یک بازیکن فوتبال از ابتدای فعالیتش میداند که اگر تیمش در حال حمله است، نباید جلوتر از توپ و آخرین مدافع حریف قرار بگیرد که اگر این کار را بکند، در تله آفساید گرفتار میشود. این بازیکن با اینکه این مسئله را میداند، باز هم ممکن است اشتباه کند. اینها را نوشتم تا بگویم تریدرهای ارز دیجیتال و بهطور کلی فعالان بازارهای مالی، خیلی از مسائل را خودشان بهتر از هر کس دیگری میدانند؛ اما وقتش که میرسد، ممکن است همان مسائل ساده را هم از قلم بیندازند. میخواهم مروری داشته باشم بر کارهایی که بهتر است انجام دهیم تا بتوانیم سرمایه خود را در دل بحران مدیریت کنیم.
۱. برای یک سرمایهگذار سوال مهم این است که در زمان بحران و وقایعی مانند جنگ چه باید بکند، چه بخرد و چه نخرد، کی بخرد و کی بفروشد. اولین و البته سختترین کاری که در عین حال از بیرون بسیار ساده به نظر میرسد، حفظ آرامش است. آرامش که از بین برود، تصمیمگیریهای غیرعقلانی و ناشیانه زیاد میشوند و آنچه باقی میماند، هیچ است. بله میدانم حفظ آرامش در بحران سخت است و فقط گفتنش راحت است، ولی در این مواقع واقعا هیچکاری نکردن در لحظات اولیه بهتر از آن است که دست به کارهای غیرمنطقی بزنیم. آتش جنگ وقتی بیفتد به جان سرمایهگذاران، قدرت تخریبشمیتواند بدتر از خود جنگ باشد.

۲. کنترل احساسات و دوری از رفتارهای شتابزده و هیجانی هم که بخش دیگری از حفظ آرامش است، خیلی مهم است. اینکه جنگ شود و هجوم ببریم به سمت خرید بیت کوین یا تتر، آن هم در شرایطی که هیچ تحلیلی از آینده آن و وضعیت فعلی نداریم، از جنگ خانمانبراندازتر است. این کار امنیت مالی را به خطر میاندازد. چه بسیار افرادی که با اولین نشانههای بحران، آنقدر عجولانه و سریع دست به خرید یا فروش دارایی میزنند که خودشان هم نمیدانند دقیقا هدفشان از این کار چیست. انگار فقط باید کاری انجام دهند و به بعدش فکر نمیکنند.
۳. اگر سرمایهگذاری میکنیم، در شرایط بحرانی باید به مسئله دیگری هم فکر کنیم و آن هم این است که هکرها در این مواقع بیشتر از قبل فعال میشوند. حسابش را بکنید که بهخاطر اتفاقات سردرگم هستید و نگران. ناگهان یک نفر پیدا میشود که ادعا میکند کلید مشکلات شما در دستان توانمند اوست. چه باید کرد؟ هرکاری به جز اعتماد کردن. ما که از دستمان برنمیآید جلوی هکرها را بگیریم تا این کارها را نکنند، اما جلوی خودمان را که میتوانیم بگیریم. چگونه؟ با نگهداری عبارت بازیابی کیف پولمان در جایی امن، با اطمینان نکردن به هر شخص ناشناس (و حتی گاهی شناس)، با کلیک نکردن روی لینکهایی که خدا میداند بعدش چه اتفاقی قرار است بیفتد، با نپذیرفتن ادعاهای عجیب و غریب کلاهبرداران.
۴. اگر بخواهم نگاهم را فقط به بازار کریپتو متمرکز کنم، باید این حرف تکراری را باز هم تکرار کنم. نباید داراییهای خود را در کیف پولهای متمرکز نگهداری کنیم. باید انتقالشان بدهیم به کیف پولهای غیرحضانتی تا عبارت بازیابی و کلید خصوصیشان دست خودمان باشد. لازم به گفتن هم نیست که عبارت بازیابی را باید مثل تفنگی که به جان سرباز بسته است، بیخ گوشمان و در جایی امن نگه داریم. استفاده از کیف پولهای سختافزاری هم که همیشه توصیه میشود.

