بازار رنج (Range Market) که به آن خنثی یا سایدوی (Sideway) نیز می‌گویند، یک بازه معاملاتی در چارت و نمودار تحلیل تکنیکال قیمت دارایی‌های مالی نظیر سهام، ارز دیجیتال، کالا و دیگر موارد است که قیمت در یک محدوده ثابت بین دو سطح حمایت و مقاومت مشخص نوسان می‌کند. در این مطلب ضمن معرفی اندیکاتورهای مناسب برای تشخیص فاز رنج، به آموزش استراتژی معامله و تریدینگ در این بازار می‌پردازیم.

بازار رنج یا خنثی چیست؟

بازار رنج که به آن رنج-باند (Range-bound)، رنجینگ (Ranging)، روند ندار (Non-trending)، بی‌روند (Trendless)، سایدوی (Sideway)، خنثی، مسطح (Flat) و چاپی یا جانبدار (Choppy) نیز گفته می‌شود، جایی روی نمودار معاملاتی دارایی‌هاست که در آن قیمت بین دو خط بالا و پایین حمایت و مقاومت نوسان می‌کند.

در این محدوده، سقف بالاتر روی خط مقاومت جایی است که از افزایش بیشتر قیمت جلوگیری کرده و کف پایین‌تر روی سطح حمایت به جلوگیری از کاهش قیمت می‌پردازد.

بنابراین در بازار رنج، قیمت دارایی‌ها مانند رمز ارزها به‌جای داشتن روند رو به بالا یا پایین، در یک کانال محدود بین دو خط در حرکت است و خرس‌ها و گاوها هیچ‌کدام قادر به کنترل اوضاع نیستند. در این حالت اصطلاحا می‌گویند بازار در حال رنج زدن است و خرید و فروش ارز دیجیتال مربوطه روی روند خنثی کلی آن تاثیر به‌سزایی نمی‌گذارد.

آیا بازار سایدوی با رنج متفاوت است؟

همانطور که گفتیم، به بازار رنج، سایدوی نیز می‌گویند، اما این دو واژه از نظر بازه زمانی تا حدودی با یکدیگر متفاوت‌اند:

  • در معاملات رنج، نوسان قیمت می‌تواند هم کوچک و هم بزرگ باشد.
  • اما در بازار سایدوی، عموما محدوده نوسان قیمت کوچکتر است.

بازار خنثی با رونددار چه تفاوتی دارد؟

نقطه مقابل یک بازار معامله رنج، ترندینگ مارکت (Trending Market) است. در یک بازار ترندینگ، قیمت در یک جهت واحد، حال رو به بالا یا پایین، حرکت می‌کند.

با اینکه در این بازار ممکن است چرخش‌های کوچک قیمت به سمت مخالف صورت بگیرد، اما این تغییرات به‌قدر کافی بزرگ نیستند که باعث تغییر مسیر حرکت روند کلی شوند. این نوع بازار با شناسایی خط روند قابل تشخیص است. روندها می‌توانند از چند دقیقه تا چند ساعت یا حتی هفته‌ها و ماه‌ها دوام داشته باشند.

معامله رنج چیست؟

همانطور که از نامش مشخص است، رنج تریدینگ به معامله در فاز سایدوی بازار یک دارایی اطلاق می‌شود. پس از ورود به فاز خنثی بازار، شما می‌توانید به معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت تعیین‌کننده محدوده تا زمان شکست یکی از آن‌ها بپردازید.

این محدوده‌ها به شکل‌های گوناگونی روی چارت و نمودار قیمت ارزهای دیجیتال ظاهر می‌شوند که برای انجام یک معامله رنج موفق، به تشخیص نوع آن‌ها نیاز داریم.

انواع معاملات رنج و سایدوی

4 نوع رنج وجود دارد که شامل موارد زیر است:

  • رنج مستطیلی (Rectangular Range)
  • رنج مورب (Diagonal Range)
  • رنج ادامه‌دهنده (Continuation Range)
  • رنج بی‌قاعده (Irregular Range)

رنج مستطیلی (Rectangular Range)

در رنج مستطیلی، شاهد نوسانات افقی قیمت بین دو خط حمایت و مقاومت هستیم. این حالت از بازار سایدوی معمولا در اکثر شرایط مارکت قابل مشاهده است، اما به‌اندازه رنج ادامه‌دهنده متداول نیست.

