اتریوم کلاسیک (ETC) در سال ۲۰۲۵ با وجود عدم بروزرسانیهای بنیادی وسیع، همچنان یکی از داراییهای پرمخاطب در بین تریدرهای تکنیکالمحور باقی مانده است. با اینکه پروژههایی نظیر اتریوم (ETH) یا زنجیرههای مدرنتر مانند سولانا و آوالانچ به واسطه سرعت توسعه و حمایتهای سازمانی بیشتر در کانون توجه قرار دارند، ETC بهنوعی به عنوان یک دارایی با رفتار تکرارشونده و پایداری نسبی شناخته میشود که همین ویژگی، جذابیت تحلیل تکنیکال آن را بالا میبرد. در ماههای اخیر، بهویژه در نشستهای غیررسمی انجمن توسعهدهندگان، بحثهایی در مورد سازگاری بیشتر ETC با راهکارهای لایه دوم مانند Optimism و Arbitrum مطرح شده است. اگرچه هنوز هیچ بهروزرسانی عملیاتی در این زمینه پیادهسازی نشده، اما همین مباحث بهتنهایی باعث افزایش امیدواری در برخی جامعههای سرمایهگذاری خرد شده است.
از طرفی، بررسی دادههای آنچین نیز سیگنالهایی از بازگشت تدریجی تقاضا را نشان میدهد. برای مثال، میانگین تعداد آدرسهای فعال روزانه در دو هفتهی اخیر نسبت به میانگین ماه قبل حدود ۸٪ رشد داشته و همچنین حجم تراکنشها در تایمفریمهای روزانه افزایش یافته است. این دادهها، همراه با رشد نسبی نرخ تعامل کاربران در شبکههای اجتماعی پیرامون ETC، میتواند نشانهای اولیه از شکلگیری فاز انباشت باشد.با این پیشزمینه فاندامنتالی و در نظر گرفتن شباهتهای رفتاری اخیر با ساختارهای قیمتی گذشته، تحلیل تکنیکال این رمزارز میتواند فرصتهایی دقیقتر برای موقعیتگیری ایجاد کند.
در این تحلیل سعی کردهایم بر مبنای پرایس اکشن و سبک رفتارشناسی قیمت، نگاهی به رمزارز اتریوم کلاسیک (ETC) بیندازیم و آن را در تایمهای بلندمدت مورد بررسی قرار دهیم. در تحلیل قبلی، لانگ شدویی را در تایم ماهانه پیدا کرده بودیم که اتفاقاً پیوت تایم ماهانه را هم شکل داده بود. در تایم تریگر نیز گرهای را در آن حوالی یافته بودیم، و با توجه به فشردگی قیمت در یک کانال نزولی، احتمال جهش قیمت از آن را میدادیم؛ که همین اتفاق هم افتاد. خط عمودی در تصویر، زمان تحلیل قبلی را نشان میدهد.
با گذشت زمان و جهش قیمت، دوباره قیمت شروع به ریزش کرده است، باز هم در قالب یک کانال نزولی. معمولاً در نمودارهای ETC، الگوهای کلاسیک تکرار میشوند و این موضوع باعث شده الگوهایی مثل لانگ شدو، فشردگی قیمت، و اصلاح در چارچوب کانال قیمتی، به نوعی واژگان دائمی این دارایی شوند.
محدودهی پیوتی که قبلاً در تحلیل به آن اشاره شده بود، دوباره علامتگذاری میشود و منتظر رسیدن قیمت به آن میمانیم. فقط لازم به تذکر است که چون این ناحیه روی گرهی قبلی سوار شده است، احتمال هانت و نفوذ در هر دو وجود دارد. بنابراین، منطقیتر است که برای ورود، به دنبال تریگرهایی مثل تشکیل پیوت در تایم تریگر یا شکست تریگرلاین باشیم تا از ورود کورکورانه جلوگیری شود.
اگر به تایم ماهانه برگردیم، میبینیم که یک لانگ شدوی معکوس از سمت فروش شکل گرفته است. در این شرایط، معمول است که سطح ۵۰٪ آن شدو به عنوان ناحیهی عکسالعمل در نظر گرفته شود. ما نیز آن را علامتگذاری کردهایم و به تایم تریگر برگشتهایم تا گرهی متناظر آن را شناسایی کنیم. ناحیه فروش با رنگ قرمز مشخص شده است.
در حال حاضر، دو ناحیهی خرید و فروش داریم که منتظر برخورد قیمت به یکی از آنها هستیم تا واکنش آن را ارزیابی کنیم. ناحیهی فروش به دلیل قرار داشتن روی یک گرهی بکر، قابلیت "ستاندفورگت" دارد، یعنی میتوان سفارش را در آن نقطه کاشت بدون نیاز به پایش دائمی. در مقابل، ناحیه خرید به دلیل شرایط پیچیدهتر و سوار بودن روی گره قبلی، ریسک بالاتری دارد و نیاز به تأیید بیشتر در قالب تریگر دارد.
نظرات کاربران (0 نظر)
در بحث پیرامون این مقاله شرکت کنید.