الگوی مستطیل (Rectangle Pattern)

ما الگوهای کلاسیک را معمولا با الگوی مثلث یا پرچم میشناسیم که در آنها قیمت در یک کنج آنقدر فشرده میشود تا بالاخره به یک سمت بشکند. اما نباید فراموش کرد که برخی از قابلاعتمادترین فرصتهای معاملاتی در دل سکوت و حرکات رنج بازار شکل میگیرند. الگوی کلاسیک مستطیل دقیقاً یکی از همین موقعیتهاست که در نگاه اول ساده به نظر میرسد، اما در دل آن اطلاعات مهمی از نبرد میان خریداران و فروشندگان نهفته است و متاسفانه جزو ابزارهای قدیمی و خاک خورده در تحلیل تکنیکال است. این الگو که با نوسانات قیمت در میان دو سطح افقی مشخص شکل میگیرد، نشاندهنده یک دوره تثبیت است که اغلب به یک شکست قدرتمند به سمت بالا یا پایین منتهی میشود. شناسایی بهموقع الگوی مستطیل میتواند دید روشنی از روانشناسی بازار و جهت احتمالی حرکت قیمت ارائه دهد. در این مقاله با استراتژیهای معاملاتی الگوی مستطیل آشنا میشویم تا بتوانیم از آن به عنوان ابزاری کارآمد بهره ببریم.
الگوی کلاسیک مستطیل چیست؟
الگوی مستطیل (Rectangle Pattern) یکی از کاربردیترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال است که بهعنوان یک الگوی «ادامهدهنده» یا گاهی «بازگشتی» شناخته میشود. این الگو زمانی شکل میگیرد که قیمت یک دارایی در یک بازه مشخص بین دو سطح حمایت و مقاومت افقی نوسان کند بدون آنکه موفق به شکست قاطعانه هیچکدام از این سطوح شود. نتیجه این رفتار، شکلگیری یک الگوی مستطیل واضح روی نمودار است که نشانهای از فاز تثبیت قیمت و تعادل موقت بین قدرت خریداران و فروشندگان است.
در روند شکلگیری الگوی مستطیل قیمت چندین بار به سقف قیمت که نقش مقاومتی دارد و کف قیمت که نقش حمایتی دارد برخورد کرده و مجدداً بازمیگردد، بدون اینکه روند مشخصی به سمت بالا یا پایین شکل دهد. به زبان سادهتر، بازار وارد حالتی از بلاتکلیفی میشود که در آن هیچیک از طرفین معامله قدرت کافی برای هدایت روند را ندارند. گیر افتادن قیمت در الگوی مستطیل میتواند از چند روز تا چند هفته و حتی بیشتر ادامه یابد.

انواع الگوی کلاسیک مستطیل
الگوی مستطیل به دو نوع اصلی تقسیم میشود که شامل مستطیل صعودی و مستطیل نزولی است.
- مستطیل صعودی: در این نوع مستطیل، روندی که پیش از ورود به محدوده ثابت مستطیلی در جریان بوده، معمولاً صعودی است و احتمال خروج قیمت به سمت بالا بیشتر است.
- مستطیل نزولی: در این الگو بازار پیش از ورود به محدوده تثبیت، روند نزولی داشته و احتمال شکست قیمت به سمت پایین بیشتر است. البته این یک قاعده قطعی نیست، اما بهطور آماری احتمال تداوم روند پیشین بالاتر است.
تشخیص دقیق این الگو میتواند مزیت بزرگی برای معاملهگران باشد، زیرا معمولاً پس از شکست محدوده مستطیل، بازار وارد یک حرکت سریع و پرشتاب میشود. معاملهگران حرفهای معمولاً صبر میکنند تا قیمت یکی از سطوح مقاومت یا حمایت را با حجم بالا بشکند، و سپس در جهت شکست وارد معامله میشوند.
از دیگر نکات مهم در مورد این الگو، حجم معاملات است. اغلب در حین شکلگیری الگوی مستطیل، حجم معاملات کاهش مییابد و در زمان شکست، افزایش ناگهانی حجم میتواند تأییدی بر قدرت و اعتبار شکست باشد. این تغییر در حجم به معاملهگر کمک میکند تا فریب شکستهای فیک را نخورد و تصمیم دقیقتری بگیرد.
تشکیل الگوی مستطیل اغلب در تایم فریمهای مختلف از نمودارهای دقیقهای تا روزانه و هفتگی اتفاق میافتد. اما هرچه این الگو در تایم فریمهای بالاتر شکل بگیرد، از اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود و احتمال حرکتهای قیمتی بزرگتر پس از شکست نیز افزایش مییابد.
