الگوی گارتلی (Gartley Pattern)

معامله‌گر
الگوهای هارمونیک
author ریحان کاظمیان
18 روز پیش
الگوی گارتلی (Gartley Pattern)

الگوهای هارمونیک، الگوهای قیمتی دقیقی هستند که بر اساس نسبت‌های فیبوناچی شکل می‌گیرند و به معامله‌گران کمک می‌کنند تا نقاط احتمالی بازگشت یا ادامه روند را با دقت بالا شناسایی کنند. یکی از مشهورترین الگوهای هارمونیک، الگوی گارتلی است که به شما کمک می‌کند تا حرکت‌های برگشتی قیمت را قبل از وقوع پیش‌بینی کنید و معاملاتتان را با اطمینان بیشتری مدیریت کنید. در این مطلب، به زبان ساده و قدم به قدم با ساختار، نحوه تشخیص و کاربردهای این الگو آشنا می‌شویم و یاد می‌گیریم چگونه از فرصت‌های طلایی بازار بهره ببریم. پس در ادامه با ما همراه باشید و مهارت معاملاتی خود را یک پله بالاتر ببرید.

الگوی گارتلی چیست؟

الگوی گارتلی (Gartley Pattern) یکی از مهم‌ترین و محبوب‌ترین الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال است؛ این الگو اولین‌بار توسط هارولد گارتلی (Harold Gartley) در دهه ۱۹۳۰ معرفی شد. الگوهای هارمونیک مثل گارتلی بر این فرض طراحی شده‌اند که می‌توان با استفاده از دنباله‌های فیبوناچی، ساختارهای هندسی مانند شکست‌ها و بازگشت‌های قیمتی را شناسایی کرد.

الگوی گارتلی به معامله‌گران کمک می‌کند تا نقاط احتمالی برگشت قیمت را با دقت بالا شناسایی کنند. در واقع، پس از تکمیل الگو و رسیدن قیمت به نقطه D، معمولاً انتظار می‌رود قیمت از این ناحیه برگشت کند و روند غالب بازار ادامه یابد. این الگو بر پایه نسبت‌های فیبوناچی طراحی شده و ساختاری شبیه به حرف M در روند نزولی یا W در روند صعودی دارد.

تصویر شماتیک گارتلی

این الگو از 4 موج اصلی XA، AB، BC و CD تشکیل شده است که هر کدام نسبت مشخصی دارند. در ادامه، ساختار الگوی گارتلی را توضیح می‌دهیم تا با هریک از این امواج و نسبت‌های آنها بیشتر آشنا شوید.

ساختار و شکل الگوی گارتلی

ساختار الگوی گارتلی شامل چهار حرکت قیمتی متوالی است که در مجموع پنج نقطه را روی نمودار مشخص می‌کنند. ابتدا یک حرکت از نقطه X به A داریم. سپس، یک اصلاح قیمت از A تا نقطه B شکل می‌گیرد که حدود ۶۱/۸ درصد از موج XA را اصلاح می‌کند. پس از آن، حرکت BC شکل می‌گیرد. موج BC بین ۳۸/۲ درصد تا ۸۸/۶ درصد از موج AB را اصلاح می‌کند. در نهایت، به نقطه D می‌رسیم که مهم‌ترین بخش الگو است و نسبت به موج XA اصلاحی ۷۸/۶ درصدی انجام می‌دهد. نقطه D نقطه‌ای است که در آن تریدر منتظر برگشت قیمت و ورود به معامله خواهد بود.

نسبتهای فیبوناچی در الگوی گارتلی

ممکن است این الگو در نگاه اول با سایر الگوهای هارمونیک مانند خفاش یا پروانه اشتباه گرفته شود؛ به همین دلیل، باید به‌دقت نسبت‌های فیبوناچی را بررسی کنیم. توجه به این نسبت‌ها و تأیید آنها با ابزارهای تحلیلی دیگر مثل واگرایی‌ها یا الگوهای شمعی بازگشتی، می‌تواند احتمال موفقیت معاملات را تا حد زیادی افزایش دهد.