در تصویر زیر، یک نمونه بازار خنثی مستطیلی را مشاهده می‌کنید. در این نمودار، قیمت با نوسان بین دو خط افقی حمایت و مقاومت یک سایدوی مستطیلی ایجاد کرده است که با استفاده از اندیکاتورهای مناسب می‌توان فرصت‌های خرید یا فروش را شناسایی کرد.

رنج مستطیلی

البته بدون اندیکاتور هم تشخیص رنج‌های مستطیلی روی چارت قیمت آسان است. نمودارها عموما دارای سطوح حمایت و مقاومت مشخص، خطوط میانگین متحرک مسطح و سقف و کف‌هایی درون محدوده افقی هستند.

رنج مستطیلی نشان‌دهنده ورود به فاز تحکیم و دارای تایم‌فریمی کوچکتر نسبت به دیگر انواع بازار معامله سایدوی است که می‌تواند فرصت‌های معاملاتی سریع‌تری را به‌همراه داشته باشند. با این وجود، در صورتی که از الگوهای نموداری بلند مدت تاثیرگذار بر نحوه توسعه آن استفاده نشود، این نوع رنج گمراه‌کننده خواهد بود.

رنج مورب (Diagonal Range)

رنج های مورب که به شکل کانال قیمت (Price Channel) هستند، از جمله الگوهای نموداری بسیار متداول به‌شمار رفته و بسیاری از تریدرها از آن‌ها در استراتژی‌های تریدینگ ارز دیجیتال و فارکس خود استفاده می‌کنند.

چارت زیر، یک رنج مورب نزولی را نشان می‌دهد که از خطوط روند بالایی و پایینی آن می‌توان برای شناسایی شکست و برک‌اوت‌های احتمالی در تریدینگ استفاده کرد:

رنج مورب

در رنج مورب، قیمت در یک کانال روند شیب‌دار به‌یک سمت صعود یا نزول می‌کند. حالا خود این کانال می‌تواند به‌شکل مستطیل، پهن‌شونده یا باریک‌شونده باشد.

در رنج‌های مورب، شکست‌ها بسته به قدرت سطح حمایت یا مقاومت و تلاش خرس‌ها و گاوها اتفاق می‌افتند. با اینکه بسیاری از شکست‌ها در رنج مورب عمدتا سریع هستند، اما برخی از آن‌ها شاید ماه‌ها یا سال‌ها به‌طول انجامند که تصمیم‌گیری جهت ادامه یا خروج از معامله بر اساس شکست را برای تریدرها دشوار می‌کنند.

رنج ادامه‌دهنده (Continuation Range)

رنج ادامه‌دهنده یک الگوی نموداری است که در یک روند خودش را نشان می‌دهد. الگوهای مثلث، وج، پرچم مستطیلی و مثلثی همگی جزو این دسته از رنج هستند و رنج‌های تشکیل‌شده در آن‌ها عموما به‌عنوان اصلاحی خلاف روند اصلی و حاکم بر بازار رخ می‌دهند.

در چارت زیر، یک الگوی مثلث افزایشی در حال توسعه در میانه یک روند قیمت موجود را مشاهده می‌کنید که به دوره‌ای از تحکیم درون یک رنج باریک معاملاتی ختم شده است:

رنج ادامه دهنده

رنج های ادامه‌دهنده را می‌توان بسته به افق زمانی، توسط استراتژی ترید درون کانال یا شکست رنج معامله کرد. احتمال وقوع رنج‌های صعودی، نزولی و ادامه‌دهنده در هر زمانی وجود دارد.

رنج‌های ادامه‌دهنده به‌طور مکرر در میانه روندها یا پترن‌های موجود تشکیل شده و عموما به شکست سریع منجر می‌شوند که برای باز کردن پوزیشن و کسب سود در زمان کوتاه، مناسب هستند. با این حال، از آنجایی که خود الگوهای نموداری ادامه‌دهنده درون روندها شکل می‌گیرند، پییچیدگی مضاعفی برای ارزیابی این روندها و متغیرهای درگیر در آن‌ها وجود دارد. این امر، کار با رنج‌های ادامه‌دهنده را برای تریدرهای تازه‌وارد تا حدودی دشوار می‌سازد.

رنج بی‌قاعده (Irregular Range)

اکثر رنج ها در بازار معاملات سایدوی و خنثی الزما در یک الگوی مشخص، حداقل در نظر اول، ظاهر نمی‌شوند. تشکیل یک رنج بی‌قاعده بیشتر حول یک خط مرکزی محوری اتفاق افتاده و خطوط حمایت و مقامت نیز دور آن ایجاد می‌شوند.

