رمزارز POL به عنوان توکن جدید شبکه Polygon در مرکز توجه معاملهگران، سرمایهگذاران و فعالان حوزهی وب۳ قرار گرفته است. پس از ماهها برنامهریزی، رایگیری و تستهای آزمایشی، تیم پالیگان بهطور رسمی اعلام کرد که طرح مهاجرت از توکن MATIC به POL وارد مرحله عملیاتی شده است. این تغییر تنها یک تعویض ساده توکن نیست، بلکه بیانگر گذار ساختاری پالیگان از یک شبکه جانبی مقیاسپذیر اتریوم به یک اکوسیستم چندزنجیرهای منسجم است که بر پایهی فناوری ZK (Zero Knowledge) و معماری ماژولار طراحی شده است. POL بهگونهای طراحی شده که نهتنها برای استیکینگ و اعتبارسنجی استفاده شود، بلکه کاربردهای متنوعی همچون تامین امنیت زنجیرههای جانبی، مشارکت در حاکمیت و تعاملات بینزنجیرهای را نیز در بر میگیرد.
در هفتههای اخیر، با اعلام خبر حمایت چند صرافی بزرگ از مکانیزم سواپ MATIC به POL، قیمت POL در بازارهای مشتقه و اسپات با رشد تقاضا مواجه شده است. در عین حال، در گزارش جدید تیم Polygon Labs، اشاره شده که بیش از ۶۰٪ از نودهای فعال شبکه آماده پذیرش POL به عنوان توکن اصلی هستند و این گذار احتمالاً تا انتهای تابستان بهطور کامل صورت خواهد گرفت. این تغییر همچنین با مهاجرت نهایی شبکه Polygon zkEVM به معماری جدید هماهنگ شده است که میتواند نقشی کلیدی در جذب پروژههای مقیاسپذیر آینده داشته باشد. این تحولات فاندامنتالی باعث شدهاند که معاملهگران تکنیکال نیز نگاه دقیقی به ساختار قیمتی POL در نمودارها بیندازند.
اگر از منظر پرایساکشن و سبک رفتارشناسی قیمت، رمزارز POL را بررسی کنیم و آن را در تایمفریمهای میانی بهویژه روزانه تحلیل کنیم، به نکات جالب توجهی میرسیم. در تایم روزانه، با وجود آنکه تعدادی از کندلها دارای شدوهای نسبتاً بلند هستند که نشان از نوسانات لحظهای بازار دارد، حرکت کلی قیمت در یک فاز ریزشی یکتکه صورت گرفته است. این حرکت با فشار فروش مداومی همراه بوده و در آخرین مرحله از این روند، یک کندل زیرو کندل ظاهر شده که دارای شدوی بلندی در پایین خود است؛ موضوعی که از نظر تحلیلگران پرایس اکشن میتواند بهعنوان نشانهای اولیه از احتمال تشکیل پیوت تلقی شود.
برای بررسی دقیقتر اینکه آیا این پیوت شکل گرفته واقعی و معتبر است یا نه، از ابزار فیبوناچی کمک میگیریم. با رسم فیبوی اصلاحی بر حرکت اخیر، بهدنبال دو هدف مشخص هستیم. اول یافتن گره تصمیمگیری یا همان گره یکسوم هستیم که معمولاً بهعنوان ناحیهای مهم در تعیین جهت حرکت بعدی بازار عمل میکند. بررسی این گره از لحاظ اینگلف شدن یا نشدن توسط کندلهای بعدی، اطلاعات زیادی به ما دربارهی قدرت و اعتبار بازگشت احتمالی میدهد. دوم، مشخص کردن ناحیهی پیوتی RTP است که معمولاً محل بالقوه برگشت قیمت و واکنش بازار به آن است.
