با قیمت فعلی حدود ۱۰۹٬۰۴۶ دلار، بیتکوین در نقطهای کلیدی از چرخه قیمتی خود قرار دارد. بازار رمزارزها طی هفتههای اخیر درگیر موجی از نوسانات شده که عمدتاً از فضای اقتصاد کلان جهانی، بهویژه سیاستهای انقباضی فدرال رزرو آمریکا و وضعیت نامتعادل بازارهای سهام و نرخ بیکاری نشأت میگیرد. با اینکه همچنان امیدهایی نسبت به کاهش نرخ بهره در ماههای آینده وجود دارد، اما سیگنالهای متناقض دادههای اقتصادی باعث شده سرمایهگذاران در موقعیتی مردد میان ریسکپذیری و احتیاط باقی بمانند. از طرفی، با اینکه حجم سرمایه ورودی به ETFهای اسپات بیتکوین نسبت به ابتدای سال کاهش یافته، اما صندوقهای بزرگی مانند BlackRock، Ark و Fidelity همچنان ورود سرمایه خالص مثبت را تجربه میکنند. این نشان میدهد که بنیاد بازار هنوز از هم نپاشیده و ساختار صعودی در لایههای عمیقتر حفظ شده است.
نگاهی به دادههای آنچین نیز این ادعا را تقویت میکند. در حال حاضر، عرضه بیتکوین روی صرافیها در پایینترین سطح دو سال گذشته قرار دارد و این کاهش موجودی معمولاً بهعنوان سیگنالی صعودی تلقی میشود. دارندگان بلندمدت نیز فعالیت قابل توجهی در جهت فروش نشان نمیدهند؛ این یعنی همچنان به رشد قیمتی در آینده امیدوارند و انتظار دارند که قیمتهای بالاتری در پیش باشد. در عین حال، برخی دادهها از جمله افت نرخ هش، افزایش فشار فروش ماینرها، و اصلاح مکرر از نواحی مقاومتی مهم نیز باعث ایجاد سایهی عدم اطمینان در کوتاهمدت شده است.
نکتهی مهم دیگری که نباید فراموش کرد، تأثیر همبستگی بیتکوین با شاخصهای سنتی مانند نزدک (NASDAQ) و شاخص دلار (DXY) است. هرگاه شاخص دلار رشد کرده، در اغلب موارد قیمت بیتکوین تحت فشار قرار گرفته است، چرا که جذابیت داراییهای ریسکی کاهش یافته است. از سوی دیگر، افت شاخص دلار معمولاً بهعنوان سیگنال مثبتی برای بازار رمزارز تلقی میشود. هماکنون که دلار در فاز تثبیت به سر میبرد، هرگونه شکست صعودی یا نزولی در آن میتواند بهطور مستقیم مسیر بیتکوین را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
در چنین بستر پرابهامی، تحلیل تکنیکال و بررسی رفتار قیمت اهمیت ویژهای پیدا میکند. در این تحلیل، تمرکز ما بر سبک پرایس اکشن و رفتارشناسی قیمت است تا بتوانیم از دل الگوهای قیمتی و تکرارهای فرکتالی، درک دقیقی از موقعیت کنونی بیتکوین به دست آوریم.
در تایمفریم ماهانه، همانطور که در تحلیلهای گذشته اشاره کرده بودیم، قیمت پس از یک حرکت اسپایک صعودی، وارد فاز اصلاحی تریدرایو شده است. این فاز، از منظر ساختار حرکتی، بهصورت گامهای پیدرپی با شتاب کاهشی طراحی میشود و هدف آن معمولاً رسیدن به تسویهی نهایی در انتهای گام پنجم است. در سناریویی که ما ترسیم کرده بودیم، مقصد نهایی این تسویه در حوالی ناحیهی ۱۲۰٬۰۰۰ دلار قرار داشت که از منظر همپوشانی سطوح تکنیکالی بلندمدت و گرههای حجمی قابلتوجه، بسیار منطقی به نظر میرسید.
نکتهی جالب آن است که این حرکت در تایمفریمهای پایینتر مانند هفتگی نیز با الگویی مشابه در حال تکرار است. فرکتالی بودن ساختار بیتکوین بار دیگر به اثبات رسیده و ما شاهد یک حرکت شارپ، توقف در ناحیهی بیس، تشکیل گرهی قیمتی و آمادهسازی برای ادامهی مسیر صعودی هستیم. همین الگو در تایمفریم روزانه نیز مشاهده میشود، با این تفاوت که مقیاس آن کوچکتر و عمق اصلاحی آن کمتر است. این تشابه ساختاری در چند تایمفریم مختلف، میتواند نشانهای از همراستایی تحلیل و اعتبار آن باشد.
در چنین شرایطی، طبیعتاً موقعیتهای خرید (Buy Setup) در اولویت قرار میگیرند، بهخصوص در مناطقی که از نظر ساختار قیمتی و نواحی نقدینگی، احتمال برگشت وجود دارد. اگر بخواهیم فاز اصلاحی فعلی را گام اول از حرکت جدید فرض کنیم، در آن صورت بهتر است برای تعیین دقیقتر زمان ورود، به تایمفریم روزانه مراجعه کنیم. در این تایمفریم، یک حرکت صعودی کوتاهمدت شکل گرفته که در انتهای آن ناحیهی RTP (Return to Point) قرار دارد و این محدوده میتواند محل مناسبی برای قرار دادن پوزیشن خرید باشد.
با این حال باید در نظر گرفت که قیمت در حال حاضر در فاز جمعآوری سفارشات است و ممکن است قبل از شروع حرکت اصلی، کمی در ناحیههای میانی درجا بزند. این درجا زدن به منظور جذب نقدینگی از گرههای قیمتی پایینتر انجام میشود، تا بازار برای جهش بعدی انرژی کافی داشته باشد. بنابراین عجله در ورود به معامله، بدون دریافت تأیید، میتواند ریسکزا باشد.