در نمودار زیر، شاهد شکل‌گیری یک روند مورب درون یک رنج مستطیلی بزرگتر هستیم که خطوط جدید حمایت و مقاومت را تشکیل داده است:

رنج بی قاعده

در این حالت، با اینکه تعیین نواحی حمایت و مقاومت دشوار است، اما فرصت‌های معاملاتی خوبی برای ترید به‌سمت محورهای مرکزی نسبت به خطوط بحرانی مرزی ایجاد می‌کند.

رنج‌های بی‌قاعده فرصت‌های معاملاتی عالی برای تریدرهایی هستند که می‌توانند خطوط مقاومت تشکیل‌دهنده‌شان را شناسایی نمایند. با این وجود، پیچیدگی رنج‌های بی‌قاعده غالبا به استفاده از ابزارهای مضاعف تحلیل تکنیکال برای شناسایی شکست‌های بالقوه نیاز دارد.

مزایا و معایب معاملات رنج و خنثی

رنج تریدینگ مزایا و معایب خاص خود را دارد از جمله:

  • سادگی: معامله در بازار سایدوی بسیار ساده است. بازارهای رنجینگ دارای پرایس اکشن باثبات و قابل پیش‌بینی هستند و شما می‌توانید در نواحی حمایت به خرید و در سطوح مقاومت به فروش دارایی مورد نظر خود بپردازید. همچنین استراتژی‌های استفاده از استاپ لاس و تیک پرافیت نیز وجود دارد که در ادامه این مطلب به آن‌ها خواهیم پرداخت.
  • بازده سریع: در بازارهای رنج فرصت‌های کسب سود سریع وجود دارد. در این فاز، قیمت در دوره‌ای عموما کوتاه بین سطوح حمایت و مقاومت نوسان می‌کند. این ویژگی، استراتژی رنج تریدینگ برای معامله گران کوتاه مدتی که مایل به سرمایه گذاری پول خود برای مدت‌های طولانی نیستند، مناسب است.
  • کاربرد در تمام بازارهای مالی: در تمام بازارهای مالی شامل سهام، شاخص، فارکس، کالا، ارز دیجیتال و دیگر موارد، محدوده رنج تشکیل می‌شود که در آن‌ها می‌توان از این استراتژی استفاده کرد.
  • سود محدود: معمولا سود هر معامله در بازار سایدوی کم است. عموما در این بازار از حد سود یا تیک پرافیت (Take Profit) نزدیک به نقطه ورود استفاده می‌شود که نتیجه آن، بازده پایین معامله است. علاوه بر این، از آنجایی که قیمت در بازارهای رنج صعود و نزولی محدود دارد، تریدرها برای به‌حداکثر رساندن سود خود مجبور به انجام معاملات متعدد هستند. این امر نیز کارمزدهای معاملاتی را به‌همراه دارد که باعث محدود شدن سودآوری می‌شود.
  • نقاط ورود و خروج حدودی: یک معامله موفق در بازار خنثی نیازمند تعیین نقاط ورود و خروج دقیق بهینه است. اما از آنجایی که نواحی حمایت و مقاومت عموما یک محدوده معاملاتی هستند تا یک نقطه دقیق، سختی شناسایی نقاط بهینه دارای ریسک/پاداش معقول را افزایش می‌دهند.
  • ریسک شکست: این ریسک مهمترین معیار هنگام رنج تریدینگ است. قیمت هیچ‌گاه تا ابد داخل یک رنج باقی نمی‌ماند و نهایتا شکست اتفاق می‌افتد. برک‌اوت‌ها عموما قدرتمند بوده و در صورت عدم استفاده از استاپ لاس می‌توانند به ضرردهی‌های سنگین منجر شوند.

نحوه تشخیص بازار رنج با استفاده از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال

همانطور که گفتیم، شناسایی بازار رنج عموما ساده است و به اندیکاتور تحلیل تکنیکال خاصی نیاز ندارد. با اینکه اسیلاتورها در بازارهای رنجینگ کارایی چندانی ندارند و تمرکز تریدرها بر حمایت و مقاومت برای شناسایی نقاط ورود و خروج متمرکز است، اما در حالت کلی، توجه به اندیکاتورهای تکنیکال و الگوهای نموداری هنگام ارزیابی بازارهای سایدوی اهمیت بالایی دارد. هدف این کار، تعیین نحوه تغییر قیمت و زمان شکست رو به‌بالا یا رو به‌پایین است.

