در حالی که بازار ارزهای دیجیتال در تابستان ۲۰۲۵ با نوساناتی کمدامنه به مسیر خود ادامه میدهد، رمزارز نیر (NEAR) در محدوده قیمتی ۲.۵۷۹ دلار در حال نوسان است و توجه تحلیلگران تکنیکال و فاندامنتال را به خود جلب کرده است. با تثبیت قیمت بیتکوین در سطوح بالای ۱۱۷ هزار دلار و بازگشت بخشی از نقدینگی به آلتکوینها، پروژههایی که از نظر ساختار فنی، توسعه اکوسیستم و موقعیت تکنیکالی پتانسیل حرکت دارند، در اولویت بررسی معاملهگران قرار گرفتهاند و NEAR نیز در همین دسته جای میگیرد. پروتکل نیر با معماری لایهاولی که بر مبنای مقیاسپذیری بالا، تعاملپذیری و تجربه کاربری بهینه بنا شده، در ماههای اخیر با توسعه ابزارهای نوآورانه مانند zkWASM و NEAR DA، سعی کرده جایگاه خود را در میان پروژههای زیرساختی وب ۳ تثبیت کند. همچنین با همکاریهایی در زمینه داده، ذخیرهسازی غیرمتمرکز و مشارکت در زنجیرههای هوش مصنوعی، توانسته پتانسیلهای خود را در حوزههای نوظهور نیز بروز دهد. حضور NEAR در رقابت زیرساختی با پروژههایی نظیر EigenLayer، Celestia و FET نشانهای از مسیر توسعهای هدفمند آن است، اما در عین حال قیمت همچنان تحت فشار فروش قرار دارد و از نظر ساختار پرایساکشن، در یک محدودهی تصمیمگیری قرار گرفته است که تحلیل دقیق آن، میتواند نقاط ورود و خروج مناسبی را برای معاملهگر هوشیار مشخص کند.
در این تحلیل براساس پرایس اکشن و سبک رفتارشناسی قیمت نگاهی به رمزارز نیر در تایمفریمهای بلندمدت انداختهایم و سعی کردهایم با پیگیری تحلیلهای قبلی، نواحی معاملاتی مطلوب را شناسایی کنیم. نیر در تایم ماهانه پس از ریزش سنگینی که تجربه کرد، یک برگشت کوتاه از خود نشان داد که به شدت ریجکت شد و حالا در حال جا زدن در محدودهی قیمتی مهمی است. البته در تحلیلهای پیشین، ما گره rtp را در پایین همین حوالی قیمت مشخص کرده بودیم. با این حال، نباید تحلیل را مطلق دید؛ قیمت مسیر خود را انتخاب میکند و ما نیز تلاش میکنیم در مسیر آن، از موقعیتهای محتمل منتفع شویم.
یک تایمفریم پایینتر میآییم تا وضعیت در نمودار هفتگی را بررسی کنیم. در اینجا مشاهده میشود که قیمت بعد از ریزشی که به ثبت رسانده، یک برگشت ATR حداقلی را تجربه کرده و پیوتی را تشکیل داده که اکنون زیر ذرهبین است. برای بررسی قدرت این پیوت، از ابزار فیبوناچی استفاده کردهایم و سطح ۳۳ درصد را به عنوان اولین سطح معنادار در نظر گرفتهایم.
اکنون قیمت خود را به گرهای رسانده که در تحلیلهای رفتاری به آن گره تصمیمگیری گفته میشود. اما هنوز این سطح اینگلف نشده است و تا زمانی که این اتفاق نیفتد، پیوت شکلگرفته در پایین را بهعنوان بازگشتی معتبر نمیشناسیم و سناریوی ادامهی ریزش محتملتر به نظر میرسد.
در صورتی که این سطح اینگلف شود، یعنی قیمت با قدرت از این ناحیه عبور کند و کندلی آن را رد کند، میتوان گره ftc پایین را به عنوان گره معاملاتی مناسب در نظر گرفت و پیوت پایین را نیز به عنوان یک نقطه برگشتی معتبر شناخت. در چنین حالتی، ورود در حوالی گره میتواند همراه با ریسک کنترلشده و نسبت سود به زیان مناسب انجام گیرد. اما تا زمانی که این شکست رخ نداده، تحلیل ما بر مبنای سناریوی نزولی بنا شده است و همچنان احتمال ادامه ریزش، مخصوصاً در صورت شکست تریگرهای پایینتر، جدی خواهد بود.
برای بررسی دقیقتر موقعیت ورود، تایمفریم چهار ساعته را بهعنوان تریگر انتخاب میکنیم. در اینجا یک تریگرلاین نزولی ترسیم شده که به تازگی شکسته شده است. با توجه به ساختار شکست و برگشت احتمالی قیمت به محدوده گره، در صورت ایجاد نشانههایی از کند شدن قیمت در این ناحیه، میتوان یک اردر فروش در انتهای گره قرار داد. حد ضرر منطقی در این ساختار، بالای پیوت قبلی تعریف میشود. به این ترتیب، استراتژی فعلی بر اساس معاملات فروش در نقاط بهینه استوار است، تا زمانی که ساختار بهگونهای تغییر یابد که ورود خریداران جدی به بازار مشهود شود.
در حال حاضر، وضعیت کلی NEAR را میتوان تثبیت در ناحیهای کلیدی توصیف کرد که شکست یا حفظ آن میتواند مسیر میانمدت قیمت را مشخص کند. در صورت شکست گره مقاومتی، بازار وارد فاز بازگشتی میشود و موقعیتهای خرید در تایمفریمهای بالاتر مطرح خواهند شد. اما در صورتی که گره فعلی حفظ شود و قیمت موفق به شکست نشود، ادامهی روند نزولی با هدفگذاریهای پایینتر محتمل خواهد بود.
همچنان تأکید میشود که در تحلیل پرایساکشن نباید بر یک سناریو تعصب داشت. قدرت تحلیل در سازگاری با رفتار بازار نهفته است و معاملهگر موفق کسی است که در هر ساختاری بتواند خود را با حرکات قیمت همراستا کند. همانطور که ما هم از قبل انتظار برگشت قیمت را از پایینتر از این محدوده انتظار داشتیم و هنوز هم آن تحلیل به قوت خود باقی است ولی اگر اتفاقی بیفتد که آن تحلیل از بین برود ما هم اصراری بر آن نداریم. در حال حاضر، NEAR در لبهی یک تصمیم تکنیکالی مهم قرار دارد و خروجی این وضعیت، سرنوشت میانمدت نمودار را مشخص خواهد کرد. مادامی که اینگلف در گره بالایی دیده نشود، هر بازگشتی در دل ساختار فعلی، صرفاً یک اصلاح تلقی میشود و نه آغاز روند جدید.
در مجموع، با توجه به همگرایی ابزارها و نشانههای رفتاری قیمت در تایمهای بالا و پایین، استراتژی منطقی در شرایط فعلی، تمرکز بر موقعیتهای فروش با تأییدیههای ساختاری در تایم تریگر و رعایت دقیق اصول مدیریت ریسک خواهد بود. تنها در صورت شکست پرقدرت سطوح کلیدی و تغییر در ساختار کندلی، میتوان به سناریوهای صعودی فکر کرد و ساختار معاملاتی را به سمت خرید چرخاند.
نظرات کاربران (0 نظر)
در بحث پیرامون این مقاله شرکت کنید.