۵. اگر جنگ یا سایر شرایط بحرانی اتفاق بیفتد، ممکن است زیرساختهای بانکی هم با مشکل مواجه شود. حواسمان باشد مقداری پول نقد در اختیار داشته باشیم. لازم نیست تمام داروندارمان را سرمایهگذاری کنیم؛ چون خیلی از مواقع مشخص نیست که شرایط نامطلوب تا چهزمانی قرار است طول بکشد. در این حالت داشتن دارایی نقد و دارایی قابل حمل موهبت بزرگی است.
۶. از طرف دیگر تمام موجودی خود را هم نباید نقد نکنیم. این را هم بهتر است در نظر بگیریم که کشورهایی که درگیر جنگ میشوند، ارزش پولشان افت میکند. پس بهتر است سرمایه را به داراییهای ریسکگریزی مثل طلا و نقره تبدیل کنیم. حتی پیشنهاد میشود بخشی از دارایی خود را به ارزهای معتبر بینالمللی تبدیل کنیم.
۷. پیش از تمام اینها و در حقیقت قبل از آنکه اصلا بحرانی اتفاق بیفتد، منطقیترین کار این است که سبد سرمایه را متنوع بچینیم. این حرف هم مثل خیلی توصیههای دیگری که از شنیدنشان خسته شدهایم، تکراری است؛ اما اهمیتش آنقدر زیاد است که شاید فقط وقتی ضربه خوردیم و سرمان به سنگ خورد، یاد بگیریم که چقدر اشتباه کردهایم. اشتباه کردهایم که تمام داراییمان را به خرید یک رمزارز اختصاص دادهایم یا تمام سرمایهگذاری خود را در یک پلتفرم خاص انجام دادهایم و حالا در بحران، دستمان از همهجا کوتاه است.
۸. وای که تنور شایعه چقدر در بحران و جنگ و شرایط غیرعادی داغ میشود. شایعه میتواند کاری با آدم کند که تمام استراتژیاش را زیر پا بگذارد و کاری کند که کاملا برخلاف باورها و عقایدش است. سخت است که به شایعهها توجه نکنیم؛ ولی این دقیقا همان عملی است که باید انجام بدهیم. باید اجازه بدهیم اخبار در منابع موثق و معتبر منتشر شوند و بعد تصمیم بگیریم که چه باید بکنیم.

۹. وقتی شرایط بحرانی است، با امید به اینکه قرار است بهزودی زندگی به روال عادی برگردد، نباید سرمایهگذاریهای پرریسک کنیم. گاهی لازم است بدترین سناریوها را در نظر بگیریم تا اگر واقعا اتفاقهای بدی افتاد، دستکم از قبل فکری برایش کرده باشیم و دچار شوک نشویم. برنده واقعی بحران کسی است که جلوتر از زمان حرکت و تصمیمگیری کند.
۱۰. اینکه در اوضاع نابهسامان به فکر سود باشیم، بسیار پرریسک است و اولویت اول این است که همان سرمایهای را که در دست داریم حفظ کنیم. پس باید به خودمان یادآوری کنیم که طمع نکنیم و به فکر حفظ داراییمان باشیم. به این خیال که قیمت تتر، بیت کوین، طلا یا هر دارایی دیگری درگیر نوسان است و میتوانیم با یک سرمایهگذاری بسیار کوتاه سود کنیم، این ریسکها را نباید به جان بخریم. اگر اینترنت قطع شد چه؟ اگر دسترسی به کیف پولمان نداشتیم یا حتی هیچ پلتفرمی را پیدا نکردیم که در شرایط اضطراری درست کار کند، آنوقت چه؟
بحران ممکن است هرلحظه و هرجایی اتفاق بیفتد. ماهیتش هم این است که دست آدم را میبندد؛ اما این وسط کسی که از قبل فکر آن را کرده است، خیالش راحتتر است. بحران فقط سیل و زلزله نیست؛ اتفاقهایی مثل تنشهای سیاسی و اقتصادی، جنگ، درگیریهای داخلی، مشکلات زیرساختی، شیوع بیماری، کلاهبرداری، هک، ورشکستگی و مواردی از این دست همگی نوعی از بحران هستند. اگر سرمایهگذار برای این موارد سناریویی در نظر نگرفته باشد، کلاهش پس معرکه است.
این توصیهها را شاید نتوان راهنماییهایی برای مدیریت سرمایه در بحران دانست که احتمالا برای انجام این کارها دیر است؛ اما میتوان آنها را پیشزمینهای برای محافظت از دارایی و سرمایهگذاری در شرایط بحرانی و جنگ دانست. چه جنگ باشد و چه نه، سایه غول بیشاخودم تورم و بحران اقتصادی بالای سرمان است. استراتژی های مالی در بحران، در حقیقت مربوط به همان لحظات بحران نیستند. از قبلتر و همزمان با شدت گرفتن تنشها برای فرار از شرایط جنگی میتوان کارهایی کرد. همین حالا هم خوب است اگر به فکر باشیم و برای فرار از تورم، اقداماتی انجام دهیم. دستآخر هم باید بگویم که شاید از بحران نشود فرار کرد، ولی میتوان در آن دوام آورد و از آن جان سالم به در برد.