حمایت و مقاومت

سطوح حمایت و مقاومت مهمترین معیار تشخیص یک بازار معامله رنج و سایدوی هستند. حمایت ناحیه‌ای است که در آن تقاضا برای خرید به‌قدری بالاست که از ریزش بیشتر قیمت دارایی مربوطه جلوگیری می‌کند. منطق این است که با افت قیمت و حرکت به‌سمت حمایت، تقاضای خریداران افزایش یافته و تمایل فروشندگان (عرضه) برای فروش کمتر می‌شود.

مقاومت نیز منطقه‌ای است که به دلیل فشار عرضه بالا، از افزایش بیشتر قیمت جلوگیری می‌کند. در این حالت نیز با نزدیک شدن به سطح مقاومت، تمایل فروشندگان برای فروش بیشتر شده و تقاضا برای خرید کاهش می‌یابد.

بنابراین عموما در استراتژی‌های مختلف رنج تریدینگ، خرید در سطوح حمایت و فروش در سطوح مقاومت افزایش می‌یابد.

حمایت و مقاومت در رنج تریدینگ

حجم معاملات در رنج تریدینگ

دومین اندیکاتور مهم برای تشخیص یک بازار خنثی، حجم کلی معاملات است که به‌خاطر احساسات خاموش هر دوی خریداران و فروشندگان برای انجام ترید در این دوران، معمولا ثابت باقی می‌ماند. از جمله اندیکاتورهای تعیین حجم، شاخص OBV است که به ارزیابی فشار خرید و فروش می‌پردازد.

ارزیابی حجم در روندها می‌تواند به اعتبارسنجی پترن‌ها و اینکه آیا باید از استراتژی رنج تریدینگ استفاده کرد یا خیر، کمک کند. بر اساس منطق تحلیل تکنیکال، حجم بر قیمت مقدم است؛ برای تایید هر روندی، ابتدا حجم باید در همان جهت روند افزایش یابد. بنابراین با شکست صعودی یا نزولی خطوط حمایت و مقاومت بازار سایدوی و خنثی، حجم و سپس قیمت باید تغییر چشم‌گیری داشته باشند.

همانطور که در تصویر زیر مشاهده می‌کنید، در دوران سایدوی بازار حجم معاملات پایین باقی مانده و با شکست مقاومت، افزایش یافته است.

حجم در بازار سایدوی و خنثی

میانگین‌های متحرک

میانگین متحرک (MA) یکی از اندیکاتورهای خوب برای شناسایی روندهاست، اما این معیار هنگام معامله در بازار رنج نیز کاربرد دارد. از آنجایی که قیمت‌ها طی بازار سایدوی و خنثی حول میانگین‌های متحرک نوسان دارند، می‌توانند به تشخیص این بازار به ما کمک کنند. با این وجود، استفاده صرف از این اندیکاتور برای ترید در بازار رنج مناسب نیست و بهتر است با دیگر شاخص‌ها ترکیب شود.

برای این کار، می‌توانیم همانند مثال زیر، دو میانگین متحرک 30SMA و 5SMA را با یکدیگر ترکیب کرده و به‌دنبال یک کندل استیک پوشش‌دهنده هر دوی این میانگین‌های 30 و 5 دوره‌ای متحرک باشیم. در این چارت، کندل استیک نارنجی رنگ اولین کندلی است که هر دوی میانگین‌های متحرک را پوشش داده است و می‌تواند یکی از نشانه‌های هشداردهنده برای ورود بازار به فاز خنثی باشد.

میانگین متحرک در معامله بازار خنثی

بنابراین با مشاهده این حالت، بهتر است از پوزیشن مبتنی بر روند خود خارج شده و به‌دنبال فرصت‌های کسب سود در بازار رنج باشید.

اندیکاتور مک دی

یکی از بنیادی‌ترین روش‌های تعیین قدرت یک روند، بررسی میزان شیب و تغییرات میانگین‌های متحرک است که برای این کار از اندیکاتور مک دی (MACD) استفاده می‌شود. اندازه خود هیستوگرام مک دی نیز نشان‌دهند قدرت حرکت قیمت است. در صورتی که اندازه میله‌های هیستوگرام مک دی کوچک باشد، یعنی در فاز سایدوی بازار به‌سر می‌بریم. با بزرگ شدن اندازه این میله‌ها، احتمال رونددار شدن حرکت قیمت نیز وجود دارد.