نحوه تشخیص گارتلی روی نمودار

برای تشخیص دقیق گارتلی روی نمودار باید نسبت‌های فیبوناچی را به‌دقت اندازه‌ بگیریم و نقاط چرخش قیمت را بررسی کنیم. اولین قدم برای تشخیص این الگو، شناسایی حرکت اولیه XA است؛ حرکتی قوی که جهت کلی بازار را در آن لحظه مشخص می‌کند. سپس، باید اصلاح قیمتی از نقطه A به B را بررسی کنیم تا ببینیم آیا با نسبتی حدوداً ۶۱/۸ درصدی موج XA را اصلاح می‌کند یا خیر. اگر این شرط برقرار باشد، مرحله بعدی یافتن نقطه C است که باید بین ۳۸/۲ درصد تا ۸۸/۶ درصد از موج AB را اصلاح کرده باشد.

نحوه تشخیص الگوی گارتلی روی نمودار

بعد از آن باید به دنبال نقطه D باشید که معمولاً در نسبت ۷۸/۶ درصدی از موج XA قرار می‌گیرد و کامل‌کننده ساختار الگو است. نکته مهم این است که نقطه D نباید فراتر از نقطه X برود، زیرا در این صورت دیگر با یک الگوی گارتلی کلاسیک روبه‌رو نیستیم. برای دقت بیشتر، می‌توانیم از ابزار فیبوناچی بازگشتی (Fibonacci Retracement) و فیبوناچی گسترشی (Fibonacci Extension) استفاده کنیم تا نسبت‌ها با دقت بالا روی نمودار مشخص شوند. اکثر تریدرها برای تأیید نهایی این الگو از واگرایی در اندیکاتورهایی مثل RSI یا مکدی استفاده می‌کنند.

انواع الگوی گارتلی

الگوی گارتلی در دو نوع اصلی صعودی و نزولی دیده می‌شود که هر کدام شرایط خاص خود را دارند و در نقاط متفاوتی از نمودار ظاهر می‌شوند. شناخت دقیق این دو نوع به تریدرها کمک می‌کند تا بسته به روند کلی بازار، استراتژی مناسب را انتخاب کنند.

الگوی گارتلی صعودی

الگوی گارتلی صعودی یکی از الگوهای شناخته‌شده و پرکاربرد در تحلیل تکنیکال است که معمولاً در انتهای یک اصلاح نزولی ظاهر می‌شود و خبر از بازگشت به روند صعودی اصلی می‌دهد. این الگو از چهار موج متوالی تشکیل شده و شکلی شبیه به حرف W روی نمودار ایجاد می‌کند. حرکت اول با صعود قیمت از نقطه X تا A آغاز می‌شود، سپس قیمت تا نقطه B اصلاح می‌کند. پس از آن، یک افزایش دیگر تا نقطه C داریم و در نهایت، قیمت دوباره کاهش می‌یابد تا به نقطه D برسد.

الگوی گارتلی صعودی

نقطه D مهم‌ترین بخش این الگوست؛ زیرا معمولاً محل ورود به معامله خرید است. در این نقطه، با توجه به نسبت‌های مشخص فیبوناچی، معامله‌گران انتظار دارند که قیمت مسیر صعودی خود را از سر بگیرد. نکته کلیدی اینجاست که در تمام این حرکت‌ها، اگرچه قیمت نوسان می‌کند، اما کاهش‌ها هیچ‌گاه آن‌قدر عمیق نیستند که از نقطه آغازین X پایین‌تر بروند. این موضوع نشان می‌دهد که فشار خرید همچنان در بازار وجود دارد و با رسیدن به نقطه D، احتمال آغاز یک حرکت صعودی جدید زیاد است. به همین دلیل، گارتلی صعودی یکی از الگوهای قابل‌اعتماد برای یافتن فرصت‌های خرید در بازار محسوب می‌شود.

الگوی گارتلی نزولی

الگوی گارتلی نزولی یکی از ساختارهای شناخته‌شده در تحلیل تکنیکال است که معمولاً پس از یک رشد قیمت و در جریان یک اصلاح صعودی شکل می‌گیرد. این الگو خیلی اوقات خبر از پایان روند صعودی موقت می‌دهد و سرآغاز یک حرکت نزولی جدید است. از نظر ظاهری، این الگو شبیه به حرف M ظاهر می‌شود و از چهار موج قیمتی پشت‌سرهم تشکیل شده است.

