در ماههای اخیر، پروژهی ONDO بهعنوان یکی از رمزارزهای مرتبط با حوزهی توکنیزهسازی داراییهای واقعی (RWA) مورد توجه بسیاری از سرمایهگذاران قرار گرفته است. این پروژه با هدف ایجاد دسترسی گستردهتر به ابزارهای سرمایهگذاری سنتی از طریق بلاکچین طراحی شده و مورد حمایت صندوقها و نهادهای مهم مالی نیز قرار دارد. فاندامنتال این پروژه با رشد تقاضا برای داراییهای توکنیزهشده و گسترش کاربرد آن در بازارهای نهادی، آیندهی روشنی را از منظر بلندمدت نوید میدهد. با این حال، ورود در سطوح مناسب قیمتی و بررسی رفتار قیمت، برای بهرهگیری از پتانسیل این پروژه امری ضروری است.
در این تحلیل، سعی شده است با تکیه بر مفاهیم پرایس اکشن و رفتارشناسی قیمت، مسیر حرکتی رمزارز ONDO بررسی شده و بر مبنای دادههای موجود، پیشبینیای نسبی از آیندهی قیمتی آن ارائه شود. با توجه به ماهیت تازهعرضه بودن این رمزارز، رویکرد تحلیلی ما بر تایمفریمهای کوتاهتر متمرکز است تا بتوان از ساختارهای رفتاری اولیه، سرنخهایی برای حرکتهای بعدی قیمت استخراج کرد.
با توجه به زمان نسبتاً کوتاه عرضهی این دارایی، در تایمفریمهای بلندمدت مثل ماهانه و هفتگی هنوز دیتای مستند و قابل اتکایی در دسترس نیست که بتوان بر پایهی آن ساختارهای معتبر پرایساکشنی را شناسایی کرد. به همین دلیل، اولین تایمی که میتوان در آن الگوها و حرکات رفتاری معنادار قیمت را رصد کرد، تایمفریم روزانه است.
در تایم روزانه، حرکت صعودی اولیه به شکل اسپایک آغاز شده که نشاندهندهی ورود سریع و ناگهانی تقاضاست. این حرکت موجب شکست ساختار قبلی شده و اولین درایو قیمتی را تشکیل داده است. پس از این درایو، قیمت وارد یک فاز اصلاحی در قالب کانال صعودی شده که خود حاکی از کنترل بیشتر بر رفتار بازار و شروع نظم قیمتی پس از اسپایک اولیه است.
در حال حاضر، قیمت به انتهای این کانال صعودی نزدیک میشود و انتظار میرود در این ناحیه شاهد واکنشهای رفتاری حساستری باشیم؛ چرا که از منظر ساختار بازار، این ناحیه ممکن است نقش محدودهی عرضهی کوتاهمدت یا حتی یک «bull trap» را ایفا کند.
از سوی دیگر، با رسم خط DTL (Downtrend Line) از سقفهای پیشین، یک سطح مقاومتی داینامیک ایجاد شده که تاکنون واکنشهای مناسبی به آن داده شده است. هماکنون قیمت در محدودهی برخورد به این DTL قرار گرفته است و رفتار آن در این سطح، از لحاظ روانشناسی قیمتی حائز اهمیت است.
با اعمال ابزار فیبوناچی روی حرکت اسپایک اولیه، ناحیهی گام پنجم قابل ترسیم است؛ این ناحیه با محدودهی گرهی بیس فلگ — که بهنوعی محل آغاز درایو اول نیز هست — همپوشانی دارد. از همین ناحیه به بعد، وارد تایمفریمهای تریگر برای جزئیات بیشتر میشویم.
در تایم تریگر، قیمت موفق به شکست خط تریگرلاین شده و این شکست میتواند نشانهی ضعف کوتاهمدت فروشندگان و تغییر تمایلات بازار باشد. با این حال، قیمت هنوز نتوانسته سطح بالایی ناحیهی گرهی یکسوم خود را که ناحیهی تراکم سفارشها بوده و در شکل مشخص شده است، بهصورت معتبر اینگلف کند.
تا زمانی که این سطح اینگلف نشده است، نمیتوان با اطمینان از ادامهی روند صعودی صحبت کرد. تنها در صورتی که این سطح با حجم بالا و کندلی قوی شکسته شود، میتوان انتظار داشت که قیمت به سمت اهداف بالاتر حرکت کند.
در این صورت، سطح FTC (Failure to Continue) که در نزدیکی یک پیوت مهم در تایم پایینتر قرار دارد، میتواند بهعنوان یک ناحیهی ایدهآل برای ورود به معاملهی خرید در نظر گرفته شود. این سطح، به دلیل آنکه پس از یک فیلدبک به ساختار شکسته شده قرار میگیرد، از منظر ریسک به ریوارد نیز شرایط مناسبی دارد.
نظرات کاربران (0 نظر)
در بحث پیرامون این مقاله شرکت کنید.