در تصویر زیر، نحوه تغییر قیمت در قسمت بالای نمودار و اندازه میله‌های هیستوگرام مک دی در پایین آن را مشاهده می‌کنید. در این مثال، ابتدا اندازه میله‌ها بلند بوده که به همان میزان شاهد تغییرات بزرگ قیمت هستیم. در ادامه با کوچک شدن این میله‌ها، قیمت نیز در حالت خنثی حرکت کرده و شرایط برای رنج تریدینگ مهیا شده است.

اندیکاتور مک در معاملات بازار رنج

مشکل استفاده از اندیکاتور مک دی برای تشخیص ورود بازار به فاز معامله رنج، تعیین میزان بلندی میله‌ها برای حالت سایدوی یا رونددار بازار است. این میزان به خود بازار و دارایی تحت معامله بستگی دارد. بنابراین باید از رفتار پیشین قیمت استفاده کرده و خودتان میزان بلندی یا کوتاهی میله‌های هیستوگرام برای تشخیص بازار خنثی یا رونددار را تعیین کنید.

ویلیامز الیگیتور

یکی دیگر از اندیکاتورهای خوب برای تشخیص بازار معاملاتی رونددار یا رنج، استفاده از اندیکاتور ویلیامز الیگیتور (William’s Aligator) یا تمساح ویلیام است. این شاخص از 3 میانگین متحرک 5 دوره‌ای، 8 دوره‌ای و 13 دوره‌ای تشکیل می‌شود که در وبسایت‌های رسم نمودار نظیر تریدینگ ویو تنظیمات آن قابل دسترس است:

  • سبز: یک میانگین متحرک 5 دوره‌ای که به اندازه 3 دوره به سمت راست منتقل شده است. (معروف به لب‌های الیگیتور)
  • قرمز: یک میانگین متحرک 8 دوره‌ای که به اندازه 5 دوره به سمت راست منتقل شده است. (معروف به دندان‌های الیگیتور)
  • آبی: یک میانگین متحرک 13 دوره‌ای که به اندازه 8 دوره به سمت راست منتقل شده است. (معروف به آرواره‌های الیگیتور)

اندیکاتور ویلیامز الیگیتور

حالا همانند مثال زیر، زمانی که این 3 خط به یکدیگر نزدیک شده و در هم تنیده می‌شوند، یعنی الیگیتور وارد فاز «خواب (Sleeping)» شده که نشان‌دهنده عدم وجود روند و سایدوی شدن بازار است. در این حالت، باید از پوزیشن‌های رونددار خود خارج شوید.

فاز خواب اندیکاتور الیگیتور در فاز خنثی مارکت

باندهای بولینگر در بازار رنج

بولینگر بندز (Bollinger Bands) یا باندهای بولینگر یکی دیگر از اندیکاتورهای خوب دیگر برای تعیین میزان نوسان بازار و تشخیص شرایط «اشباع فروش» و «اشباع خرید» است. این شاخص شامل دو باند سازنده کانالی حاوی کف و سقف‌های پرایس اکشن و همچنین یک میانگین متحرک 20 دوره‌ای در میانه آن است.

در این اندیکاتور، پویایی پرایس اکشن توسط باندهای نوسان جذب می‌شوند؛ نوسان پایین عموما حاصل از حجم معاملاتی کم و نوسان بالا نشات گرفته از حجم زیاد است. بنابراین، باندهای بولینگر اندیکاتور خوبی برای تشخیص روندهای معامله یا بازارهای رنج تریدینگ هستند.

زمانی که فاصله باندهای بولینگر باریک و به یکدیگر نزدیک می‌شوند، نوسان پایین و بازار خنثی است. اما با بزرگتر شدن فاصله این دو خط، نوسان افزایش یافته و مارکت پویایی بیشتری می‌یابد.

در چارت 4 ساعته زیر، خطوط آبی باندهای بولینگر هستند. با بزرگتر شدن این باندها، قیمت وارد یک روند شده است و با تنگ‌تر شدن این دامنه، حجم نیز کاهش یافته است. در این حالت، باید با شکست باند بالایی و افزایش پهنای باندها، به‌دنبال خرید باشید. سیگنال صعودی با افزایش حجم نیز تایید می‌شود. در ادامه، باید استاپ لاس خود را زیر کف تشکیل‌شده پیش از افزایش قیمت قرار دهید. این ترید نیز تا زمان شکست باند پایین در جهت نزولی (Close قرمز رنگ روی نمودار) معتبر خواهد بود. (در ادامه، با مثالی نحوه استفاده از استراتژی‌های رنج تریدینگ را بیشتر توضیح می‌دهیم).