ابتدا حرکت قیمت از نقطه X به سمت A نزولی است، سپس تا سطح B پولبک می‌زند. پس از آن، قیمت کاهش می‌یابد تا به نقطه C برسد؛ نقطه C معمولاً در میانه‌ مسیر اصلاحی بین AB قرار دارد. در نهایت، قیمت یک بار دیگر افزایش پیدا می‌کند و به نقطه D می‌رسد. بسیاری از تریدرها نقطه D را زمان مناسب برای فروش دارایی یا ورود به معامله شورت می‌دانند. این ناحیه با دقت بر اساس نسبت‌های خاص فیبوناچی مشخص می‌شود و معمولاً با افزایش فشار فروش در بازار همراه است.

الگوی گارتلی نزولی

در مورد ساختار این الگو باید توجه داشته باشیم که با وجود نوسانات صعودی و نزولی، هیچ‌یک از حرکت‌های صعودی به‌طور کامل نتوانسته‌اند سقف اولیه یعنی همان نقطه X را بشکنند؛ یعنی در این وضعیت با ضعف خریداران و قدرت‌گیری تدریجی فروشندگان روبه‌رو هستیم. بنابراین، الگوی گارتلی نزولی می‌تواند سیگنالی برای آغاز یک روند نزولی جدید باشد.

کاربرد گارتلی در معاملات

الگوی گارتلی یکی از دقیق‌ترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است و در معاملات کوتاه‌مدت و میان‌مدت کاربرد گسترده‌ای دارد. این الگو به تریدرها کمک می‌کند تا نقاط احتمالی برگشت روند را شناسایی کنند. تریدرهای حرفه‌ای هم پس از شناسایی این الگو، با تنظیم دقیق حد ضرر و حد سود وارد معاملاتی با نسبت ریسک به ریوارد مناسب می‌شوند.

در معاملات واقعی، گارتلی معمولاً به همراه ابزارهایی مانند سطوح حمایت و مقاومت، الگوهای شمعی بازگشتی، واگرایی در اندیکاتورهایی مثل RSI یا MACD و حتی حجم معاملات به کار گرفته می‌شود تا سیگنال ورود قوی‌تری داشته باشیم. مثلاً، اگر الگوی گارتلی صعودی در یک ناحیه حمایتی کلیدی تشکیل شده باشد و هم‌زمان واگرایی مثبت در RSI دیده شود، احتمال موفقیت معامله ما هم بیشتر می‌شود.

همچنین بسیاری از تریدرهای حرفه‌ای از گارتلی در بخشی از سیستم معاملاتی خود استفاده می‌کنند و برای تأیید اعتبار آن، گاهی تایم‌فریم‌های بالاتر یا چند تایم‌فریم هم‌زمان را به کار می‌گیرند. البته، این نکته را هم نباید فراموش کنیم که این الگو هم مانند سایر ابزارها همیشه دقیق نیست و استفاده از آن نیازمند تمرین، تجربه و درک عمیق از ساختار بازار است. حالا، بد نیست به یکی از نمونه‌های واقعی استفاده از الگوی گارتلی در بازار واقعی هم نگاهی داشته باشیم. 

بررسی نمونه کاربردی از الگوی گارتلی در بازار واقعی

با هم یک نمونه از کاربرد گارتلی در بازار فارکس برای جفت ارز AUD/USD را بررسی می‌کنیم. در این مثال، قیمت ابتدا از نقطه X در حدود ۰/۷۰۵۵۰ تا نقطه A در حدود ۰/۷۱۳۵۰ افزایش پیدا می‌کند. سپس، تا نقطه B اصلاح می‌شود و مجدد تا نقطه C در 0.71300 رشد می‌کند.

بعد از رسیدن به نقطه D، قیمت تغییر جهت می‌دهد و روند صعودی خود را ادامه می‌دهد؛ در این حالت، پیش‌بینی الگوی گارتلی تأیید شده است. تریدرهایی که در نقطه D وارد معامله شده‌اند، می‌توانند در روند صعودی کسب سود کنند. معمولاً تریدرها هدف سود واقع‌بینانه را در نزدیکی نقطه C و حد ضرر را در نقطه X تعیین می‌کنند.

بررسی نمونه کاربردی از الگوی گارتلی در بازار واقعی

فرصت ها و چالش های الگوی گارتلی

الگوی گارتلی به تریدرها اجازه می‌دهد نقاط بازگشت بازار را با دقت نسبی پیش‌بینی کنند. این الگو ابزاری قدرتمند در مدیریت ریسک و تعیین حد ضرر و حد سود است. الگوی گارتلی در بازارهای مختلف و تایم‌فریم‌های متفاوت قابل استفاده است؛ با ترکیب این الگو با ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال، می‌توانیم احتمال موفقیت معاملات را افزایش دهیم.