الگوی کلاسیک مستطیل چه زمانی رخ میدهد؟
الگوی مستطیل زمانی شکل میگیرد که بازار پس از یک حرکت قوی صعودی یا نزولی وارد فاز تثبیت یا استراحت میشود. در این مرحله، قیمت دیگر به روند قبلی خود ادامه نمیدهد و بهجای آن، در یک بازه محدود بین دو سطح افقی مقاومت و حمایت نوسان میکند. این وضعیت معمولاً زمانی رخ میدهد که بازار منتظر اطلاعات جدید، اخبار اقتصادی یا تغییر برجسته در شرایط تکنیکال است تا جهت بعدی حرکت قیمت مشخص شود.
الگوی مستطیل میتواند در میانه روند بهعنوان الگوی ادامهدهنده یا گاهی در انتهای روند بهعنوان الگوی بازگشتی پدیدار شود، اما بیشترین اعتبار و کاربرد آن زمانی است که بهعنوان الگوی ادامهدهنده ظاهر شود.
مثلا اگر قیمت در حال افزایش باشد و سپس وارد محدودهای افقی شود و در آن چندین بار بین سطوح مشخص بالا و پایین نوسان کند، احتمالاً بازار در حال تشکیل الگوی مستطیل صعودی است. بالعکس، اگر یک روند نزولی متوقف شود و برای مدتی به حالت زیگزاگ افقی در یک بازه محدود نوسان کند، ممکن است الگوی مستطیل نزولی در حال شکلگیری باشد.
توجه داشته باشید که این الگو معمولا در نتیجه تعادل نسبی میان نیروهای عرضه و تقاضا شکل میگیرد. طی آن، خریداران و فروشندگان در حال بررسی شرایط هستند و تصمیمگیری قطعی به تعویق افتاده است. به همین دلیل است که حجم معاملات اغلب در طول شکلگیری مستطیل کاهش مییابد و سپس با نزدیک شدن به شکست نهایی، ناگهان افزایش مییابد. این افزایش حجم در زمان خروج قیمت از محدوده مستطیل، معمولاً نشاندهنده آغاز حرکت جدیدی در بازار است که میتواند به فرصتهای معاملاتی با ریسک به ریوارد مناسب منجر شود.
الگوی کلاسیک مستطیل را چطور شناسایی کنیم؟
شناسایی الگوی مستطیل نیازمند دقت در رفتار قیمت و توجه به برخی ویژگیهای مشخص است. این الگو زمانی قابل شناسایی است که قیمت بین دو سطح افقی مقاومت و حمایت نوسان کند بدون آنکه موفق به شکستن آنها شود. برای اینکه یک الگوی مستطیل معتبر باشد، باید چند نشانه کلیدی در نمودار را مد نظر داشته باشید:
- وجود دو سطح افقی مشخص: همانطور که گفته شد، بهمنظور شکلگیری این الگو قیمت باید چند بار به یک سطح مقاومتی برخورد کند و بازگردد و در عین حال، چند مرتبه نیز به سطح حمایتی برخورد کرده و دوباره به سمت بالا حرکت کرده باشد. این سطوح معمولاً بهصورت خطوط تقریبا صاف و افقی روی نمودار دیده میشوند.
- تعداد برخوردها: حداقل دو برخورد به مقاومت و دو برخورد به حمایت لازم است تا بتوان الگو را مستطیل در نظر گرفت. هرچه تعداد این برخوردها بیشتر باشد، اعتبار الگو نیز افزایش مییابد.
- حرکت افقی قیمت: در بازهی زمانی شکلگیری الگو، نباید روند مشخص صعودی یا نزولی وجود داشته باشد. قیمت در این مدت به شکل افقی یا رنج بین دو سطح در نوسان است و بازار در حال بلاتکلیفی یا تثبیت قرار دارد.
- کاهش نسبی حجم معاملات: در طول شکلگیری مستطیل، معمولاً حجم معاملات کاهش پیدا میکند. این کاهش حجم نشاندهنده کاهش تصمیمگیری قطعی در بازار و انتظار برای یک اتفاق تعیینکننده است. البته حین شکست نهایی قیمت معمولاً حجم به میزان قابلتوجهی افزایش مییابد.
- فاقد شیب بودن سقف و کف الگو: برخلاف برخی الگوهای دیگر مانند مثلث یا پرچم که خطوط آنها شیبدار هستند، خطوط بالایی و پایینی الگوی مستطیل باید نسبتا افقی و بدون شیب قابل توجه باشند.
