مقدمه
رمزارز pol توکن جدید شبکه polygon است که بهعنوان جایگزین و ارتقاءیافتهی توکن پیشین یعنی matic معرفی شده. polygon یکی از پروژههای کلیدی در حوزه مقیاسپذیری بلاکچین اتریوم است و با ارائهی زیرساختهای متنوع مانند زنجیرههای جانبی، زنجیرههای مبتنی بر zk-rollups و فناوریهای لایه دوم، توانسته به یکی از بازیگران اصلی در مسیر تحقق وب ۳ تبدیل شود.
هدف اصلی از معرفی pol، ارتقاء مدل توکنومیک و حاکمیتی پروژه است؛ بهطوریکه این توکن بتواند بهصورت یکپارچه در تمامی زنجیرههای اکوسیستم polygon مورد استفاده قرار گیرد. این حرکت به معنی گسترش نفوذ، انسجام عملکرد و افزایش قدرت تصمیمگیری حاکمیتی در لایههای مختلف این اکوسیستم است. از منظر فاندامنتال، این انتقال از matic به pol میتواند بیانگر بلوغ بیشتر پروژه و آمادگی آن برای پذیرش نقشهای عمیقتر در فضای غیرمتمرکز باشد.
با این دیدگاه، در ادامه تلاش کردهایم با تکیه بر تحلیل تکنیکال مبتنی بر پرایس اکشن و سبک رفتارشناسی قیمت، ساختار حرکتی قیمت در جفتارز pol/usdt را بررسی کنیم. هرچند هدف تحلیل، ارائه چشماندازی در تایمفریمهای بلندمدت است، اما بهدلیل دادههای محدود، نقطه شروع ما تایمفریم روزانه بوده است.
ساختار اولیه قیمت
همانطور که در تصویر مشاهده میشود، قیمت پس از یک حرکت صعودی قوی (لگ صعودی)، وارد فاز اصلاحی به شکل رنج شده و بهتدریج با شیب ملایمتری در حال ریزش است. برای شناسایی بیس (پایهی حرکتی) متناسب با این لگ، نیاز است توقفهای موقتی درون مسیر را بررسی کنیم و برگشتهای ۸۰ تا ۱۰۰ درصدی نسبت به میانگین atr در همین تایمفریم را مدنظر قرار دهیم. در این میان، بسیاری از مکثهای بین مسیر حرکتی بهعنوان نویز در نظر گرفته میشوند و بیس اصلی همان ناحیهی پایینتر (گرهی کف) خواهد بود.
لگ صعودی و لانگ شدو
در انتهای کانال صعودی، یک کندل بلند دیده میشود که سایهی آن بیش از ۵۰ درصد بدنه را تشکیل داده است. این کندل بهعنوان یک پیوت مشروط در نظر گرفته میشود. بنابراین، سطح ۵۰ درصد این کندل میتواند بهعنوان ناحیهی بالقوه برای ورود به معامله فروش باشد. با علامتگذاری این سطح، در تایمفریم پایینتر به دنبال گره معاملاتی مناسب برای همپوشانی میگردیم.
احتمال شکلگیری fl
در ادامه، به احتمال شکلگیری یک ناحیه fl (flag limit) بین دو کندل گرهای اشاره میکنیم. اگرچه موقعیت دقیق آن هنوز مشخص نیست، اما با یافتن گرهی نزدیکتر، ناحیهی خود را بهروزرسانی کرده و احتمال پر شدن سفارش را بررسی میکنیم.
بازگشت به تایم ساختاری
در این مرحله مجدداً به تایمفریم ساختاری بازمیگردیم و ابزار فیبوناچی را برای شناسایی محلهای تقریبی گرههای معاملاتی ترسیم میکنیم. سپس به تایمفریم تریگر برگشته و گره ۵۰ درصد را بهعنوان اولین ناحیهی بالقوه ورود در نظر میگیریم. پس از مقایسه با قدرت حرکتی در تایمفریم بالاتر، این گره میتواند محل مناسبی برای ورود به معامله خرید باشد. هدف قیمتی نیز میتواند رسیدن به ناحیهی پیوتی بالاتر باشد که قبلاً در تحلیل مشخص شده است.
نظرات کاربران (0 نظر)
در بحث پیرامون این مقاله شرکت کنید.