اندیکاتور بولینگر بند در رنج تریدینگ

کانال دانچیان

دانچین چنل یا کانال دانچیان (Donchian Channel) یک اندیکاتور نوسانی است که به شناسایی روندهای قیمت و همچنین تعیین نقاط ورود و خروج در بازار معاملات رنج کمک می‌کند. این اندیکاتور یک ابزار تحلیل تکنیکال پوششی است و تا حدودی به باندهای بولینگر شباهت دارد.

بر اساس تنطیمات دانچین چنل، شما می‌توانید نقاط سقف و کف مثلا 20 کندل قیمت گذشته را به یکدیگر متصل کرده و کانال مورد نظر خود را رسم کنید. این کانال به‌شکل زیر است:

کانال دانچیان

اندیکاتور ADX

شاخص میانگین حرکت جهت‌دار (Average Directional Movement Index) یکی دیگر از اندیکاتورهایی است که به تشخیص رونددار یا خنثی بودن قیمت کمک می‌کند. این اندیکاتور شامل یک خط واحد دارای مقدار 1 تا 100 است. در صورتی که مقدار ADX زیر 20 باشد، یعنی در بازار معامله رنج قرار داریم. افزایش آن به بالای 20 نیز نشان‌دهنده رونددار شدن بازار است.

بنابراین می‌توانید مثلا در صورت عبور مقدار این خط از 20 یا 25 که با افزایش حجم معاملات همراه باشد، هم‌جهت حرکت قیمت (صعود یا نزول) پوزیشن لانگ یا شورت بگیرید. استاپ لاس نیز باید در میانه رنج باشد.

اندیکاتور ADX

تشخیص بازار رنج با استفاده از تریدینگ ویو

تریدینگ ویو یکی از وب‌سایت‌های رسم نمودار برای انواع دارایی‌ها نظیر ارز دیجیتال است که با استفاده از آن می‌توان اندیکاتورهای مختلفی را روی نمودار قیمت رمز ارزها اعمال و آن‌ها را تحلیل کرد.

یکی از قابلیت‌های محبوب این سایت، کدنویسی اسکریپت‌ها توسط کاربران است. در خصوص بازار رنج، یکی از کاربران این وبسایت به‌نام “HassanRifat”، اسکریپتی برای تشخیص بازار BTC/USDT نوشته است که با مراجعه به وبسایت Tradingview می‌توانید به آن دسترسی داشته باشد.

بر اساس تشخیص این اسکریپت، امروز 25 فوریه 2023 (6 اسفند 1401)، بیت کوین در فاز خنثی قرار دارد و بلندی این بازار در تصویر زیر قابل مشاهده است:

ابزار تشخیص بازار رنج در تریدینگ ویو

چگونه در بازار سایدوی معامله کنیم؟ معرفی استراتژی‌های رنج تریدینگ

همانطور که گفتیم، تریدرها از استراتژی‌های معاملاتی ارز دیجیتال مخصوص معروف به استراتژی چنل تریدینگ یا معامله کانال (Channel Trading) یا رنج باند در بازارهای سایدوی استفاده می‌کنند.

برای انجام ترید در یک بازار خنثی، 3 گام کلی وجود دارد:

  1. شناسایی رنج: گام اول، شناسایی محدوده رنج تریدینگ است که با استفاده از اندیکاتورهای آموزش داده شده در بخش قبل قابل انجام است.
  2. تعیین نقطه ورود: نقاط ورود معمولا در محدوده نزدیک به سطوح حمایت و مقاومت قرار دارند که بسته به نوع معامله لانگ یا شورت، متفاوت هستند.
  3. مدیریت ریسک: مهمترین ابزار مدیریت ریسک، استفاده از استاپ لاس است که در صورت حرکت بازار خلاف جهت انتظار شما، به کاهش ضرردهی کمک می‌کند.

در ادامه، دو استراتژی ترید داخلی و شکست بازار رنج و نحوه انجام آن‌ها را بررسی می‌کنیم.

