تحلیل رمزارز Luna (۴م تیر)

در روزهای گذشته رمزارز LUNA بار دیگر به صدر اخبار برگشته است. این‌بار نه به‌خاطر رشد قیمتی، بلکه به‌دلیل شایعاتی درباره احتمال یک ادغام فنی با پروژه‌های وابسته به Terra Classic که بازتاب زیادی در جامعه کاربران این اکوسیستم داشته است. تیم توسعه‌دهنده‌ی LUNA در چند پیام اجتماعی تلاش کرده‌اند امید را به سرمایه‌گذاران برگردانند و از برنامه‌هایی مثل گسترش قابلیت‌های DeFi روی زنجیره جدید صحبت کرده‌اند، اما بازار هنوز به این اخبار واکنش پررنگی نشان نداده است. با این حال، داده‌های آن‌چین اخیر حاکی از افزایش فعالیت کیف‌پول‌های بزرگ در محدوده‌های حمایتی است. این مسئله، در کنار حجم معاملات پایین، احتمال یک بازگشت موقتی را از منظر تکنیکال تقویت می‌کند. با این مقدمه، به بررسی دقیق رفتار قیمت LUNA از دیدگاه پرایس اکشن می‌پردازیم تا نقاط حساس و نواحی احتمالی ورود را بهتر شناسایی کنیم.

در این تحلیل سعی کرده‌ایم بر مبنای پرایس اکشن و رفتارشناسی قیمت، نگاهی ساختاری به رمزارز LUNA داشته باشیم و آن را در تایم‌فریم‌های بلندمدت مورد ارزیابی قرار دهیم. هدف اصلی این تحلیل، تشخیص نواحی معاملاتی مستعد واکنش قیمتی و ایجاد سناریوهای محتمل برای معامله‌گران است. همان‌طور که در نمودار مشخص است، قیمت یک حرکت نزولی شارپ را پشت سر گذاشته که در سه گام مجزا شکل گرفته است. این سه گام از منظر ساختار بازار با ماهیت اصلاحی متمایل به ادامه‌ی روند نزولی تفسیر می‌شوند. به عبارت دیگر، روند غالب هنوز تحت سلطه‌ی فروشندگان قرار دارد.

پس از این سه گام ریزشی، اکنون قیمت وارد فاز استراحت شده و به نظر می‌رسد آماده‌ی شکل‌گیری گام چهارم و حتی پنجم در ادامه‌ی سیکل نزولی است. برای مشخص کردن نواحی بالقوه‌ی واکنش، از ابزار فیبوناچی اصلاحی (در این‌جا به صورت ترکیبی از نواحی SHIBO و Fibo) استفاده کرده‌ایم. ناحیه‌ای که برای گام چهارم یا پنجم محتمل است، با رنگ سبز در نمودار علامت‌گذاری شده است. در این سطح، علاوه بر هم‌پوشانی فیبوناچی، چندین سطح قیمتی مهم گذشته نیز حضور دارند که می‌توانند به‌عنوان ناحیه‌ی احتمالی برگشت یا توقف موقت عمل کنند.

از طرفی، برای اینکه روند نزولی فعلی به‌طور قطعی تضعیف شود یا حتی وارونه گردد، لازم است قیمت گره‌ی اصلی و ناحیه‌ی آغازگر حرکت نزولی یعنی انتهای گام اول را بشکند و اینگالف کند. این ناحیه که همان سطح مقاومتی کلیدی محسوب می‌شود، با رنگ قرمز مشخص شده و تا زمانی که این مقاومت حفظ شود، هر بازگشت قیمتی صرفاً در حد اصلاح موقتی یا پله‌ی فروش تلقی می‌شود.

برای تعیین تریگرهای ورود دقیق‌تر، به تایم‌فریم‌های پایین‌تر می‌رویم، چرا که قیمت اکنون در حوالی ناحیه‌ی بالقوه‌ی معاملاتی قرار گرفته است. اما همان‌طور که مشاهده می‌شود، هنوز در این ناحیه تریگرلاین واضحی برای ورود ثبت نشده و حتی رسم آن نیز به‌دلیل رفتار نوسانی قیمت با دشواری همراه است. در چنین شرایطی دو سناریو در اختیار داریم: یا منتظر شویم تا بازار ساختار مناسبی برای رسم تریگر لاین ارائه دهد (مثلاً یک شکست معتبر با کندل‌های قوی)، یا به سراغ روش‌های جایگزین برای تعریف ورود برویم؛ یکی از این روش‌ها بررسی تشکیل پیوت در تایم تریگر است.

اگر در تایم پایین‌تر شاهد شکل‌گیری پیوت باشیم، می‌توانیم ناحیه‌ی FTC همان پیوت را به‌عنوان محل ورود انتخاب کنیم. اما باید دقت داشت که در این مدل ورود، حد ضرر باید به‌درستی زیر ساختار جدید تنظیم شود تا در صورت بازگشت سریع قیمت، زیان غیرضروری متحمل نشویم.

با وجود بررسی‌های بالا، دیدگاه غالب در حال حاضر همچنان بر اساس تداوم نزول است. مادامی که قیمت نتواند مقاومت کلیدی بالای سر را بشکند، هر صعودی در حکم اصلاح درون روند نزولی خواهد بود و باید با احتیاط و مدیریت ریسک بالا به آن نگاه کرد. البته اگر قیمت در ناحیه‌ی مشخص‌شده با واکنش پرقدرت همراه شود و الگوهای بازگشتی مانند دابل باتم، فیک‌برک‌اوت یا شکست فشرده‌ی مقاومتی را مشاهده کنیم، احتمال برگشت پرحجم وجود خواهد داشت؛ اما هنوز برای چنین سناریویی زود است و بازار سیگنال قطعی در این خصوص نداده است.

در ادامه‌ی مسیر، اگر قیمت موفق شود گام چهارم را کامل کند و به سطح پایین‌تری وارد شود، آنگاه باید به‌دنبال شناسایی ناحیه‌ی اشباع فروش بعدی باشیم. ترکیب ابزارهای حجمی، تحلیل کندلی و رفتار قیمت نسبت به کندل‌های پین‌بار یا اینساید بار می‌تواند برای تشخیص این ناحیه‌ها مؤثر باشد.

در پایان باید به این نکته نیز اشاره کرد که تحلیل‌های پرایس اکشنی با همه‌ی دقت و منطق درونی‌شان، در بازارهای پرریسکی مانند رمزارزها نیازمند هم‌پوشانی با داده‌های فاندامنتال و مدیریت روانی معامله‌گر هستند. LUNA هنوز از تبعات سقوط تاریخی خود به‌طور کامل رهایی نیافته و رفتارهای هیجانی کاربران نسبت به این رمزارز می‌تواند هر سناریویی را در لحظه تغییر دهد. بنابراین استفاده از حد ضرر، تعیین هدف واقع‌بینانه و پرهیز از ورود هیجانی در این نواحی کاملاً ضروری است.