در هفتههای اخیر، ARB با وجود فشارهای نزولی کلی حاکم بر بازار رمزارز، تلاش کرده جای پای خودش را حفظ کند. بروزرسانیهای مثبت اکوسیستم Arbitrum، از جمله توسعه محیط Stylus که امکان برنامهنویسی با زبانهای سنتیتر مثل Rust و C++ را فراهم میکند، و همچنین تصویب منابع مالی جدید توسط DAO، باعث شده نگاه بازار به این پروژه همچنان با چاشنی امید همراه باشد. این موارد، بهخصوص در شرایطی که پروژههای لایه ۲ زیر ذرهبین کاربران هستند، میتواند نقش مهمی در تقویت بنیاد قیمتی توکن ایفا کند. از سوی دیگر، اگر بخواهیم از منظر تکنیکال کلاسیک هم وضعیت را بررسی کنیم، مشاهده میکنیم که قیمت ARB طی روزهای اخیر در حال درگیری با میانگین متحرک ۲۰ دورهای در تایمفریم روزانه است؛ سطحی که چندین بار نقش مقاومت پویا را بازی کرده و مانع از تثبیت قیمت در بالای آن شده است. این برخوردهای مکرر، در عین حال که نشاندهندهی فشار فروش هستند، اما میتوانند بهعنوان تلاش بازار برای برگشت نیز تفسیر شوند. به همین دلیل، نواحی اطراف این سطح نهتنها در تحلیل کلاسیک، بلکه در پرایساکشن نیز از اهمیت ویژهای برخوردارند؛ چرا که دقیقاً همان جایی است که دادههای رفتاری قیمت با ابزارهای کلاسیک تلاقی میکنند و این برخوردها معمولاً زمینهساز تغییر فازهای مهمی در ساختار بازار هستند.
پیشتر هم درباره ARB صحبت کرده بودیم. امروز قصد داریم با همان دیدگاه پرایساکشنی، مبتنی بر رفتارشناسی قیمت، نگاهمان را نسبت به گذشته مرور کنیم و در عین حال، ببینیم که در تایمفریمهای پایینتر، خصوصاً روزانه، چه موقعیتهای معاملاتیای ممکن است در حال شکلگیری باشند. در تحلیل ماهانه گفته بودیم که با بسته شدن زیروتریگر کندلی خاص و وجود یک لانگ شدو قابلتوجه، پیوت ما بهنوعی تأیید شده است و از آنجا که آن شدو کشیده است، سطح پنجاه درصد آن میتواند یکی از نواحی بالقوه برای ورود به معامله خرید باشد. در امتداد همین نگاه، در دل همان شدو، گرهی را تشخیص دادیم و آن را علامتگذاری کردیم. در ادامه تحلیل نیز با اشاره به اینگلف شدن گره ۳۳ درصدی قبلی، گفتیم که گرهی بعدی که میتواند بهعنوان مانعی در برابر رشد قیمت عمل کند، ناحیه قرمز رنگ گره ۵۰ درصدی لگ ریزشی است که آن را نیز مشخص کردیم. در تایم تریگر هم موقعیت مناسب برای ورود، بر اساس گرفتن تریگر، قابلبررسی بود. تاکنون اتفاقی که منجر به تغییر دیدگاه شود، رخ نداده و همچنان به همان تحلیل متعهد هستیم.
در تایمفریم روزانه، اگر نه بر اساس پیوتها، بلکه با منطق شکست سطوح بخواهیم بررسی کنیم، یک لگ نزولی داریم که به یک پیوت ختم شده است. ما اندازهی این لگ را محاسبه میکنیم و سطح پیوتی آن را بهعنوان ناحیه مهم علامتگذاری میکنیم. برای اطمینان از اینکه این ساختار مربوط به تایم روزانه است، اندازهی ATR آن را با ATR تایمفریمهای دیگر مقایسه میکنیم تا مطمئن شویم که رفتار قیمت مربوط به همین مقیاس زمانی است.
حالا با یک سطح روبرو هستیم که با بدنهی کندلی شکسته شده، بنابراین آن را شکست نوع یک در نظر میگیریم. سطح کندلی که این شکست را ایجاد کرده نیز مشخص میشود و در مرحلهی بعد، به تایم تریگر میرویم.
در تایم تریگر، انتظار داریم که همان سطح کندلی که در روزانه باعث شکست شد، در این مقیاس نیز شکسته شود. بهمحض اینکه کلوز بالای آن سطح اتفاق بیفتد، ناحیهی اکسپت بریکاوت ما تأیید میشود. در این نقطه، دو گره در نظر داریم: یک گره بالایی و یک گره پایینی که همان گره شکست است. بین این دو گره، میتوانیم نواحی ورود به معامله را تعریف کنیم. البته میتوان دقت تحلیل را افزایش داد و با رفتن به تایم تریگر یکساعته، شرایط دقیقتری را برای ورود ترسیم کرد؛ از جمله اینکه با شکست تریگرلاین در تایم پایینتر، ورود انجام شود.
در مجموع، تحلیل حاضر همچنان مطابق دیدگاه اولیهی ما است و بازار هنوز نشانهای از ساختارشکنی در روند نشان نداده است. به همین دلیل، به جای پیشداوری یا عجله برای ورود، میتوان با صبر بیشتر و رصد دقیق سطوح مشخصشده، منتظر تأییدیههای رفتاری قیمت ماند تا ورود بهینهتری داشته باشیم.
نظرات کاربران (0 نظر)
در بحث پیرامون این مقاله شرکت کنید.