رمزارز ENA، توکن بومی پلتفرم Ethena Labs، در مدتزمانی کوتاه توانسته جایگاه قابل توجهی در بین پروژههای دیفای به دست آورد. این پلتفرم با تمرکز بر ایجاد استیبلکوینی به نام USDe که برخلاف استیبلکوینهای رایج (مثل USDT و USDC) مبتنی بر وثیقهگذاری کلاسیک نیست، بلکه از سازوکاری ترکیبی با پشتوانه قراردادهای مشتقه بهره میبرد، سعی دارد توازن میان پایداری قیمت و غیرمتمرکز بودن را برقرار کند.
Ethena با الهام از ساختارهای مالی سنتی، ابزارهایی مانند نرخ سود دلاری، هجینگ و بهرهگیری از موقعیتهای لانگ/شورت را در بستر بلاکچین پیادهسازی کرده و توجه بازیگران بزرگی را در بازار کریپتو به خود جلب نموده است. طی ماههای اخیر، افزایش TVL، رشد چشمگیر حجم معاملات، و لیست شدن در صرافیهای معتبر، همه نشانههایی از پذیرش بازار نسبت به این پروژه هستند. با این حال، ENA هنوز در مراحل ابتدایی کشف قیمت قرار دارد و نوسانات رفتاری آن، فرصتهای مناسبی برای تحلیلگران پرایس اکشن ایجاد میکند.
در این تحلیل سعی کردهایم بر مبنای پرایس اکشن و رفتارشناسی قیمت، نگاهی دقیقتر به رمز ارز ENA در تایمفریمهای بلندمدت داشته باشیم و در صورت امکان نواحی معاملاتی مهم را شناسایی کنیم تا مسیر قیمت در میانمدت روشنتر گردد.
در تصویر بالا مشاهده میکنید که قیمت پس از رد کردن یک محدوده مقاومتی، لگهای شارپی متعددی را تشکیل داده و در حال حاضر در ناحیه پیوتی لگ قبلی قرار گرفته است. این رفتار نشاندهنده ورود قیمت به منطقهای کلیدی از لحاظ تصمیمگیری بازار است. اگر گرهی یکسوم لگ آخر، که به آن گره تصمیمگیری نیز گفته میشود، را مشخص کنیم، میتوانیم ناحیه مهمی که در مسیر صعودی قیمت قرار گرفته را بهروشنی شناسایی نماییم.
گرهی یکسوم لگ را در تایمفریم پایینتر علامتگذاری کردهایم. در حال حاضر، ملاک حرکت قیمت را میتوان در جنگ میان این دو ناحیه تعریف کرد. در صورتی که یکی از نواحی دچار اینگلف شود، به معنای حذف آن از مسیر قیمت و باز شدن راه برای ادامهی حرکت خواهد بود.
در تایم تریگر قرار داریم. این ناحیه جایی است که معاملهگر میتواند با ترکیب دقت بالا و مدیریت ریسک وارد موقعیت شود. ما میتوانیم با یکی از دو ستاپ "مگنتی" یا "ماهیتی" – یا حتی ترکیبی از هر دو – اقدام به معامله کنیم. در ستاپ مگنتی، هدف ما رسیدن به ناحیه است، در حالی که در ستاپ ماهیتی، معامله در جهت حرکت کلی قیمت انجام میشود.
بهعنوان مثال، اکنون قیمت در ناحیه خرید ما یعنی گره تصمیمگیری قرار دارد. این منطقه بهصورت طبیعی میل به پرتاب قیمت به سمت بالا دارد. در این شرایط، اگر به تریگرلاینهای ۱ دقت کنید، متوجه میشوید هرگاه قیمت موفق به شکست آنها شده، امکان ورود با استاپ پایین آخرین پیوت وجود داشته است. همچنین اگر قیمت تریگرلاین ۲ را به سمت پایین بشکند، میتوانستیم در جهت عکس نیز وارد معامله شویم.
این تحلیل صرفاً بر مبنای پرایس اکشن بوده و ترکیبی از ساختار بازار، مفهوم نواحی تصمیمگیری، و رفتار کندلی در تایمهای پایینتر را بهکار گرفته است. در مراحل بعدی، با تثبیت قیمت در یکی از این نواحی و واکنش آن نسبت به تریگرلاینها، میتوان با دقت بیشتری سناریوهای ممکن را بررسی کرد.
نظرات کاربران (0 نظر)
در بحث پیرامون این مقاله شرکت کنید.