در سالهای اخیر، با بلوغ نسبی بازار رمزارزها و ورود سرمایهگذاران نهادی، پروژههایی که صرفاً بر مبنای هیجان و وعدههای تبلیغاتی فعالیت میکردند، به حاشیه رانده شدهاند و جای خود را به بلاکچینهایی دادهاند که پشتوانهی فنی قوی و ساختار منسجم دارند. در این میان، پروژهی پولکادات (Polkadot) با نماد DOT به عنوان یکی از جدیترین تلاشها برای حل مسئلهی ارتباط بین بلاکچینها (interoperability) مطرح شده است.
پولکادات، که توسط دکتر گاوین وود (یکی از بنیانگذاران اتریوم) توسعه یافته، به دنبال ساخت زیرساختی است که در آن زنجیرههای مختلف بلاکچینی بتوانند به صورت ایمن، مقیاسپذیر و غیرمتمرکز با یکدیگر تعامل داشته باشند. معماری خاص این شبکه، با محوریت ریلی چین (Relay Chain) و پاراچینها (Parachains)، باعث شده تا بسیاری از توسعهدهندگان پروژههای بلاکچینی، پولکادات را به عنوان بستر اجرای اپلیکیشنهای غیرمتمرکز نسل بعدی در نظر بگیرند.
با وجود پتانسیل فنی بسیار بالا، قیمت DOT در ماههای اخیر تحت تأثیر فضای کلی بازار، فشارهای اقتصاد کلان، سیاستهای انقباضی فدرال رزرو و همچنین کاهش نرخ سرمایهگذاری خطرپذیر در اکوسیستم کریپتو، با نوسانات شدیدی مواجه بوده است. در چنین شرایطی، تحلیل فاندامنتال بهتنهایی نمیتواند پاسخگوی نیاز معاملهگران کوتاهمدت باشد. در نتیجه، استفاده از تحلیل تکنیکال و رفتارشناسی قیمت (Price Behavior) ضروری میشود.
ما در این تحلیل سعی کردهایم با بهرهگیری از سبک پرایس اکشن مدرن و رویکرد ساختار بازار و شناخت پیوتها، نواحی کلیدی و قابل معامله در نمودار پولکادات را شناسایی کنیم. هدف ما ارائهی بینشی کاربردی برای معاملهگرانی است که به دنبال ورود دقیق، با ریسک کنترلشده و خروج در نواحی سودآور هستند.
تحلیل تکنیکال و نواحی معاملاتی
همانطور که در نمودار تایمفریم ماهانه مشاهده میشود، قیمت DOT در داخل یک محدودهی مستطیلی نوسان میکند. این رفتار نشان میدهد که بازار در تایمفریمهای بالا در حال ساخت یک بیس ساختاری (Structural Base) برای حرکتهای بلندمدت آینده است. با این حال، چون تمرکز ما بر ورود در تایمفریمهای پایینتر است، فعلاً وارد تحلیلهای بلندمدتتر نمیشویم.
در ناحیهی قرمز بالایی (مقاومت) و ناحیهی سبز پایینی (حمایت)، امکان ورود به معامله با دریافت تأیید از تایمفریم تریگر وجود دارد. این نواحی، به عنوان مناطق واکنش قیمتی شناخته میشوند که میتوانند آغازگر حرکتهای بزرگ باشند.
از منظر ستاپهای معاملاتی، میتوانستیم با استفاده از ستاپ هانت پیوت وارد معامله شویم. بدینصورت که با محاسبهی لگ قبلی، اندازهگیری ATR، و شناسایی تایمفریم هفتگی به عنوان ناحیهی پیوت، یک خط افقی در انتهای آن ترسیم کردیم. سپس مشاهده کردیم که یک کندل نقض (Break Candle) از این سطح عبور کرده و در کندل بعدی، با کلوز بالای آن سطح، ورود به معامله منطقی مینمود.
در ادامه، تلاش کردیم در لگ نزولی اخیر به دنبال پیوتی معتبر باشیم. اما از آنجایی که این لگ متعلق به تایمفریم ماهانه است، هنوز برگشت معتبر آن طبق ATR کامل نشده و کلوز تأیید نیز وجود ندارد. در تایمفریمهای پایینتر هم به دلیل جلوگیری از شلوغی نمودار، تصویر ارائه نشد؛ اما در آن تایمها نیز لگ مناسبی با ساختار پیوت پیدا نکردیم.
پس در حال حاضر، تمرکز ما روی لگ صعودی اخیر است که با تایمفریم دیلی هماهنگی دارد. این لگ از گرههای کلیدی یکسوم و پنجاه درصد عبور کرده و در داخل کانالی نزولی با حرکتی فشرده به سمت ناحیه پیوتی پایین در حرکت است. در ناحیهی پیوت پایینتر، بهدنبال موقعیت ورود هستیم. بهویژه در محدودهی ۵۰ درصد کندل تایید پیوت، اگر تریگر ورود ارایه دهد میتوان وارد معامله شد. برای اطمینان بیشتر، رفتن به تایمفریم تریگر و مشاهدهی شکست تریگر لاین یا شکلگیری پیوت در تایم تریگر توصیه میشود.
نظرات کاربران (0 نظر)
در بحث پیرامون این مقاله شرکت کنید.