در بررسی روندهای قیمتی یک دارایی دیجیتال، تلفیق نگاه فاندامنتال و تکنیکال میتواند تحلیل جامعتری ارائه دهد. از دیدگاه فاندامنتال، Aave به عنوان یکی از پروتکلهای مطرح حوزه دیفای (DeFi) شناخته میشود که امکان وامدهی و وامگیری غیرمتمرکز را فراهم کرده است. زیرساخت فنی قوی، قابلیت وامدهی به داراییهای متنوع، و همکاری با دیگر پروژههای بزرگ باعث شده Aave جایگاه تثبیتشدهای در اکوسیستم اتریوم داشته باشد. از نظر دادههای درونزنجیرهای نیز میزان قفلشده سرمایه (TVL) و مشارکت کاربران میتواند نقش مهمی در تعیین پتانسیل رشد یا افت آتی قیمت ایفا کند. با وجود تأثیرگذاری فاکتورهای فاندامنتال، تحلیل رفتار قیمت در نمودارهای تکنیکال برای شناسایی نقاط ورود و خروج، همچنان از اهمیت ویژهای برخوردار است.
در این تحلیل سعی شده است با تمرکز بر ساختارهای قیمتی و روشهای رفتاری در پرایس اکشن، نگاهی دقیق به نمودار Aave در تایمفریمهای بالا (ماهانه و هفتگی) داشته باشیم. هدف از این بررسی، شناسایی موقعیتهای بالقوه برای ورود به معامله، درک فاز فعلی بازار، و پیشبینی تحرکات آتی بر اساس ساختار حرکتی قیمت است. در این رویکرد، تاکید اصلی بر تحلیل بصری چارت، بدون استفاده از اندیکاتورهای رایج و تنها با ابزارهای پایه مانند فیبوناچی، کندلشناسی و تحلیل ساختار بازار خواهد بود.
در تایمفریم ماهانه، با یک لگ نزولی عمیق مواجه هستیم که از نظر پارامتر ATR (میانگین محدوده واقعی حرکت قیمت)، دارای حرکاتی است که تقریباً سه برابر میانگین معمول تایمفریم ماهانه است. این موضوع نشاندهنده فشار فروش سنگین و نوعی واگرایی میان مومنتوم و ساختار قیمتی است. در پایان این لگ نزولی، کندلی با ویژگیهای چکش (Hammer) شکل گرفته که نشانهای از ضعف فروشندگان و آغاز ورود تقاضا در نواحی پایینتر است. این کندل، که با شدوی بلند در پایین بسته شده، میتواند به عنوان یک پیوت مینور برگشتی تلقی شود، اما برای اطمینان از ماهیت آن (بازگشتی یا صرفاً پولبک)، نیاز به تحلیل دقیقتر ساختار لگ بعدی داریم. در ساختارهای قیمتی، پیوتها نقاطی هستند که در آنها قیمت تصمیم به تغییر روند یا توقف موقت در حرکت اصلی میگیرد. اگر پیوت بهواسطه یک کندل واکنشی خاص مانند چکش یا پوشای صعودی شکل گرفته باشد، میتواند به عنوان منطقهای بالقوه برای بازگشت در آینده شناسایی شود. در این تحلیل، با فرض شدوی بلند کندل، امکان ورود در محدوده ۵۰ درصدی کندل و حتی در mpl آن یعنی ناحیه ۹۰ تا ۱۰۰ درصدی شدو نیز وجود دارد، اما فعلاً کل ناحیه در قالب یک ناحیهی تقاضا با احتمال بالا در نظر گرفته شده است.
گره یکسوم و اهمیت اینگلف در ساختار حرکتی
در تحلیل رفتار قیمت، یکی از مهمترین گرههایی که باید به آن توجه کرد، گره یکسوم است. این گره معمولاً جایی است که اگر قیمت به آن نفوذ کند یا به اصطلاح «اینگلف» شود (یعنی حتا ذرهای از آن عبور کند)، ساختار قبلی نقض شده و پیوت برگشتیای شکل گرفته است. در اینجا، ناحیه قرمز رنگی که به عنوان گره یکسوم تعریف شده، محل تقابل مهمی برای قیمت خواهد بود. با استفاده از ابزار فیبوناچی، محدوده تقریبی این گره مشخص میشود. با اندازهگیری طول آن که متناسب با گام حرکتی تایم ساختار است، میتوان در یکچهارم پایینی آن منتظر واکنشهای قیمت ماند. واکنش در این ناحیه نشان میدهد که هنوز خریداران در ساختار بازار فعال هستند.
تحلیل در تایم تریگر
در تایمفریم پایینتر، بهویژه در تریگر تایمفریم یکساعته، میتوان رفتار دقیقتری از تقابل قیمت با این گرهها مشاهده کرد. در تصویر دوم، گرههای معاملاتی بهوضوح دیده میشوند که یا از حالت مینور به ماژور تبدیل شدهاند یا انتقال سفارشات از آنها انجام شده است. این انتقال میتواند به معنی خالی شدن نقدینگی یا جذب سفارشات جدید باشد. ناحیه قرمز به عنوان گره یکسوم و ناحیه سبز به عنوان منطقه تقاضای بالقوه در این ساختار در نظر گرفته شدهاند.
در تصویر سوم، تحلیل به شکل سناریو محور انجام میشود. سناریوی اول، در صورت اینگلف شدن ناحیه قرمز، نشاندهنده ورود خریداران قویتر و احتمال تغییر روند به صعودی است. در این حالت، ناحیه RTP به عنوان موقعیت مناسب برای ورود محسوب میشود. سناریوی دوم، در صورت عدم نفوذ قیمت به ناحیه قرمز، احتمال اصلاح عمیقتر یا رنج زدن قیمت وجود دارد و باید منتظر ساختار تثبیتی ماند.
در هر دو سناریو، نقطه ورود بهینه تنها پس از گرفتن تأییدیه در تایمفریمهای پایینتر (مثلاً یکساعته) ممکن است. این تأیید میتواند شامل تشکیل کندلهای برگشتی، شکست ساختار مینور نزولی یا حتی تغییر فاز در سفارشات باشد.
نظرات کاربران (0 نظر)
در بحث پیرامون این مقاله شرکت کنید.