخه‌ای دیگر از نو آغاز می‌شود. این بار بازار صعودی جدید از اعماق بدبینی، سر بر می‌آورد.

عوامل تأثیرگذار بر ایجاد چرخه احساسات بازار

حال به این پرسش می‌رسیم که چه عواملی باعث ایجاد این چرخه‌های احساسی تکراری می‌شوند؟ چند عامل کلیدی وجود دارد که عبارت‌اند از:

"عوامل

سوگیری‌های شناختی

مغز انسان طوری تنظیم شده است که همیشه روندهای قبلی را قیاس می‌کند و نتیجه می‌گیرد. وقتی قیمت‌ها افزایش می‌یابند، روند صعودی است. بنابراین، انتظار داریم این روند ادامه یابد و قیمت‌ها همچنان بالا بروند. در نتیجه، طمع بر ما غلبه می‌کند و مدام خرید می‌کنیم. وقتی روند نزولی است، احساس می‌کنیم قیمت همچنان پایین‌تر خواهد رفت. بنابراین، ترس باعث می‌شود بلافاصله به فکر فروش بیفتیم.

سوگیری‌های شناختی، باعث می‌شوند همیشه بین دو حالت ترس و طمع در نوسان باشیم.

اثر رمه‌ای

انسان‌ها اغلب تمایل دارند از خرد جمعی پیروی کنند. این را اثر رمه‌ای یا حرکت گله‌ای می‌نامند. اثر رمه‌ای در بازار، باعث افزایش نوسان در احساسات می‌شود.

معمولاً وقتی در اوایل بازار صعودی خوش‌بینی به وجود می‌آید، ترس از دست دادن فرصت (FOMO) یا جا ماندن از بقیه، باعث می‌شود افراد بیشتری وارد بازار شوند. برعکس، در بازار نزولی هم بدبینی ایجادشده در همان اوایل بازار، باعث می‌شود افراد سعی کنند تا دیر نشده بفروشند.

آبشار اطلاعاتی

در هر روند جدید، خواه صعودی باشد یا نزولی، سیگنال‌های اولیه بسیار مهم هستند. این سیگنال‌های اولیه هستند که آبشار اطلاعاتی (Information cascades) به راه می‌اندازند. آبشار اطلاعاتی به‌معنای آن است که شماری از سرمایه‌گذاران به‌صورت متوالی تصمیمات مشابه بگیرند. این مفهوم تا حدودی شبیه اثر رمه‌ای است ولی با آن تفاوت‌هایی دارد.

برای روشن‌شدن موضوع، فرض کنید اولین نشانه‌های افزایش قیمت در بازار مشاهده می‌شود. تعدادی از سرمایه‌گذاران آن را به‌عنوان سیگنالی از آغاز یک روند صعودی تفسیر کرده و شروع به خرید می‌کنند. راه‌افتادن موج خرید باعث می‌شود قیمت‌ها دوباره بالا برود؛ چیزی که سیگنال اولیه را تأیید می‌کند. این هم به‌نوبه خود، موج خرید بعدی را به راه می‌اندازد. در بازارهای نزولی، عکس این موضوع صادق است.

نقش رسانه‌ها

رسانه‌هایی که اخبار بازارهای مالی را منتشر می‌کنند، نقش مهمی در تقویت چرخه‌های احساسی بازار دارند. زمانی که شاخص‌ها به بالاترین حد خود می‌رسند، رسانه‌ها باعث می‌شوند خوش‌بینی اشاعه یابد. برعکس وقتی بازار در حال سقوط است، مدام اخبار کاهش قیمت‌ها را اعلام می‌کنند و جوّ منفی درباره بازار به وجود می‌آورند. همه اینها بر روانشناسی توده‌های مردم تأثیر می‌گذارد.

مراحل چرخه احساسات سرمایه گذاران بازارهای مالی

چرخه احساسات بازار

گفتیم احساسات در بازارهای مالی شبیه یک ترن هوایی است و مدام در نوسان است. مواقعی هست که همه‌چیز به‌خوبی پیش می‌رود. نرخ بیکاری کم است، سیاستمداران تصمیمات معقول می‌گیرند و اقتصاد قوی است. دیدگاه افراد نسبت‌به بازار خوش‌بینانه است.