- تشخیص در تایمفریم مناسب: الگوهای مستطیل ممکن است در تایمفریمهای مختلفی ظاهر شوند، اما برای جلوگیری از سیگنالهای اشتباه بهتر است در تایم فریمهای بالا مثلا روزانه یا هفتگی مورد بررسی قرار گیرد.
استراتژیهای معاملاتی با الگوی کلاسیک مستطیل
الگوی مستطیل به دلیل ساختار مشخص و قابلاعتماد خود، یکی از الگوهای محبوب برای معاملهگران تکنیکال است. این الگو فرصتهایی مناسب برای معامله در داخل محدوده نوسان و همچنین معامله پس از بریک اوت را فراهم میکند که در ادامه هر دو استراتژی را معرفی میکنیم.
معامله در داخل محدوده رنج مستطیل
یکی از رایجترین استراتژهای معاملاتی با الگوی کلاسیک مستطیل، استفاده از نوسانات قیمت درون محدوده حمایت و مقاومت است. این استراتژی زمانی کاربردی است که قیمت هنوز موفق به شکستن هیچکدام از سطوح بالا یا پایین مستطیل نشده و همچنان در حال نوسان قیمت در یک بازه افقی بین این دو سطح است. در این حالت، معاملهگر با شناسایی نقاط بازگشت قیمت در نزدیکی مقاومت و حمایت، وارد موقعیت خرید یا فروش میشود. بهعنوان مثال، زمانی که قیمت به سطح حمایت نزدیک میشود و نشانههایی از بازگشت قیمت به سمت بالا مانند تشکیل الگو کندل چکش یا پوشای صعودی یا واگرایی مثبت در RSI دیده میشود، میتواند خرید کند. در مقابل، هنگامی که قیمت به سقف مستطیل یعنی ناحیه مقاومت نزدیک میشود و نشانههایی از ضعف در روند صعودی مانند کندل دوجی، کندل نزولی قوی یا واگرایی منفی دیده میشود، میتواند معامله خود را ببندد یا پوزیشن شورت بگیرد.
در این استراتژی، برای مدیریت ریسک، در معاملات خرید (پوزیشن لانگ) حد ضرر باید کمی پایینتر از سطح حمایت و در پوزیشن شورت کمی بالاتر از سطح مقاومت قرار داده شود.
حد سود نیز معمولا در سمت مقابل محدوده مستطیل تعیین میشود. مثلا اگر خرید در کف انجام شده باشد، حد سود در نزدیکی سقف مستطیل قرار میگیرد. این استراتژی در بازارهایی که در حالت رنج یا خنثی قرار دارند بسیار کاربردی است، اما معاملهگر باید همیشه آماده باشد تا در صورت شکست یکی از سطوح، به سرعت از موقعیت خارج شود. همچنین توجه داشته باشید که استفاده از اندیکاتورهایی مانند RSI یا مکدی میتواند اعتبار برگشتها را بیشتر و از ورود به معاملات اشتباه جلوگیری نماید.
معامله پس از بریک اوت
استراتژی دوم استفاده از الگوی مستطیل برای شناسایی فرصتهای معاملاتی پس از شکست یا بریک اوت/ بریک داون (Breakout/ Breakdown) است. این روش زمانی بهکار میرود که قیمت بالاخره موفق به خروج از محدوده رنج شده و سطح حمایت یا مقاومت را با قدرت بشکند. بهتر است این شکست باید با دیگر سیگنالهای تحلیل تکنیکال مانند بسته شدن یک کندل قوی خارج از محدوده مستطیل، افزایش چشمگیر حجم معاملات و تثبیت قیمت خارج از الگو باشد. معاملهگران حرفهای اغلب منتظر تأیید شکست میمانند تا از ورود هیجانی جلوگیری کنند.
در این استراتژی، ورود به معامله معمولا به دو روش انجام میشود، که انتخاب آن به میزان ریسکپذیری معاملهگر بستگی دارد.
- روش نخست، ورود فوری پس از شکست است؛ به این معنا که به محض بسته شدن یک کندل قوی و معتبر در خارج از محدوده مستطیل، معاملهگر وارد موقعیت خرید یا فروش میشود. این روش برای کسانی مناسب است که تمایل دارند زودتر از دیگران وارد بازار شوند و ریسک بیشتری را میپذیرند.
- در روش دوم، معاملهگر منتظر پولبک یا بازگشت قیمت به سطح شکستهشده میماند. این ورود محافظهکارانهتر بوده و معمولاً همراه با تأیید بیشتر است، چرا که از افتادن در دام بریک اوت فیک جلوگیری میکند.
