تحلیل رمزارز AVAX (۱۷م خرداد)

در شرایط کنونی بازار ارزهای دیجیتال که با نوسانات متعدد و گاهی شدید همراه است، رمزارز آوالانچ (AVAX) همچنان به‌عنوان یکی از پروژه‌های مهم و مورد توجه تحلیل‌گران تکنیکال و فاندامنتال شناخته می‌شود. AVAX با بهره‌گیری از معماری منحصربه‌فرد شبکه خود، به‌ویژه با سه بلاک‌چین مجزا و قابلیت پردازش هزاران تراکنش در ثانیه، در رقابت میان پلتفرم‌های لایه اول جایگاه قابل قبولی دارد. این رمزارز نه‌تنها در حوزه مقیاس‌پذیری و سرعت، بلکه در زمینه هزینه‌های پایین تراکنش و پشتیبانی از قراردادهای هوشمند توانسته نظر بسیاری از توسعه‌دهندگان و پروژه‌های DeFi را به خود جلب کند. در ماه‌های اخیر، با وجود ریزش کلی بازار و کاهش سرمایه‌گذاری سازمانی در فضای کریپتو، آوالانچ از نظر فاندامنتالی عملکرد باثبات‌تری نسبت به بسیاری از رقبا داشته است.
همکاری با پروژه‌های مطرح در حوزه NFT و GameFi، ادغام با راهکارهای بین‌زنجیره‌ای، لیست شدن در صرافی‌های بزرگ نظیر Binance، Coinbase و Kraken، و همچنین ورود تدریجی نهادهای مالی سنتی به اکوسیستم آن، باعث شده AVAX همچنان به‌عنوان یکی از گزینه‌های بالقوه رشد در میان‌مدت و بلندمدت مطرح باشد. این شرایط، توجه ما را به بررسی دقیق‌تر تکنیکال این رمزارز سوق داده است تا در صورت فراهم شدن فرصت‌های معاملاتی مناسب، بتوان از آن بهره‌برداری کرد.

در این تحلیل تلاش کرده‌ایم با تکیه بر اصول پرایس‌اکشن و رویکرد رفتارشناسی قیمت، نگاهی ساختاریافته و دقیق به نمودار AVAX داشته باشیم. تمرکز ما بر تایم‌فریم‌های بلندمدت بوده تا بتوانیم جریان اصلی حرکت قیمت و همچنین نواحی کلیدی و حساس آن را به‌درستی شناسایی کنیم.

در تایم‌فریم ماهانه، یک لگ صعودی قوی شکل گرفته بود که طی آن قیمت با قدرت رشد قابل توجهی را تجربه کرده و در ادامه پس از برخورد به پیوت تسویه، وارد اصلاح شده است. این اصلاح تا محدوده ۵۰ درصدی فیبوناچی لگ مذکور ادامه داشته و پس از آن شاهد بازگشت موقت قیمت به سمت پیوت بالایی هستیم. این حرکت که در قالب بازگشت به پیوت تعریف می‌شود، به شکل‌گیری یک ساختار نزولی جدید منجر شده که همچنان ادامه دارد. در حال حاضر، آخرین کندل ماهانه با رنگ مخالف، نشانه‌هایی از ضعف فروشندگان و احتمال ایجاد یک پیوت جدید را نشان می‌دهد. اگر این کندل در تایم پایین‌تر تأیید شود، می‌تواند نقطه عطفی در ساختار بازار ایجاد کند.

در این مسیر، ناحیه‌ی پیوتی پایینی که به‌عنوان گره اصلی (Key Support Zone) عمل می‌کند، نقش مهمی ایفا می‌کند. این ناحیه را با رنگ سبز در چارت مشخص کرده‌ایم. قیمت در قالب یک کانال نزولی منظم، با نوساناتی محدود و کم‌شتاب به سمت این ناحیه در حال حرکت است. این نشان‌دهنده آن است که بازار با احتیاط در حال نزدیک شدن به یک نقطه تصمیم‌گیری مهم است که می‌تواند آینده حرکت قیمت را در میان‌مدت مشخص کند.

در ادامه قصد داریم روی همین لگ نزولی اخیر تمرکز کنیم و شرایط دقیق شکل‌گیری احتمالی پیوت برگشتی را بررسی نماییم. یکی از نشانه‌های اولیه‌ای که مشاهده می‌شود، تشکیل یک کندل با ویژگی خودپوشاننده (Engulfing Candle) است که در بسیاری از مواقع آغاز تغییر روند محسوب می‌شود. هم‌زمان، بررسی ATR این ناحیه نیز نشان می‌دهد که نوسانات کاهش یافته‌اند و امکان برگشت قوی وجود دارد. در چنین شرایطی، با ترسیم ابزار فیبوناچی اصلاحی، گره یک‌سوم (33%) یا همان Decision Point را مشخص می‌کنیم.

اگر قیمت بتواند با قدرت و حجم مناسب به درون این گره نفوذ کند و در بالای آن تثبیت شود، این پیوت می‌تواند به‌عنوان یک پیوت برگشتی معتبر تلقی گردد. در چنین شرایطی، می‌توان در ناحیه FTC اقدام به ورود به موقعیت خرید (Long Position) نمود، با هدف کسب سود از رشد احتمالی قیمت.

پس از مشخص‌سازی این نواحی در تایم بلندمدت، به تایم‌فریم میانی، یعنی تایم هفتگی (Weekly) مراجعه می‌کنیم. در این تایم‌فریم نیز گره ۳۳ درصد را با دقت شناسایی و بررسی می‌کنیم. هنوز این گره به‌طور کامل اینگُلف نشده است و بنابراین نمی‌توان با اطمینان وارد دیدگاه صعودی شد. حتی می‌توان گفت در شرایط کنونی احتمال رنج شدن قیمت یا ادامه اصلاحات کوتاه‌مدت در این محدوده بیشتر است.

در صورت مشاهده ضعف در نفوذ یا واگرایی منفی در اندیکاتورهای کمکی، می‌توان به تایم Double Trigger یا همان تایم ساعتی (H4 یا H1) مراجعه کرده و با ترسیم تریگرلاین نزولی، در صورت شکست به سمت پایین، هم‌راستا با تحلیل گره اصلی وارد موقعیت فروش (Short Position) شد.

در مجموع، تحلیل حاضر با ترکیب جنبه‌های فاندامنتال و تکنیکال، تصویری جامع از وضعیت فعلی AVAX ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد که این رمزارز در آستانه یک تصمیم قیمتی مهم قرار دارد. در صورت تأیید سناریوهای برگشتی، فرصت مناسبی برای ورود پله‌ای و کم‌ریسک فراهم می‌شود، در غیر این صورت باید منتظر شکست نواحی حمایتی کلیدی بود.