در هفتههای اخیر و با افزایش نوسانات در بازار رمزارزها، دوباره نگاهها به پروژههایی جلب شده که با وجود چالشهای قبلی، همچنان در حال حفظ حیات اکوسیستم خود هستند. یکی از این پروژهها، سوشیسواپ (SushiSwap) است؛ پلتفرمی که روزگاری یکی از مهرههای کلیدی دیفای محسوب میشد و حالا در حال بازتعریف موقعیت خود در ساختار مالی غیرمتمرکز است. امروز بسیاری از تحلیلگران، بهویژه در فضای توییتر و فرومهای فنی، بار دیگر به بررسی روند قیمتی توکن سوشی میپردازند تا مشخص شود آیا این پروژه بار دیگر فرصت رشد خواهد یافت یا در ساختار کنونی بازار جایی برای بازگشت ندارد.
از نظر فاندامنتال، سوشیسواپ در ابتدا با الگوبرداری از یونیسواپ وارد میدان شد اما خیلی زود توانست با ارائه قابلیتهایی نظیر ییلد فارمینگ و پاداشهای سخاوتمندانه، جایگاه خود را تثبیت کند. با گذشت زمان، این پلتفرم ساختار حاکمیتی غیرمتمرکز را تقویت کرد و جامعهای فعال از کاربران و توسعهدهندگان را حول خود شکل داد. با این حال، تغییرات مدیریتی، اختلافات داخلی، و مهاجرت سرمایه به سایر پروژههای لایه یک و صرافیهای نوظهور باعث شد حجم معاملات و نفوذ بازار سوشی کاهش یابد.
اخیراً با بهبود نسبی در چشمانداز دیفای و بازگشت نقدینگی به برخی پلتفرمهای قدیمی، سوشی نیز تلاش کرده با معرفی نسخههای بهروزرسانیشده و همکاری با شبکههای بلاکچینی مختلف مانند آربیتروم، پالیگان و آپتوس، دامنه فعالیت خود را گسترش دهد. توسعه قابلیتهایی همچون استخرهای نقدینگی خودکار و تعامل بهتر با راهکارهای لایه دوم از جمله تلاشهایی هستند که برای بازسازی اعتبار و جذب کاربران جدید در حال انجاماند. از طرفی، اخبار مربوط به مشارکت احتمالی این پلتفرم با دیگر پروتکلهای دیفای و حتی برخی صرافیهای متمرکز نیز در میان جامعه زمزمه میشود، که اگر محقق شود میتواند منجر به جهش دوباره فعالیت این توکن شود.
در عین حال، نمیتوان از ریسکهای فاندامنتالی این پروژه چشمپوشی کرد. کاهش تعداد کاربران فعال، وابستگی بالا به مدل توزیع پاداشها، و سابقه چالشهای مدیریتی همچنان از عوامل تردیدزا در نگاه سرمایهگذاران حرفهای هستند. با این وجود، اگر تیم توسعه بتواند نقشه راه روشنی را ترسیم کرده و با شفافیت عمل کند، پروژه سوشی همچنان توانایی بازگشت به صدر جدول دیفای را دارد. حضور در لیست صرافیهای بزرگ و نقدشوندگی نسبتاً بالا، از جمله مزایای تکنیکی است که فعلاً در کنار پروژه باقی مانده است.
حال با این پیشزمینه فاندامنتال، به تحلیل دقیقتر تکنیکال توکن سوشی میپردازیم.
در این تحلیل سعی کردهایم با اتکا به پرایساکشن و رفتارشناسی دقیق قیمت، وضعیت فعلی سوشی را در تایمفریمهای مختلف بررسی کرده و نقاط ورود و خروج احتمالی را استخراج کنیم. هدف ما، مشخصکردن نواحی معاملاتی کلیدی و ارائهی دیدگاههای روشن برای معاملهگران کوتاهمدت و میانمدت است.
در تایمفریم ماهانه، ساختار حرکتی قیمت بهوضوح وارد فاز درجازدن کندلی شده است. بررسی کندلهای اخیر در این تایمفریم نشان میدهد که قیمت در محدودهای محدود بین چند گره قیمتی در حال نوسان است. گرههایی که در تحلیلهای گذشته ترسیم کرده بودیم همچنان دستنخورده باقی ماندهاند و نه اینگلف شدهاند و نه بهطور کامل رد شدهاند. این وضعیت نشاندهندهی نبود نیروی غالب در بازار است و احتمال ادامه فاز نوسانی را در بازه زمانی بلندمدت تقویت میکند.