مدتی بعد، اطلاعاتی منتشر می‌شود که نشان می‌دهد تصویر اقتصادی فعلی در ماه‌ها و سال‌های آینده ممکن است آن‌طور که تحلیل‌گران و سرمایه‌گذاران فکر می‌کنند نباشد. شاید یک سیاستمدار سیاستی نادرست در پیش بگیرد یا یک رویداد غیرقابل‌پیش‌بینی مانند پاندمی کووید- ۱۹ یا بحران مالی جهانی رخ دهد که باعث شود سرمایه‌گذاران دلسرد شوند. اخبار ناخوشایند باعث می‌شود سرمایه‌گذاران اطمینان خود به بازار را از دست بدهند. بااین‌حال، با گذشت زمان بلاتکلیفی‌ها از بین می‌روند، مسائل حل می‌شوند و قیمت‌های بازار دوباره افزایش می‌یابد. یک بار دیگر، آینده خوش‌بینانه‌تر به نظر می‌رسد.

چرخه احساسات سرمایه گذاران شامل چند مرحله است. مراحلی که در زیر توضیح داده‌ایم، مراحل اصلی چرخه احساسات سرمایه گذاران هستند. همان‌طور که در تصویر فوق مشاهده می‌کنید، برخی نمودارها ممکن است با جزئیات بیشتری این احساسات را توضیح دهند.

۱. هیجان اولیه (Excitement)؛ وای چقدر پول!

شروع چرخه درست مانند لحظه‌ای است که سوار ترن هوایی می‌شویم. در آن لحظه، سرشار از هیجان و خوش‌بینی هستیم. تحقیقات خود را انجام داده‌ایم، دارایی آینده‌داری انتخاب کرده‌ایم و آماده‌ایم تا در بازار طوفان به پا کنیم. این مرحله‌ای است که در آن، همه فکر و ذکرمان رسیدن به ثروتی عظیم است.

۲. سرخوشی (Euphoria)؛ قرار است ثروتمند شوم!

روند صعودی آغاز شده است و بازار به نفع ما حرکت می‌کند. هرجایی که به سود می‌رسیم، خودمان را «وارن بافت ثانی» قلمداد می‌کنیم و از سرخوشی در پوست خود نمی‌گنجیم. درست مانند زمانی که ترن هوایی بالا می‌رود و هجوم آدرنالین در بدن باعث می‌شود از خوشحالی فریاد بزنیم. حتی ممکن است درباره تعطیلات لوکس، اتومبیل‌های شیک و بازنشستگی در سنی که بیشتر مردم هنوز دارند برای یک لقمه نان تلاش می‌کنند، خیال‌پردازی کنیم. این مرحله خطرناک است؛ زیرا ممکن است خطرات احتمالی را نبینیم و از سقوط‌های اجتناب‌ناپذیری که به‌زودی فرا می‌رسند، غافل شویم.

۳. اضطراب (Anxiety)؛ چرا این طوری شد؟

حالا ترن هوایی به اوج خود رسیده است و در یک چشم‌به‌هم‌زدن، قرار است به‌سمت پایین سرازیر شود. هیجان از بین می‌رود و اضطراب جای آن را می‌گیرد. بازار نشانه‌های کاهش قیمت را نشان می‌دهد و شک و تردیدهایی در دل ما ایجاد می‌شود. ناگهان ارزش سرمایه‌گذاری‌هایمان سریع‌تر از چیزی که فکرش را بکنیم از دست می‌رود. در این مرحله از خودمان می‌پرسیم آیا تصمیم درستی گرفتیم؟

اینجاست که باید خونسردی خود را حفظ کنیم.

۴. انکار (Denial)؛ این فقط یک سقوط موقت است!

وقتی اوضاع مدام بدتر می‌شود و قیمت‌ها با شیب تندی به‌سمت سقوط پیش می‌روند، اغلب سعی می‌کنیم از پذیرش آن سرباز زنیم. خودمان را متقاعد می‌کنیم که این فقط یک وقفه کوتاه است که به‌زودی رفع می‌شود. سعی می‌کنیم به اخبار منفی گوش ندهیم. به هر روزنه امیدی می‌چسبیم و ناامیدانه به‌دنبال دلایلی برای توجیه موقعیت خود و حفظ سرمایه‌گذاری هستیم. بااین‌حال در اعماق وجودمان می‌دانیم که سقوط در راه است.

این زمانی است که نباید بترسیم، باید واقعیت‌ها را بررسی کنیم.

۵. ترس (Fear)؛ وای نه، دارم همه چیز را از دست می‌دهم!