برای ورود مطمئنتر، بهتر است در تایمفریمهای تریگر مثل ۴ ساعته یا یک ساعته به دنبال سیگنالهای قابل اعتماد مانند شکست خط روند نزولی، تشکیل پیوتهای معتبر یا ورود حجمهای بالا به مارکت باشیم. استفاده از ابزارهایی مانند حجم معاملات (Volume)، توزیع سفارشات (Order Flow)، و رصد تغییرات دامنهی کندلها نیز میتواند در تأیید تحلیل موثر باشد. همچنین مراقبت از نسبت ریسک به ریوارد، تعیین دقیق حد ضرر (Stop Loss) و حفظ نظم معاملاتی در این فاز بازار بسیار حیاتی است، چرا که ممکن است اصلاحها هنوز بهطور کامل به پایان نرسیده باشند.
از دیگر عواملی که در تحلیل فعلی بیتکوین باید مد نظر قرار گیرد، ساختار روانی بازار و نقش احساسات در تصمیمگیری معاملهگران خرد و نهادی است. در این نقطه از چرخه بازار، دادههای رفتاری نشان میدهد که ترس در بازار جای خود را به بیتصمیمی داده است. شاخص ترس و طمع بیتکوین (Fear & Greed Index) طی روزهای اخیر عمدتاً در ناحیهی «خنثی» نوسان میکند. این موضوع نشانهای است از آنکه بازار هنوز تصمیم نگرفته مسیر اصلی خود را مشخص کند، و بیشتر در حال سنجش واکنش دیگر بازیگران بازار است.
در چنین شرایطی، بازیگران قدرتمند (نهنگها و مؤسسات مالی بزرگ) معمولاً از رفتار منفعلانهی بازار سود میبرند. آنها با سفارشگذاری پنهان، ساختن نقدینگی کاذب در سطحهایی خاص، یا حتی انتشار اخبار جهتدار میتوانند مسیر حرکت بازار را هدایت کنند. به همین دلیل، تحلیلگر هوشمند باید همواره گوش به زنگ این حرکات ظریف اما تأثیرگذار باشد و تنها بر اساس دادههای ساده قضاوت نکند.
از منظر ساختار بازار نیز، میتوان بیتکوین را در حال تشکیل یک ساختار دوبارهی انباشت (Re-Accumulation) در مقیاس میانمدت دانست. اصلاحهایی که طی هفتههای اخیر تجربه کردهایم، شباهت زیادی به اصلاحهای پس از چرخهی صعودی در بازارهای خرسی گذشته دارد. این رفتارها معمولاً با کاهش نوسان، کاهش حجم معاملات و تمرکز قیمت در نواحی باریک همراه است. در این مقطع، اگر قیمت موفق به شکست ناحیه مقاومتی میشود، اغلب با یک حرکت انفجاری همراه است. و در صورت عدم شکست، فاز انباشت بیشتری برای ادامهی مسیر نیاز خواهد بود. بررسی حجم سفارشات در order book صرافیهای بزرگ نیز حاکی از آن است که سفارشات خرید در محدودهی ۱۰۷٬۰۰۰ تا ۱۰۹٬۰۰۰ دلار به شدت متراکم شدهاند. این یعنی خریداران مایل به ورود به بازار هستند، اما ترجیح میدهند در قیمتهای مناسبتر وارد شوند. این نوع رفتار معمولاً زمانی رخ میدهد که بازار در آستانهی یک پرتاب قیمتی است و تنها نیاز به یک جرقه دارد تا نقدینگی قفلشده آزاد شود. در مقابل، سفارشات فروش عمدتاً در محدودهی ۱۱۴٬۰۰۰ تا ۱۱۷٬۰۰۰ دلار قرار دارند.
اگر به تاریخچهی قیمتی بیتکوین نگاه کنیم، متوجه میشویم که چرخههای صعودی اغلب با حجم بالای ورود پول جدید همراه بودهاند. با این حال، چرخهی فعلی نسبت به گذشته پیچیدهتر است. حضور ETFها، مشتقات، و محصولات مالی پیچیدهتر باعث شده که همزمان هم فشار خرید و هم فشار فروش از طرف بازیگران نهادی بر بازار وارد شود. این تضاد قدرتها، باعث میشود حرکات قیمتی کمتر قابل پیشبینی و در عین حال تکنیکالپذیرتر شوند. به همین دلیل است که تحلیلهای مبتنی بر پرایساکشن و تفسیر کندلها هنوز هم از جایگاه بالایی برخوردارند.
در جمعبندی، میتوان گفت بیتکوین اکنون در لبهی تصمیمگیری ایستاده است. ساختارهای فرکتالی و رفتار قیمت در چند تایمفریم، همگی نشانههایی از آمادهسازی بازار برای حرکت بعدی هستند. با اینکه سناریوی صعودی از منظر میانمدت و بلندمدت همچنان محتملتر بهنظر میرسد، اما ورود به بازار بدون تحلیل دقیق و دریافت تأییدهای لازم، هنوز هم با ریسکهای قابلتوجهی همراه است. سرمایهگذار یا معاملهگر حرفهای در این موقعیت، باید ترکیبی از تحلیل تکنیکال، دادههای آنچین، فهم روانشناسی بازار، و تحلیل فاندامنتال روز را کنار هم قرار دهد تا بتواند تصمیمی آگاهانه و دقیق بگیرد.
نظرات کاربران (0 نظر)
در بحث پیرامون این مقاله شرکت کنید.