در هر دو روش تعیین حد ضرر اهمیت زیادی دارد. در شکست صعودی، حد ضرر باید اندکی پایینتر از سطح مقاومت شکستهشده قرار گیرد و در شکست نزولی، کمی بالاتر از حمایت شکستهشده تنظیم شود. این کار باعث میشود در صورت برگشت غیرمنتظره قیمت، از زیان سنگین جلوگیری شود.

همچنین، باید بدانید که هدف قیمتی در این روش معمولاً به اندازه ارتفاع مستطیل از نقطه شکست در نظر گرفته میشود. برای مثال، اگر مستطیل ۱۰۰ واحد ارتفاع داشته باشد و قیمت از مقاومت در سطح ۱۲۰۰ شکسته شود، هدف قیمتی میتواند سطح ۱۳۰۰ باشد. این استراتژی بهدلیل قدرت حرکات پس از شکست معمولاً پتانسیل سود بیشتری نسبت به معامله درون محدوده رنج دارد، اما خطر تشکیل فیک بریک اوت نیز همیشه در کمین است. بدین ترتیب برای کاهش این خطر، تأیید شکست با کمک بررسی حجم، کندل استیک و سایر ابزارها بسیار ضروری است.
نکات مهم الگوی کلاسیک مستطیل
حین استفاده از الگوی کلاسیک مستطیل نکات زیر را حتما مدنظر داشته باشید:
- تعداد برخوردها را جدی بگیرید: هر چه قیمت بیشتر به سطوح حمایت و مقاومت برخورد کند و تعداد هرکدام حداقل دو بار باشد، الگو اعتبار بالاتری خواهد داشت. این موضوع نشان میدهد که بازار واقعا به این سطوح واکنش نشان میدهد.
- خطوط افقی دقیق رسم کنید: برای شناسایی صحیح الگوی مستطیل، باید خطوط بالا و پایین آن تقریباً افقی باشند. وجود شیب در خطوط ممکن است نشانه الگوی دیگری مانند مثلث یا کانال باشد.
- بررسی حجم معاملات هنگام شکست: در طول فاز تثبیت و شکلگیری محدوده مستطیل معمولا حجم کاهش پیدا میکند. اما زمانی که قیمت از محدوده مستطیل خارج میشود، افزایش محسوس حجم میتواند تاییدی بر قدرت شکست باشد.
- استفاده از ابزارهای مختلف تکنیکال برای تایید الگوی مستطیل: به منظور اطمینان از بریک اوت/بریک داون واقعی و جلوگیری از افتادن در دام شکست فیک، از ابزارهایی مانند الگوهای کندل، اندیکاتورهایی مانند RSI و مکدی یا تحلیل پرایساکشن استفاده کنید.
- تایم فریم مناسب انتخاب کنید: الگوی کلاسیک مستطیل در تایم فریمهای بالاتر مانند روزانه یا چهار ساعته معمولا اعتبار بیشتری دارد و کمتر تحت تأثیر نویزهای بازار قرار میگیرد.
- تعیین حد ضرر: چه در استراتژی معاملاتی داخل محدوده مستطیل و چه در معاملات مربوط به شکست از مستطیل، قرار دادن حد ضرر در موقعیت مناسب ضروری است تا در صورت حرکت خلاف پیشبینی، زیانها کنترل شوند.
- محاسبه هدف قیمتی بر اساس ارتفاع الگو: برای تعیین تارگت قیمتی پس از شکست، فاصله بین مقاومت و حمایت (ارتفاع مستطیل) را اندازهگیری و از نقطه شکست به بالا یا پایین اضافه کنید.
- انعطافپذیری روانی: اگرچه این الگو اغلب به عنوان الگوی ادامهدهنده شناخته میشود، اما گاهی میتواند نقش بازگشتی ایفا کند. تحلیل شرایط کلی بازار و عدم وابستگی صرف به الگو، عامل موفقیت است.
سخن پایانی
الگوی مستطیل یکی از الگوهای قابلاعتماد در تحلیل تکنیکال است که معاملهگر با تکیه بر آن میتوانند فازهای تثبیت قیمت را بهدرستی شناسایی و برای ورود یا خروج بهینه تصمیمگیری کند. در این مقاله با ساختار، زمان شکلگیری، روشهای شناسایی، استراتژیهای معاملاتی و نکات کلیدی مربوط به این الگو آشنا شدیم. موفقیت در استفاده از الگوی مستطیل مستلزم دقت در تحلیل، پایبندی به مدیریت ریسک و ترکیب آن با سایر ابزارهای تأییدی است. اگر با دید تحلیلی و واقعگرایانه به این الگو نگاه کنید، میتواند یکی از کاربردیترین ابزارها در مسیر معاملاتی شما باشد.
-
نظرات کاربران (0 نظر)
در بحث پیرامون این دوره آموزشی شرکت کنید!