وقتی واقعیت آشکار می‌شود، وحشت تمام وجود ما را فرا می‌گیرد؛ مانند زمانی که ترن هوایی به‌سمت پایین سقوط می‌کند و از ترس فریاد می‌زنیم: «می‌خواهم پیاده شوم». به نظر می‌رسد سقوط آزاد پایانی ندارد و سواری به یک کابوس تبدیل شده است. به همان شکل، ناامیدانه تلاش می‌کنیم از چنگال بازار فرار کنیم. این در حالی است که بازار سقوط می‌کند و ارزش سبد دارایی‌ ما، در مقابل چشم‌هایمان دود می‌شود و به هوا می‌رود. اولین کاری که می‌کنیم این است که تصمیم‌های خود را زیر سؤال می‌بریم و خودمان را سرزنش می‌کنیم که چرا زودتر نفروختیم یا اصلاً چرا جوگیر شدیم و این همه خریدیم! در این مرحله، اولین چیزی که به فکرمان می‌رسد فروش است. حتی ممکن است حرکات تکانشی و غیرمنطقی انجام دهیم؛ چیزی که احتمالاً به ضرر و زیان بیشتر منجر می‌شود.

این زمانی است که باید محکم بایستیم، زیرا نوری در انتهای مسیر دیده می‌شود.

۶. ناامیدی (Despondency)؛ کاش تمام شود!

در بحبوحه رکود بازار، ناامیدی به وجود می‌آید و تصور می‌کنیم به ته پرتگاه رسیده‌ایم. ترس فروکش کرده است و بازار به پایین‌ترین نقطه قیمت رسیده است. ناامیدانه به هر منبع اطلاعاتی یا توصیه‌ای چنگ می‌زنیم که نوید راهی برای خروج از آشفتگی‌هایی که در آن هستیم بدهد. در فروم‌ها می‌چرخیم، بخش‌های خبری را تماشا می‌کنیم و دیوانه‌وار به‌دنبال نقطه امیدوارکنند‌ه بعدی هستیم که ما را نجات دهد. در چنین شرایطی، قدرت درست قضاوت‌کردن را از دست می‌دهیم و خطر افتادن در دام تصمیم‌گیری‌های غیرمنطقی ما را تهدید می‌کند.

درست مانند ترن هوایی که به پایین‌ترین نقطه مسیر خود می‌رسد و متوقف می‌شود تا دوباره بالا برود، اوضاع بازار هم تغییر می‌کند. بنابراین باید بردبار باشیم.

۷. امید (Hope)؛ دیگر می‌توانم نفس راحت بکشم!

در این مرحله، نفس راحتی می‌کشیم و دوباره حس اعتماد به ما روی می‌آورد. مانند ترن هوایی که به‌آرامی بالا می‌رود، امیدواریم که دوباره هیجان را تجربه کنیم. بازار نشانه‌هایی از بهبود نشان می‌دهد و بارقه‌های امید در حال درخشیدن است. ممکن است رسیدن به اوج قیمت، تدریجی باشد؛ اما دوباره فرصت‌های جدید و حس تازه‌ای از خوش‌بینی به وجود می‌آیند.

۸. آسایش (Relief)؛ آرامش آغاز می‌شود

در این مرحله، مانند زمانی که ترن هوایی دوباره مسیرش را به‌سمت بالا آغاز می‌کند، تسکین می‌یابیم و سرشار از آرامش می‌شویم. از چرخه بازار جان سالم به در برده‌ایم و احساس می‌کنیم روی زمین محکم پا گذاشته‌ایم. بازار تثبیت می‌شود و اگر بردبار بوده باشیم، به سود می‌رسیم. مطمئناً در این سفر، وقفه‌هایی بوده و زیان‌هایی دیده‌ایم، بااین‌حال، درس‌هایی که آموخته‌ایم بسیار ارزشمند است.

درس‌مان را یاد گرفتیم، زمان بازگشت به عقب است

در نهایت، پس از تحمل طوفان، به مرحله پذیرش می‌رسیم. قبول می‌کنیم که سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی مسیری تضمینی برای به ثروت رسیدن نیست. این مرحله برای رشد و یادگیری بسیار مهم است، زیرا اشتباهات خود را بررسی می‌کنیم، آنها را تجزیه و تحلیل می‌کنیم و به خودمان قول می‌دهیم که این بار با ذهنیت آگاهانه و محتاطانه‌تری سرمایه‌گذاری یا معامله کنیم. بنابراین برای چرخه بعدی احساسات بازار، عاقلانه‌تر و آماده‌تر رفتار می‌کنیم.

احساسات بازیگران بازارهای مالی

بنابراین دیدیم که درک چرخه احساسات در بازارهای مالی برای اجتناب از افتادن در دام تصمیم‌گیری‌های غیرمنطقی حیاتی است. با آگاهی از احساساتی که اغلب همراه با سرمایه‌گذاری یا انجام معاملات اتفاق می‌افتند، می‌توانیم در هر مرحله تصمیم‌های درست بگیریم. فراموش نکنید بهترین سرمایه‌گذاران، افرادی هستند که احساسات خود را نادیده نگیرند و به‌جای سرکوب آنها، کنترلشان کنند. دلیلش این است که نمی‌توان از رکود بازار اجتناب کرد و احساساتی را که برمی‌انگیزد دست‌کم گرفت.