در تایمفریم هفتگی، تحلیل سهگامهای که در قالب الگوی تریدرایو ترسیم کرده بودیم، به نقطه پیشبینیشده ما واکنش نشان داده است. این رفتار قیمت، نشان میدهد که بازار هنوز به اعتبار این نواحی واکنش نشان میدهد و دیدگاه ما مبنی بر نوسان بین دو گره کلیدی همچنان معتبر باقی مانده است. در واقع، بازار در یک ساختار متراکم و بدون روند مشخص در حال حرکت است و همین موضوع باعث میشود تحلیل در تایمفریمهای پایینتر اهمیت بیشتری پیدا کند.
به همین منظور وارد تایمفریم روزانه میشویم. در این بازه زمانی، یک حرکت صعودی شارپ از سمت خریداران ثبت شده که به دنبال آن بازار وارد یک فاز درجازدن کندلی شده است. این ساختار برای ما حکم یک بیس پیوت دارد. در چنین ساختاری، کرانهای بالایی و پایینی این محدوده از اهمیت بالایی برخوردارند، چرا که شکست هریک از این سطوح میتواند آغازگر فاز جدیدی در حرکت قیمتی باشد. تحلیل ما بر این اساس است که برای وقوع سناریوی نزولی، ابتدا باید کران پایینی در تایمفریم پایینتر شکسته شود. در مقابل، برای شکلگیری یک حرکت صعودی قوی، لازم است کران بالایی در همین تایمفریم روزانه شکسته شود.
با توجه به اینکه در حال حاضر قیمت به ناحیهی نزدیک به کران پایینی بیس پیوت نزدیک شده، وارد تایمفریم تریگر یعنی یکساعته میشویم تا جزئیات رفتار قیمت را بررسی کنیم. در این تایمفریم، گرهی کلیدی دیده میشود که از نزول بیشتر قیمت جلوگیری کرده و بهنوعی ناحیه دفاعی بازار محسوب میشود. این گره تا زمانی که اینگلف یا شکسته نشود، انتظار ریزش سنگین نخواهیم داشت. اگر به صورت کلاسیک به ساختار نگاه کنیم، این سطح نقش حمایتی مهمی را ایفا میکند و تا زمانی که حفظ شود، میتوان انتظار داشت بازار یا به صورت خنثی ادامه یابد یا احتمال برگشت صعودی شکل بگیرد.
در چنین شرایطی، طراحی یک ستاپ معاملاتی نیازمند تعریف دقیق نواحی ورود، خروج و تأییدیههای ورود است. با توجه به فاصله قابلتوجه بین کرانهای بیس پیوت، میتوان دو ناحیه را بهعنوان سطوح تصمیمگیری در نظر گرفت. ورود یا نزدیک شدن قیمت به هریک از این نواحی و ترسیم یک تریگرلاین در دل آنها، فرصت مناسبی برای ورود یا خروج از بازار خواهد بود. شکست تریگرلاینها در این نقاط، میتواند بهعنوان تأییدیه ورود به پوزیشن خرید یا فروش عمل کند. البته بسته به پلن معاملاتی و میزان ریسکپذیری، میتوان از ابزارهای دیگری مانند کندل تأییدی، واگرایی یا حجم نیز استفاده کرد تا قطعیت تحلیل افزایش یابد.
ترکیب تایمفریمهای بالادستی و تریگر، امکان طراحی معاملات با نسبت ریسک به ریوارد مناسب را فراهم میکند. بهخصوص در بازاری مانند سوشی که هنوز از نظر فاندامنتال به ثبات کامل نرسیده، رعایت مدیریت سرمایه و استفاده از حد ضرر در نقاط منطقی اهمیت بالایی دارد. از طرفی، تحلیل ساختاری قیمت در تایمفریمهای پایینتر، میتواند دید خوبی نسبت به رفتار کوتاهمدت بازار بدهد و به معاملهگر در کنترل نوسانات کمک کند.
در مجموع، سوشیسواپ اگرچه هنوز نتوانسته به شکوه گذشته بازگردد، اما نشانههایی از پایداری و احیای تدریجی در آن دیده میشود. اگر تیم توسعهدهنده بتواند با شفافیت بیشتر، جامعه را درگیر نگه دارد و همکاریهای راهبردی خود را گسترش دهد، احتمال آنکه قیمت به سمت مقاومتهای تاریخی حرکت کند، وجود دارد. در غیر این صورت، ادامه فاز خنثی یا حتی اصلاح عمیقتر دور از ذهن نیست.
نظرات کاربران (0 نظر)
در بحث پیرامون این مقاله شرکت کنید.