استراتژی ترید داخل رنج باند

در این استراتژی که مشابه سوئینگ تریدینگ (Swing Trading) است، می‌خواهیم داخل خود کانال رنج به انجام معاملات بپردازیم. برای این کار، باید زمانی که قیمت به سطح پایین کانال (حمایت) برخورده و به بالای آن بازگشته وارد ترید لانگ شده و در صورت برخورد به سقف کانال (مقاومت) و بازگشت از آن، معامله شورت انجام دهیم. این نوع معاملات رنج تا زمان شکست یکی از سطوح حمایت و مقاومت ادامه می‌یابد.

i. رسم کانال و شناسایی رنج

برای این کار باید ابتدا محدوده رنج را با استفاده از اندیکاتورهایی مانند ADX، بولینگر بندز، دانچین چنل، ویلیامز الیگیتور و دیگر مواردی که در بخش قبل به آن‌ها پرداختیم، مشخص کنید. تریدهای رنج‌باند به دلیل محدود بودن محیط معامله سودآوری چندان بالایی ندارند، اما در مقابل، ریسک ضرردهی در آن‌ها نیز به‌اندازه ترید روندها شدید نیست.

در حالت کلی دو نوع کانال رنج وجود دارد: پویا و ثابت. کانال ثابت به‌صورت دو خط صاف روی نمودار رسم می‌شود، اما در کانال پویا خطوط با پرایس اکشن جابه‌جا می‌شوند. با استفاده از اسکریپت تریدینگ ویو که در بخش قبل معرفی کردیم، محدوده‌های رنج پویا به‌صورت خودکار روی نمودار شما رسم می‌شوند و با استفاده از دیگر اندیکاتورها و رسم خطوط حمایت و مقاومت صاف، رنج‌باند ثابت به‌دست می‌آید.

ii. سیگنال‌های اشباع خرید و فروش و نقاط ورودی

پس از رسم کانال، معامله داخل محدوده رنج با خرید در کف و فروش در سقف انجام می‌شود. اما برای داشتن یک معامله مطمئن‌تر، باید به‌دنبال ترکیبی از لمس سقف کانال به‌همراه سیگنال اشباع خرید یا لمس کف کانال در کنار سیگنال اشباع فروش باشیم. بهترین اندیکاتور برای این کار، شاخص RSI یا استوکستیک RSI است. مقدار زیر 30 این اندیکاتور به‌معنای ورود ارز دیجیتال مورد نظر به محدوده اشباع فروش و سیگنالی برای خرید و بالای 70 به‌معنای اشباع خرید و سیگنالی برای فروش است.

در تصویر زیر، مثالی از نحوه همبستگی قیمت با RSI را مشاهده می‌کنید:

همبستگی RSI و قیمت در بازار رنج تریدینگ

بنابراین مثلا زمانی که قیمت به سقف کانال نزدیک می‌شود و مقدار RSI نیز 80 (اشباع خرید) است، یعنی وقت گرفتن پوزیشن شورت و فروش رمز ارز مربوطه فرا رسیده است. در صورت لمس کف کانال توسط قیمت و رسیدن مقدار RSI به زیر 20 (اشباع فروش) نیز سیگنال خرید خواهیم داشت.

iii. مدیریت ریسک با استاپ لاس

مرحله سوم، مدیریت ریسک معامله با استفاده از استاپ لاس یا همان حد ضرر است که احتمالا با نحوه کار آن آشنایی دارید. استاپ لاس‌ها معمولا خارج از محدوده رنج با فاصله کمی از آن قرار می‌گیرند. برای درک بهتر نحوه انجام کلی کار، اجازه دهید مثالی بزنیم.

فرض کنید جفت معاملاتی ما در تایم فریم روزانه وارد فاز رنج و سایدوی بازار خود شده است. خطوط مشکی، سقف و کف‌های رنج ما هستند. همانطور که مشاهده می‌کنید، چندین بار پرایس اکشن حتی به بالای سقف رنج رسیده است، اما نهایتا به داخل آن بازگشته است. عموما این اتفاق پس از انتشار اخبار اقتصادی بزرگ رخ می‌دهد. دقت داشته باشید که این عبورها به دلیل عدم افزایش چشم‌گیر حجم معاملات، یک شکست قطعی و معتبر محسوب نمی‌شوند.

حال تمرکز ما باید به سطوح رنجی که سقف و کف‌ها روی آن قرار دارند، معطوف شود. فلش‌های سبزرنگ نشان‌دهنده فرصت‌های خرید و فروش هستند. خطوط قرمز نیز سطوح مربوط به سفارش استاپ لاس را نشان می‌دهند. با باز کردن یک پوزیشن (لانگ یا شورت)، تا زمان رسیدن قیمت به سطح مخالف یا فعال شدن حد ضرر باید معامله را باز نگه دارید.

