یونیسواپ (Uniswap) یکی از پروژههای کلیدی اکوسیستم دیفای است که بر پایه قراردادهای هوشمند اتریوم توسعه یافته و بهواسطه ساختار غیرمتمرکز و اتوماتیک خود توانسته جایگاه ویژهای در بازار رمزارزها کسب کند. این پلتفرم با حذف دفتر سفارش و جایگزینی آن با مدل Automated Market Maker (AMM)، معاملات را بدون نیاز به واسطه و با استفاده از استخرهای نقدینگی انجام میدهد.
توکن حاکمیتی UNI، ابزار تصمیمگیری در مورد مسیر توسعه پروتکل است. دارندگان آن میتوانند در رایگیریهای مربوط به ارتقاء نسخهها، تغییر سیاستهای خزانه و تخصیص منابع مشارکت داشته باشند.
در سالهای اخیر، یونیسواپ با عرضه نسخههای V2 و V3، قابلیتهای مهمی مانند تخصیص نقدینگی در بازههای قیمتی مشخص و بهبود بهرهوری سرمایه را معرفی کرده و همین نوآوریها موجب حفظ جایگاه رقابتیاش شده است. همچنین ورود به زنجیرههای لایه دوم مانند Arbitrum و Optimism، گام مهمی در راستای مقیاسپذیری بیشتر و کاهش هزینههای تراکنش بوده است.
با درنظر گرفتن تیم توسعه قوی، حجم معاملات بالا، و رشد مداوم شاخصهایی مانند TVL، یونیسواپ همچنان بهعنوان یکی از ارکان اصلی دیفای باقی مانده و تحلیل تکنیکال آن، بهویژه در تایمفریمهای بلندمدت، از اهمیت بالایی برخوردار است.
در این تحلیل سعی کردهایم بر مبنای مفاهیم دقیق پرایساکشن و سبک رفتارشناسی قیمت، نگاهی ساختاری و سیستماتیک به رمزارز یونیسواپ (UNI) بیندازیم و آن را در تایمفریم بلندمدت مورد بررسی قرار دهیم؛ هدف اصلی نیز شناسایی نواحی معاملاتی معتبر و قابل اتکاست.
پیشتر هم این رمزارز را بررسی کرده بودیم و در آن تحلیل گفتیم که احتمال تشکیل پیوت در تایمفریم ماهانه وجود دارد. ولی چون در آن زمان، کندل مخالف رنگ که میتوانست آغاز تغییر روند (تشکیل پیوت) باشد هنوز کلوز نداده بود، تأییدیهای برای آن پیوت نداشتیم. حتی در کندل بعدی هم علیرغم شرایط مناسب، تأیید نهایی صادر نشد و به همین دلیل تصمیم گرفتیم به تایمفریم پایینتر (تایم تریگر) برویم.
در آنجا یک حرکت شارپ صعودی قابلتوجه را شناسایی کردیم. ۵۰ درصد کندل لانگی که نشانهی بازگشت و قدرت خرید بود، بهعنوان ناحیهای برای ورود بای در نظر گرفته شد. اهمیت این سطح وقتی دوچندان شد که دیدیم همان کندل، یکسوم لگ نزولی تایم ماهانه را اینگلف کرده و همین موضوع اعتبار این ناحیه را افزایش داد. بعد از آن قیمت وارد یک کانال نزولی شد، به سمت گره هدف ما حرکت کرد و نهایتاً به آن واکنش نشان داد و به سمت بالا برگشت.
در حال حاضر هم هیچ اتفاق خاصی که باعث تغییر دیدگاه ما شود، رخ نداده است. بنابراین همچنان بر این باور هستیم که همان گره قیمتی، حتی در واکنش بعدی نیز میتواند نقش حمایت را ایفا کند؛ البته با این شرط که قیمت بار دیگر به آن ناحیه برسد. باید توجه داشت که چون این سطح یکبار واکنش داده، در دفعات بعدی ورود به آن نیازمند دریافت تریگر است تا ریسک به شکلی منطقی مدیریت شود.
برای بررسی بیشتر، دوباره به تایم تریگر میرویم تا ببینیم آیا در بازههای زمانی کوتاهتر هم میتوانیم فرصت ورود یا خروج پیدا کنیم یا خیر.
در همین تایمفریم، مشابه ساختار تایمفریم بالاتر، یک گره اکسپت بریکاوتی در پایین مشاهده میشود که آن را با علامت مشخص کردهایم. این ناحیه در واقع یک پولبک کلاسیک به خط روند شکستهشده بوده و قیمت پس از آن واکنش طبیعی داشته است.
در بخش بالایی نمودار هم شاهد یک حرکت شارپ صعودی، سپس فاز درجا زدن، و بعد از آن، حرکت شارپ نزولی هستیم. پایان ناحیهی درجا زدن، میتواند محل مناسبی برای گرفتن پوزیشن سل (فروش) باشد، به شرط آنکه نشانههای تاییدی مثل کندلاستیک معکوس یا واگرایی همزمان داشته باشیم.
در گام بعدی، به تایمفریم هفتگی میرویم. میدانیم که در ناحیه پایینی، یک سطح حمایتی با اعتبار مناسب داریم. حال باید بررسی کنیم که آیا در بالا هم میتوانیم ناحیهای با خصوصیات مقاومتی پیدا کنیم یا نه. به نظر میرسد ۵۰ درصد لگ شارپ نزولی، اولین محدودهای باشد که با تشکیل پیوت ماهانه، میتواند مانع از ادامه حرکت قیمت به سمت بالا شود. این ناحیه را نیز با دقت علامتگذاری کردهایم.
بنابراین در شرایط فعلی، دعوای اصلی قیمت را بین دو ناحیه میدانیم: ناحیه حمایتی در پایین و ناحیه مقاومتی در بالا. بسته به شرایط بازار و سبک ورود، میتوانیم یا با استفاده از ستاپ ماهیتی (ورود از نزدیکترین ناحیه) یا ستاپ مگنتی (ورود به سمت ناحیه هدف) اقدام به معامله کنیم. در ستاپ ماهیتی، به محض دریافت تریگر از ناحیه نزدیک، وارد میشویم. در حالی که در ستاپ مگنتی، با نگاه به هدف دورتر، به سمت آن ناحیه پوزیشن میگیریم.
نظرات کاربران (0 نظر)
در بحث پیرامون این مقاله شرکت کنید.