تأثیر احساسات بر قیمت‌گذاری بازار

الگوهای احساسی و رفتاری می‌توانند به‌وضوح بر قیمت دارایی‌ها در اوج‌ها و کف‌های قیمتی در چرخه‌ های احساسات بازار تأثیر بگذارند. برخی از این تأثیرات عبارت‌اند از:

ارزش‌گذاری بیش از حد در قله‌های بازار صعودی

در آخرین مرحله سرخوشی، سرمایه‌گذاران به‌دلیل طمع، خریدهای زیادی انجام می‌دهند و این باعث می‌شود قیمت‌ها طوری افزایش یابند که با اصول فاندامنتال توجیه‌شدنی نیست. این ارزش‌گذاری بیش از حد پایدار نیست و به‌محض پایان‌یافتن شیدایی، اصلاح قیمت آغاز می‌شود.

ارزش‌گذاری کمتر از حد در بازارهای نزولی

در بازارهای نزولی یا خرسی، ترس بیش از حد باعث می‌شود سرمایه‌گذاران در اسرع وقت دارایی‌های خود را بفروشند. در نتیجه، قیمت‌ها به‌شدت پایین می‌رود که حتی ممکن است ارزش یک دارایی را از ارزش واقعی آن کمتر کند. البته این شرایط، مجدداً زمینه را برای ظهور بازار صعودی بعدی فراهم می‌کند.

افزایش نوسانات

نوسان بین ترس و طمع در سرمایه‌گذاران، به افزایش بی‌ثباتی در بازار در پایان هر چرخه می‌انجامد. افزایش نوسانات برای معامله‌گران کوتاه‌مدت فرصت‌های خوبی ایجاد می‌کند.

بازگشت به میانگین

هربار که یک چرخه به بالاترین یا پایین‌ترین نقطه قیمت می‌رسد، قیمت‌ها تمایل دارند به میانگین برگردند. این به سرمایه‌گذاران بلندمدت امکان می‌دهد با فروش دارایی‌هایی که بیش از حد ارزش‌گذاری شده‌اند یا برعکس، با خرید دارایی‌هایی که از ارزش واقعی خود پایین‌تر آمده‌اند، به سود برسند.

روانشناسی چرخه های بازار

روانشناسی چرخه های بازار می‌گوید حرکات بازار تحت‌تأثیر وضعیت هیجانی و احساسی سرمایه‌گذاران و معامله‌گران قرار دارد. این ایده از موضوعات اصلی اقتصاد رفتاری است؛ حوزه‌ای که عوامل مختلف مقدم بر تصمیمات اقتصادی را بررسی می‌کند.

بسیاری بر این باورند که چرخه احساسات یک معامله گر نیروی محرکه اصلی تغییرات در بازارهای مالی است. درواقع، نوسان احساسات سرمایه‌گذار یا معامله‌گر است که چرخه‌های روانی بازار را ایجاد می‌کند. بنابراین می‌توان احساسات بازار را میانگینی از احساس فردی همه معامله‌گران و سرمایه‌گذاران نسبت‌به قیمت یک دارایی در بازار مالی در نظر گرفت.

بر اساس نظریه‌های روانشناسی بازار، قیمت دارایی به‌طور مداوم در پاسخ به احساسات کلی بازار تغییر می‌کند. بنابراین، وقتی بازار صعودی است، احتمالاً به‌دلیل بهبود نگرش و اعتماد در میان معامله‌گران اتفاق افتاده است. جو مثبت بازار باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه می‌شود. افزایش تقاضا به‌نوبه خود، نگرش مثبت‌تری ایجاد می‌کند.

از آن سو، هرچه بالا می‌رود باید پایین بیاید. بنابراین دیر یا زود بازار نزولی اتفاق می‌افتد. هیجان ناشی از صعود اجازه نمی‌دهد این موضوع را به یاد بیاوریم. درنتیجه، به‌شکل ناگهانی خود را در میان بازار نزولی می‌بینیم. حالا اضطراب و تردید جای هیجان را می‌گیرند.

