در بازارهای مالی یک واقعیت ساده اما حیاتی وجود دارد که اغلب معاملهگران تازهکار آن را نادیده میگیرند؛ اینکه هرچه تایمفریم بالاتر را بهتر بفهمید، تصمیمهای دقیقتری در تایمفریمهای پایینتر میگیرید. نگاه چندبعدی به بازار، تفاوت بین معاملهگری واکنشی و سرمایهگذاری آگاهانه است. دقیقاً به همین دلیل، در شرایط فعلی که طلا دوباره به یکی از داغترین داراییهای بازار تبدیل شده و موجی از تقاضای هیجانی شکل گرفته، بررسی چارت انس جهانی در تایمفریم ۳ ماهه اهمیت ویژهای پیدا میکند.
وقتی به این تایمفریم نگاه میکنیم و پیوتهای ماژور قیمت را کنار هم قرار میدهیم، با ساختاری مواجه میشویم که نمیتوان آن را نادیده گرفت. از حوالی سال ۱۹۷۳، انس جهانی طلا درون یک کانال صعودی بلندمدت حرکت کرده است؛ کانالی که نهتنها کف و سقفهای آن بارها توسط قیمت لمس شده، بلکه یک میدلاین بسیار مشخص هم در دل خود دارد. اهمیت این میدلاین دقیقاً از همینجا میآید. در دورههای مختلف تاریخی، قیمت بارها به این خط میانی واکنش نشان داده؛ گاهی بهعنوان حمایت و گاهی بهعنوان مقاومت پویا. همین واکنشهای مکرر است که اعتبار این کانال صعودی را بالا میبرد و آن را از یک ترسیم ساده به یک ساختار قابل اتکا تبدیل میکند.

اگر صرفاً به قیمت نگاه کنیم، متوجه میشویم که در مقطع فعلی، انس جهانی در ناحیه بالایی این کانال صعودی در حال نوسان است. این یعنی از منظر ساختار بلندمدت، قیمت در محدودهای قرار دارد که بر اساس گذشته ریسک ورود را افزایش میدهد. اما تحلیل زمانی کامل میشود که اندیکاتورها را هم وارد بازی کنیم، بهخصوص اندیکاتوری مثل RSI که در تایمفریمهای بالا، سیگنالهای بسیار معنادارتری نسبت به تایمهای پایینتر صادر میکند.
در بررسی RSI در تایمفریم ۳ ماهه، یک الگوی تکرارشونده کاملاً واضح دیده میشود. هر بار که این شاخص به محدودههای نزدیک به عدد ۹۰ رسیده، بازار طلا وارد فاز اصلاح شده است. این اصلاحها الزاماً ریزشهای سنگین و فرسایشی نبودهاند، اما همیشه نوعی توقف، استراحت یا بازتنظیم در روند قیمت رخ داده است. در حال حاضر، RSI عددی در حوالی ۸۹ را نشان میدهد؛ عددی که عملاً در محدوده اشباع خرید قرار میگیرد. حالا این وضعیت را کنار جایگاه قیمت در سقف کانال صعودی بگذارید تا تصویر شفافتر شود؛ قیمت در ناحیهای با ریسک بالا قرار دارد و مومنتوم بازار به سطوحی رسیده که در گذشته معمولاً با اصلاح همراه بوده است.
نکته مهم اینجاست که اصلاح بازار الزاماً به معنای سقوط قیمت نیست. بازارهای مالی دو نوع اصلاح دارند: اصلاح قیمتی و اصلاح زمانی. در اصلاح قیمتی، شاهد کاهش واضح قیمت هستیم؛ اما در اصلاح زمانی، قیمت ممکن است در یک محدوده خاص نوسان کند، بدون اینکه افت شدیدی داشته باشد، تا اندیکاتورها تخلیه شوند و بازار دوباره آماده ادامه مسیر شود. بنابراین صحبت از اصلاح، بههیچوجه به معنای پایان روند صعودی طلا نیست. بحث اصلی، زمان و محل ورود است.

تمرکز اصلی این تحلیل روی افرادی است که تحت تأثیر هیجان غالب بازار، قصد ورود عجولانه به طلا را دارند. فومو یا ترس از جاماندن، دقیقاً در چنین شرایطی شکل میگیرد؛ زمانی که قیمتها رکوردهای جدید میزنند، اخبار مثبت پشت سر هم منتشر میشود و همهچیز بیش از حد خوب به نظر میرسد. تجربه بازار نشان داده که این فضا معمولاً در نزدیکی انتهای یک موج صعودی کوتاهمدت یا میانمدت ایجاد میشود، نه در ابتدای آن.
با در نظر گرفتن تمام این عوامل، شخصاً سرمایهگذاری یا ورود سنگین به طلا در محدوده سقف کانال صعودی و در شرایط اشباع خرید RSI را تصمیم منطقی نمیدانم. نسبت ریسک به ریوارد در این ناحیه جذاب نیست و بازار فضای کافی برای اصلاح یا دستکم درجا زدن دارد. حتی این احتمال وجود دارد که تحت شرایط خاصی، انس جهانی اصلاح عمیقتری را تجربه کند و به سطوح پایینتری مانند حوالی ۳۲۰۰ دلار برسد؛ سطحی که میتواند در آینده فرصتهای جذابتری برای ورود ایجاد کند.
جمعبندی ساده است؛ یا صبر میکنید و بازار را از بیرون رصد میکنید تا شرایط منطقیتری شکل بگیرد، یا بهجای دنبال کردن هیجان طلا، فرصتهای معاملاتی در بازارهای دیگر را بررسی میکنید. بازار همیشه فرصت میدهد، اما نه به کسانی که عجله دارند.
نظرات کاربران (0 نظر)
در بحث پیرامون این مقاله شرکت کنید.