استراتژی ترید داخل رنج باند

ترید داخل محدوده رنج تا حدودی ریسکی است. یکی از علل این امر، نبود حجم معاملاتی بالاست که به عدم قطعیت نسبت به آینده دارایی و امکان تغییر روند در صورت ورود ناگهانی خریداران یا فروشندگان به بازار منجر می‌شود.

استراتژی ترید شکست رنج باند

معامله شکست محدوده رنج یکی دیگر از استراتژی‌های تریدینگ و کسب سود در بازار سایدوی و خنثی است. ایده پشت این رویکرد، ورود به بازار هنگام شکست معتبر سطوح حمایت و مقاومت است. در صورتی که شکست نزولی باشد، باید به فروش و در صورت صعودی بودن آن، باید به خرید رمز ارز مربوطه اقدام کنید. فرض ورود به معاملات رنج تریدینگ نیز این است که پس از شکست، یک روند تشکیل می‌شود.

همانطور که در بخش قبل گفتیم، یک سیگنال معتبر شکست رنج باید با افزایش حجم معاملات همراه باشد. در این حالت، می‌توانید با استفاده از اندیکاتورهای تشخیص حجم نظیر OBV به تایید سیگنال و شکست واقعی محدوده سایدوی بپردازید.

در این استراتژی نیز استفاده از استاپ لاس به‌عنوان ابزار مدیریت ریسک بسیار ضروری است. گاهی اوقات، کندل‌های قیمت کمی از سطوح حمایت و مقاومت فراتر رفته و خارج از آن‌ها بسته می‌شوند، اما دوباره به محدوده معاملاتی داخل رنج برمی‌گردند. به همین خاطر، باید همیشه از حد ضرر استفاده کنید.

یکی از رویکردهای به‌کارگیری استاپ لاس، تعیین آن روی میانه رنج با هدف قیمتی حداقل برابر سایز خود رنج است. در این حالت، نسبت پاداش به ریسک ما 2:1 خواهد بود. حال اگر قیمت قادر به تکمیل کردن اندازه هدف رنج باشد، می‌توانید بخشی از پوزیشن‌تان را همچنان باز نگه دارید. در این صورت، برای باقی اهداف معاملاتی خود نیز می‌توانید از قواعد پرایس اکشن معمول و پایه‌ای استفاده نمایید.

در تصویر زیر، شکست معتبر رنج به‌همراه افزایش حجم معاملات را مشاهده می‌کنید. در این چارت 4 ساعته، محدوده رنج با خطوط افقی مشکی و شکست سقف کانال نیز با دایره قرمز (Buy) نمایش داده شده است. اینجا جایی است که باید به خرید جفت معاملاتی اقدام کرده و استاپ لاس را هم روی میانه رنج قرار دهید.

حال برای تعیین هدف معامله، باید سایز خود رنج که در تصویر زیر با فلش صورتی رنگ نشان داده شده را اندازه‌گیری کرده و آن را به‌عنوان تارگت حداقلی (Min. Target روی تصویر) در نظر بگیرید.

نمونه استراتژی معامله شکست رنج

پس این شکست قوی، قیمت به هدف حداقلی ما رسیده است. برای خروج از ترید نیز در صورتی که همچنان بخشی از پوزشن باز باشد، حرکت صعودی را با استفاده از خط روند آبی رنگ روی چارت اندازه‌گیری کرده و از نقاط مرجع پرایس اکشن استفاده می‌کنیم. در این حالت، بستن کامل پوزیشن هنگام شکست خط روند آبی و آغاز روند نزولی (Close روی نمودار) صورت می‌گیرد.

سخن پایانی

روندهای سایدوی از جمله شرایط بسیار عادی یک بازار مالی نظیر کالا، سهام، شاخص‌ها، ارزهای فیات و همچنین ارزهای دیجیتال هستند. بنابراین، شناسایی و استفاده از فرصت‌های سودآوری در بازارهای رنج باند برای کسب سود حتی در حالت خنثی بازار نیز امری حیاتی است. دو استراتژی کلی معامله در داخل محدوه رنج و ترید شکست آن به‌همراه روش‌های مدیریت ریسک نظیر استفاده از استاپ لاس را در این مطلب آموزش دادیم که به‌دلیل سادگی انجام، می‌تواند حتی برای تریدرهای تازه‌کار در فضای تریدینگ رمز ارزها نیز مناسب باشد.

تهیه شده در بیت 24