با این همه، تشخیص دقیق الگوی گارتلی نیازمند دانش و تجربه کافی است. اشتباه در تعیین نسبت‌های فیبوناچی یا اشتباه در تشخیص نقاط کلیدی می‌تواند منجر به سیگنال‌های کاذب شود. همچنین، در بازارهای بدون روند یا پرنوسان، اعتبار این الگو کاهش پیدا می‌کند. در ادامه، با برخی از فرصت‌ها و چالش‌های الگوی گارتلی بیشتر آشنا می‌شویم.

فرصت‌ها

  • تشخیص زودهنگام نقاط برگشت قیمت: یکی از مهم‌ترین مزایای الگوی گارتلی این است که به معامله‌گران امکان می‌دهد نقاط احتمالی بازگشت قیمت را شناسایی کنند.
  • مدیریت ریسک بهینه: این الگو معمولاً نقاط ورود، حد ضرر و حد سود مشخصی دارد؛ بنابراین در سیستم‌های معاملاتی با ریسک کنترل‌شده بسیار کاربردی است.
  • قابل استفاده در تمام بازارها: الگوی گارتلی در بازارهای مالی مختلف مثل فارکس، سهام و بازار کریپتو قابل استفاده است.
  • سازگاری با ابزارهای تحلیلی دیگر: از گارتلی می‌توانیم در کنار ابزارهایی مثل الگوهای کندل استیک و اندیکاتورها و واگرایی‌ها استفاده کنیم تا احتمال موفقیت الگو بیشتر شود.
  • مناسب برای تمام تایم‌فریم‌ها: گارتلی در معاملات کوتاه‌مدت (اسکالپ) و در تحلیل بلندمدت مورد استفاده قرار می‌گیرد.
  • ساختار منطقی و قابل آموزش: از آنجا که این الگو بر پایه نسبت‌های ریاضی طراحی شده، یادگیری آن برای معامله‌گران تازه‌کار نسبتاً ساده‌تر است.

چالش‌ها

  • نیاز به دقت بالا در تشخیص نسبت‌ها: اگر نسبت‌ها به‌درستی اندازه‌گیری نشوند، الگو معتبر نخواهد بود و ممکن است باعث تصمیم‌گیری اشتباه شود.
  • شباهت زیاد به سایر الگوهای هارمونیک: گارتلی شبیه بقیه الگوهای هارمونیک مثل الگوی خفاش یا پروانه است و ممکن است باعث سردرگمی معامله‌گر شود.
  • امکان وقوع سیگنال‌های کاذب: به‌ویژه در بازارهای پرنوسان، ممکن است الگو کامل به نظر برسد اما بعد از ورود، قیمت برخلاف انتظار حرکت کند.
  • پیچیدگی در تشخیص برای افراد مبتدی: ساختار چندمرحله‌ای و نسبت‌های خاص فیبوناچی گارتلی ممکن است برای افراد تازه‌کار گیج‌کننده باشد.
  • نیاز به تأیید با ابزارهای مکمل: گارتلی به‌تنهایی کافی نیست و بهتر است همیشه با ابزارهایی مثل واگرایی‌ها یا حجم معاملات همراه شود.
  • عدم عملکرد مناسب در بازارهای رنج یا کم‌حجم: این الگو بیشتر در روندهای قوی جواب می‌دهد و در شرایط بدون روند دقت کمتری دارد.

نکات مهم و رایج‌ترین اشتباهات در الگوی گارتلی

حالا که با ساختار کلی الگوی هارمونیک گارتلی آشنا شدیم، بد نیست برخی از مهم‌ترین نکات الگوی گارتلی را هم مرور کنیم. در ظاهر، گارتلی الگویی ساده به نظر می‌رسد؛ اما وقتی وارد جزئیات می‌شویم، متوجه می‌شویم که یک اشتباه کوچک در تشخیص نسبت‌ها یا زمان ورود می‌تواند نتیجه کل معامله را تغییر دهد. بنابراین اگر می‌خواهید از این ابزار حرفه‌ای بهترین استفاده را ببرید، حتماً به نکات زیر توجه کنید.