پس از اینکه این نواحی بهصورت حدودی مشخص شدند، به تایمفریمی پایینتر مثل چهار ساعته یا یک ساعته میرویم تا جزئیات بیشتری را مشاهده کنیم. در این تایمفریم پایینتر میبینیم که گرهای در بالا قرار گرفته که قیمت به آن رسیده و از آن واکنش منفی نشان داده است. در مقابل، ناحیه RTP پایینتر همچنان در حال نگهداشتن قیمت است و فعلاً قیمت در این ناحیه درگیر شده است. طبق اصول رفتارشناسی قیمت، تا زمانی که هیچکدام از این گرهها بهطور کامل اینگلف نشدهاند، نمیتوان با قطعیت دربارهی ادامه روند نزولی یا شروع روند صعودی صحبت کرد.
با این حال، برای عملگرایی در معاملات، استفاده از ستاپهای ساختاری مانند ستاپ ماهیتی یا مگنتی میتواند به ما کمک کند. در ستاپ ماهیتی، با توجه به ماهیت ناحیه (حمایتی یا مقاومتی بودن آن)، تصمیم به ورود یا عدم ورود به معامله میگیریم. مثلاً اگر قیمت به ناحیه حمایتی قوی برسد و در آن ناحیه نشانههایی از تثبیت یا واگرایی بدهد، میتوان اقدام به خرید کرد. در مقابل، در ستاپ مگنتی، تمرکز ما بر خاصیت جذب ناحیههای قیمتی است، یعنی اگر قیمت در نزدیکی یک ناحیه مهم قرار گرفته که احتمال کشیده شدن به آن بیشتر است، میتوان بر مبنای آن ناحیه پوزیشن گرفت. تفاوت این دو ستاپ بیشتر در نوع نگاه به بازار است: یکی واکنشی، دیگری پیشنگرانه.
تریگر ورود در هر دو ستاپ ممکن است از جنسهای مختلفی باشد. میتواند شکست تریگرلاین باشد، یا تشکیل یک پیوت معکوس، یا حتی واگرایی در اندیکاتورهایی مثل RSI یا MACD. گاهی هم صرفاً رفتار کندلها در ناحیه کافیست تا ما را متقاعد کند که ناحیه در حال فعال شدن است. نکته مهم در هر نوع ستاپ و تریگر این است که حد ضرر باید مشخص باشد. معمولاً بهترین نقطه برای قراردادن حد ضرر، پشت آخرین گره یا ساختار معتبر است. در واقع، اگر حد ضرر شما آنقدر نزدیک باشد که نوسانات طبیعی بازار باعث فعال شدن آن شوند، احتمالاً جایگذاری آن درست نبوده است.
بازار POL در حال حاضر در مرحلهای حساس قرار دارد. از یک سو، اخبار مثبت فاندامنتالی و تحولات در ساختار شبکه باعث ایجاد امیدواری به رشد قیمتی شدهاند، اما از سوی دیگر، رفتار قیمت در تایمفریمهای میانی و بالا نشان میدهد که هنوز فشار فروش کاملاً تخلیه نشده است. این وضعیت دوگانهای ایجاد کرده که میتواند فرصتهای معاملاتی مناسبی را هم برای خریداران و هم برای فروشندگان کوتاهمدت فراهم کند، البته به شرط آنکه با دقت نواحی کلیدی تحلیل شده و تریگرهای ورود با دقت شناسایی شوند.
با توجه به آنچه گفته شد، معاملهگرانی که بهدنبال ترید کوتاهمدت یا میانمدت روی رمزارز POL هستند باید هم چشم به تحولات فاندامنتال پروژه داشته باشند، و هم با دقت ساختارهای تکنیکالی و نواحی پیوتی را بررسی کنند. در نهایت، ترکیب تحلیل تکنیکال، روانشناسی بازار و شناخت دقیق از تحولات بنیادین پروژه میتواند زمینهساز تصمیمگیری هوشمندانه و مدیریت ریسک مؤثر باشد.
نظرات کاربران (0 نظر)
در بحث پیرامون این مقاله شرکت کنید.