نگاهی به رمزارز LUNC (۵م تیر)

در روزهایی که بازار رمزارزها درگیر ابهامات کلان اقتصادی، کاهش نقدینگی و افت عمومی تمایلات سرمایه‌گذاری است، نام Luna Classic (LUNC) همچنان در لیست پیگیران بازار دیده می‌شود. رمزارزی که پس از سقوط بزرگ شبکه Terra به حیات خود در قالب کلاسیک ادامه داد، حالا تلاش می‌کند با حفظ یک جامعه‌ی فعال و تزریق تدریجی اصلاحات فنی، بار دیگر اعتبار از دست رفته را بازیابی کند. در روزهای گذشته، برخی خبرها مبنی بر افزایش burn rate و تمرکز مجدد توسعه‌دهندگان بر شبکه‌ی کلاسیک، باعث شد که توجهاتی دوباره به سمت این دارایی جلب شود. همچنین گمانه‌زنی‌هایی درباره همکاری احتمالی با پروژه‌های DeFi و بهبودهای زیرساختی در حوزه قراردادهای هوشمند بر روی زنجیره LUNC در حال شکل‌گیری است. با اینکه حجم معاملات روزانه آن نسبت به گذشته کاهش یافته، اما شکل‌گیری مجدد ساختار قیمتی در تایم‌فریم‌های بلندمدت و نوسانات کنترل‌شده، آن را به یکی از گزینه‌های مورد توجه تحلیل‌گران تکنیکال بدل کرده است.

در این تحلیل، به مانند رویه‌ی گذشته، تمرکز بر پایه پرایس‌اکشن و رفتارشناسی قیمت بوده و سعی شده تا نواحی معاملاتی مهم در نمودار LUNC با دقت بررسی شود. در تایم‌فریم ماهانه، قیمت در حال ساختن نوعی بیس یا پایه‌ی حرکتی است. این مرحله از بازار معمولاً با کندل‌هایی از یک جنس، بدنه‌های کوچک و تمایل به نوسان محدود در یک محدوده مشخص همراه است. چیزی شبیه به مرحله‌ای که خریداران و فروشندگان هنوز نتوانسته‌اند بر یکدیگر غلبه کنند و قیمت در حالت بلاتکلیفی و فشار متقابل نیروها باقی مانده است.

برای فهم دقیق‌تر رفتار قیمت، یک تایم پایین‌تر، یعنی تایم‌فریم هفتگی را بررسی می‌کنیم. در اینجا می‌توان واضح‌تر دید که قیمت بین دو ناحیه کلیدی در نوسان است. این دو گره، در واقع محدوده‌هایی هستند که قبلاً واکنش‌های قوی از سوی بازار داشته‌اند و اکنون به‌عنوان مقاومت و حمایت عمل می‌کنند. این نواحی معاملاتی به شکلی عمل می‌کنند که گویی بازار در یک کانال رفت‌وبرگشتی گرفتار شده و توان خروج از آن را هنوز پیدا نکرده است. این رفتار معمولاً تا زمانی ادامه دارد که یکی از این نواحی توسط قیمت نفوذ در آن صورت گیرد (Engulf) و حذف شود، یعنی با شکست کامل و تثبیت قیمت در بالای مقاومت یا پایین‌تر از حمایت، چشم‌انداز روندی شکل بگیرد.

اما این عدم قطعیت به این معنا نیست که هیچ موقعیت معاملاتی قابل استفاده‌ای وجود ندارد. برعکس، درون این نوسانات محدود می‌توان با دقت و استراتژی صحیح، وارد معاملات کوتاه‌مدت و میان‌مدت شد. ستاپ‌هایی مثل مگنتی (جاذبه قیمتی به سمت نواحی پرپتانسیل) یا ماهیتی (اهمیت دادن به گره‌ای که قیمت در آن وجود دارد ) در چنین فازهایی کاربرد دارند. زمانی که قیمت به یکی از این گره‌ها نزدیک می‌شود، می‌توان در تایم‌فریم‌های پایین‌تر – مثلاً چهارساعته یا یک‌ساعته – با رسم ترندلاین یا تریگرلاین، شکست آن را دنبال کرد و وارد موقعیت شد.

در عمل، این یعنی باید منتظر ماند تا قیمت با کندلی پرقدرت از تریگر عبور کند، ترجیحاً با افزایش حجم معاملات یا شکست سطوح مینور. چنین موقعیت‌هایی با حد ضرر مشخص و تارگت قابل مدیریت، می‌توانند سودهای مناسبی را حتی در بازارهای بی‌جهت (رنج) فراهم کنند. از سوی دیگر، اگر شکست به‌صورت فیک اوت باشد – یعنی قیمت پس از عبور از سطح بلافاصله برگردد – می‌توان با ستاپ شکست جعلی و با گرفتن تاییدیه اقدام به معامله کرد. در این فازها مدیریت سرمایه اهمیت بالایی پیدا می‌کند، چرا که تعداد زیادی معامله با احتمال موفقیت متوسط ولی ضررهای کنترل‌شده در دستور کار قرار می‌گیرد.

از منظر ساختار کلی بازار، Luna Classic همچنان در یک وضعیت بازسازی قرار دارد. این بازسازی نه‌تنها از جنبه فاندامنتال، بلکه از نظر تکنیکی هم در حال رخ دادن است. روندهای بلندمدت نزولی متوقف شده‌اند، اما هنوز نشانه‌ای از برگشت قطعی و پایدار دیده نمی‌شود. بنابراین سناریوی اصلی برای معامله‌گران حرفه‌ای، بهره‌گیری از حرکات درون ناحیه‌ و پرهیز از فازهای انتظاری است.

نکته‌ی مهمی که در بررسی این نمودار باید به آن توجه کرد، رفتار کندل‌ها در نزدیکی محدوده‌های کلیدی است. اگر این کندل‌ها با سایه‌های بلند و بدنه‌های کوچک ظاهر شوند، نشانه‌ای از تردید بازار است. در مقابل، کندل‌هایی با بدنه‌های بلند و بدون سایه‌ی زیاد، نشان‌دهنده تسلط یک طرف بازار هستند که در صورت تأیید در تایم‌های پایین‌تر، می‌توانند سیگنال ورود یا خروج باشند. همچنین واگرایی‌ها در اندیکاتورهایی مثل RSI یا MACD نیز می‌تواند به‌عنوان تاییدیه‌ی بیشتر برای موقعیت‌ها استفاده شود.

در نهایت، تحلیل LUNC در این مرحله نباید صرفاً با دید میان‌مدت یا بلندمدت صورت گیرد. ساختار نوسانی فعلی آن، بستری مناسب برای استراتژی‌های چابک، مبتنی بر واکنش‌های سریع و تصمیم‌گیری به‌موقع فراهم کرده است. تا زمانی که شکست قاطع یکی از نواحی کلیدی رخ ندهد، همچنان بازار تمایل به حرکت رفت‌وبرگشتی خواهد داشت و بهترین رویکرد، همراهی با این نوسانات و صبوری برای شکل‌گیری فاز بعدی بازار است.