  • نسبت‌های فیبوناچی باید دقیق و صحیح اعمال شوند. کوچک‌ترین خطا در اندازه‌گیری نسبت‌ها می‌تواند الگوی گارتلی را بی‌اعتبار کند.
  • نقطه D نباید از نقطه X فراتر برود. اگر قیمت از نقطه X عبور کند، دیگر با الگوی گارتلی مواجه نیستیم و ممکن است ساختار بازار به‌کلی متفاوت باشد.
  • تأیید الگو با ابزارهایی مثل واگرایی، کندل‌های بازگشتی و حجم معاملات ضروری است. هرگز صرفاً بر اساس شکل ظاهری وارد معامله نشوید.
  • بررسی الگو در تایم‌فریم‌های بالاتر دقت بیشتری به همراه دارد. تایم‌فریم‌های بالا نویز کمتری دارند و ساختار الگو را بهتر نمایان می‌کنند.
  • ترکیب گارتلی با سطوح حمایت و مقاومت به اعتبار آن می‌افزاید. اگر نقطه D با یک سطح حمایتی یا مقاومتی مهم هم‌پوشانی داشته باشد، احتمال موفقیت معامله بیشتر می‌شود.
  • باید تمام چهار حرکت (XA, AB, BC, CD) را با دقت بررسی کنیم. بسیاری از اشتباهات زمانی رخ می‌دهند که فقط روی دو یا سه موج تمرکز می‌شود. بررسی کامل و دقیق هر چهار موج، کلید شناسایی صحیح الگوی گارتلی است.
  • همیشه منتظر تأیید کامل الگو باشید. ورود به معامله بهتر است تنها پس از تکمیل نقطه D انجام شود. بعضی از تریدرها پیش از رسیدن قیمت به نقطه D وارد بازار می‌شوند و این باعث افزایش ریسک می‌شود.
  • از گارتلی در بازارهای بدون روند استفاده نکنید. این الگو در شرایطی بهتر عمل می‌کند که بازار روند مشخصی داشته باشد. در بازارهای رنج یا بسیار کم‌نوسان، احتمال خطای تحلیل بالا می‌رود.
  • ابزار فیبوناچی بازگشتی (ریتریسمنت) و گسترشی (اکستنشن) برای اندازه‌گیری گارتلی ضروری هستند. بدون این ابزارها، تعیین نسبت‌ها بسیار دشوار می‌شود. حتماً در پلتفرم تحلیلی خود، استفاده دقیق از این دو ابزار را تمرین کنید.
  • به یاد داشته باشید که هیچ الگویی صد درصد مطمئن نیست و مدیریت ریسک همیشه باید در اولویت قرار گیرد. نداشتن حد ضرر مشخص و مدیریت ضعیف ریسک یکی از عوامل مهم شکست در معاملات است.
  • نداشتن برنامه‌ای برای خروج از معامله و تمرکز صرف بر نقطه ورود، یکی دیگر از اشتباهات رایج است. حتماً پیش از ورود به معامله، حد ضرر و هدف سود خود را تعیین کنید.
  • بک تست گرفتن را فراموش نکنید. استفاده از الگوی گارتلی بدون تمرین کافی روی نمودارهای گذشته و داده‌های تاریخی، باعث می‌شود معامله‌گر نتواند از این الگو به‌درستی استفاده کند.

با رعایت این نکات، شما هم می‌توانید از الگوی گارتلی به‌عنوان ابزاری دقیق برای تحلیل بازار استفاده کنید و تصمیمات معاملاتی آگاهانه‌تری بگیرید.

شکار لحظه‌های طلایی بازار با الگوی هارمونیک گارتلی

اگر دنبال ابزاری هستید که مثل قطب‌نما در دل نوسانات بازار مسیر درست را نشانتان بدهد، بد نیست سراغی از الگوهای هارمونیک مثل الگوی گارتلی بگیرید. این الگو به شما کمک می‌کند تا نقاط برگشت بازار را با منطق ریاضی و تحلیل تکنیکال شناسایی کنید. اما، فراموش نکنید که گارتلی فقط زمانی می‌تواند شما را به موفقیت نزدیک کند که با دقت، تمرین و مدیریت ریسک از آن استفاده کنید. همچنین، این الگو هم مثل سایر الگوهای تکنیکال بهتر است با سایر ابزارهای تحلیلی و تجربه شخصی ترکیب شود تا تجربه بهینه‌‌ای از تصمیم‌گیری در ترید را در اختیارتان بگذارد.

اشتراک گذاری

  • نظرات کاربران (0 نظر)

    در بحث پیرامون این دوره آموزشی شرکت کنید!