راهبردهای بهره‌برداری از چرخه‌های احساسی بازار

با اینکه چرخه احساسات بازار ممکن است ریسک‌هایی به همراه داشته باشد، باز هم سرمایه‌گذاران باتجربه می‌توانند از آنها سود ببرند. در ادامه برخی از راهبردهایی که می‌توانید با آنها از این چرخه‌ها به نفع خود بهره‌برداری کنید آورده‌ایم:

  • سرمایه‌گذاری در جهت مقابل: وقتی احساسات بازار به خوش‌بینی یا بدبینی شدید نزدیک می‌شود، منطقی است که در جهت مقابل اقدام کنید. یعنی در زمان خوش‌بینی به فروش فکر کنید و در زمان بدبینی خرید کنید.
  • اجتناب از شیدایی: روانشناسی معامله گری می‌گوید بیشتر معامله‌گران در اوج سرخوشی به شیدایی می‌رسند. مرحله‌ای که طمع بیش از حد، آنها را به خریدهای بیشتر وا می‌دارد. بنابراین قبل از اینکه سرخوشی به اوج خود برسد، درست به‌موقع از رالی بازار صعودی خارج شوید. اگر طمع کنید و باز هم در موقعیت بمانید، ممکن است همه چیز ناگهان برعکس شود و دیر بجنبید. به همین ترتیب، خرید کردن را تا زمانی که ناامیدی در بازار به اوج خود می‌رسد به تأخیر بیندازید. اینجا هم اگر زود اقدام کنید، ضرر خواهید کرد.
  • استفاده از بازگشت به میانگین: وقتی چرخه‌های بازار در نقاط بالا و پایین قرار دارند، به‌محض بازگشت قیمت‌ها به میانگین به‌ترتیب فروش و خرید را انجام دهید.
  • بهره‌گیری از نوسانات: نوسانات برای معامله‌گران کوتاه‌مدت مهم‌تر است. هرچه نوسانات شدیدتری در بازار داشته باشیم، تریدرهای کوتاه‌مدت بهتر می‌توانند از خرید و فروش در قیمت‌هایی که در نقاط عطف احساسی نوسان می‌کنند به سود برسند. بنابراین اگر از معامله‌گران کوتاه‌مدت هستید، از نوسانات نهایت استفاده را ببرید.

سخن پایانی

در این مطلب درباره چرخه احساسات معامله گری و روانشناسی بازار صحبت کردیم. گفتیم این احساسات معامله‌گران و سرمایه‌گذاران هستند که تا حدودی حرکات بازار را تعیین می‌کنند. هرچند هیچ سرمایه‌گذار یا معامله‌گری نمی‌تواند چرخه‌های بازار را با دقت کامل پیش‌بینی کند، آگاهی از این الگوهای احساسی تکراری و تأثیرات آن‌ها می‌تواند مزایای خوبی برای آنها داشته باشد. ترکیب این دیدگاه روان‌شناختی با مدیریت ریسک، می‌تواند به شرکت‌کنندگان بازار کمک کند از چرخه‌های رونق و رکود ناشی از احساسات به سلامت عبور کنند.

دیدیم ترس و طمع دو شاخص مهمی هستند که معامله‌گران را در تله‌های احساسی گیر می‌اندازند. حتی در باتجربه‌ترین سرمایه‌گذاران نیز گاهی احساس بر قضاوت عقلانی غلبه می‌کند. برای مثال، ترس می‌تواند باعث شود که سرمایه‌گذار دارایی خود را پیش از موعد بفروشد و در بلندمدت، سودهای بالقوه را از دست بدهد. برعکس، طمع می‌تواند سرمایه‌گذار را وسوسه کند که دارایی‌هایش را برای مدت طولانی‌تری نگه دارد؛ در حالی‌که بازار فریاد می‌زند موقع مناسب فروش همین الان است. بنابراین، اجتناب از تصمیم‌گیری احساسی و بردبار بودن در لحظه‌های ناامیدی، کلید موفقیت در بازارهای مالی است.

اگر اهل سرمایه‌گذاری یا معامله‌گری در بازارهای مالی نظیر بازار سهام یا بازار ارزهای دیجیتال هستید، در بخش دیدگاه‌ها از تجربیات خود در بازارهای مالی و احساساتی که داشته‌اید، برایمان بنویسید.

تهیه شده در بیت 24

از 1 تا 5 چه امتیازی به این مطلب میدهید؟

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

از امتیازدهی شما سپاسگزاریم. اگر این مطلب برای شما مفید بوده است، با نوشتن نظر خود درباره آن یا اشتراک‌گذاری مقاله با دوستانتان، ما را همراهی کنید.

نظر خود را بنویسید

پیام شما ثبت شد و بعد از تایید مدیر منتشر خواهد شد

کپچا

اشتراک گذاری

share

نگاهی به چرخه احساسات معامله گران هر بازار مالی

لینک کپی شد !

https://bit24.cash/blog/cycle-of-market-emotions/