الگوی کندل استیک خط میانی (Piercing Line)

بازارشناس
الگوهای کندل استیک
author ریحان کاظمیان
1 ماه پیش
الگوی کندل استیک خط میانی (Piercing Line)

در تحلیل تکنیکال ابزارهای مختلفی وجود دارند که به معامله‌گران در تشخیص چرخش قیمت‌ها کمک می‌کنند. یکی از کاربردهای الگوهای کندل‌استیک همین است. الگوی بازگشتی خط میانی (Piercing Line) یکی از الگوهای کندل استیک (Candle Stick) محبوب است که معمولا در انتهای روندهای نزولی شکل می‌گیرد و سیگنالی برای چرخش قیمت است. در این مقاله به بررسی دقیق این الگو، نحوه شناسایی، استراتژی‌های معاملاتی و نکات مهم مربوط به آن خواهیم پرداخت.

الگوی کندل استیک خط میانی (Piercing line) چیست؟

الگوی کندل استیک خط میانی (Piercing Line) یکی از الگوهای ریورسی (بازگشتی) برای چارتیست‌ها است که در صورت دیده شدن در انتهای یک روند نزولی اهمیت پیدا می‌کند و می‌تواند نشانه‌ای از تغییر جهت قیمت به سمت صعود باشد. این الگو از دو کندل متوالی تشکیل شده است؛ کندل اول یک کندل نزولی بزرگ است که قدرت بالای فروشندگان را در بازار نشان می‌دهد. کندل دوم یک کندل صعودی است که پایین‌تر از کندل قبلی باز می‌شود و در نهایت، بیش از نیمی از طول بدنه کندل اول را پوشش می‌دهد. این پوشش حداقل باید به بالاتر از ۵۰ درصد بدنه کندل اول برسد تا الگوی معتبری به حساب بیاید.

الگوی کندل استیک خط میانی (Piercing line)

فلسفه شکل‌گیری این نوع کندل‌ها این‌طور تفسیر می‌شود: در ابتدا فشار فروش قدرتمندی وجود دارد. سپس، خریداران با قدرت زیاد (احتمالا در یک سطح حمایتی معتبر) وارد بازار می‌شوند و دست بالاتر را در بازار تصاحب می‌کنند. تریدرها معمولا از این الگو در کنار سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل سطوح حمایتی، واگرایی‌ها و بقیه موارد استفاده می‌کنند تا تاییدیه ورود به پوزیشن لانگ را بگیرند. مسلما هرچه در تایم‌فریم‌های بالاتر این الگو دیده شود، اعتبار و قدرت بیشتری پیدا می‌کند.

الگوی کندل استیک خط میانی (Piercing line) چه زمانی رخ می دهد؟

تصور کنید که در یک روند نزولی قرار داریم و قیمت در حال نزدیک شدن به یک سطح حمایت معتبر است که از سمت چپ چارت (گذشته قیمت) لحاظ شده است. همچنین شرایط اندیکاتور RSI و دیگر اوسیلاتورها خبر از ورود به محدوده اشباع فروش می‌دهند. در همین حین الگوی خط میانی (Piercing line) هم شکل می‌گیرد تا تاییدی بر ورود خریداران باشد. این تاییدیه نشان می‌دهد که چرخش قیمت از محدوده درستی شکل گرفته است و به احتمال قوی روند صعودی جدیدی در پیش داریم.

نکات ریزی وجود دارد که اعتبار این الگو را بیشتر می‌کند. برای مثال، هرچه بدنه کندل دوم بزرگ‌تر باشد، قدرت بیشتری از جانب خریداران شاهد هستیم. همچنین در کنار تمام این شرایط، اگر واگرایی قیمت با اندیکاتورهایی مثل RSI یا MACD هم رخ دهد، اعتبار این الگو بیشتر می‌شود.

الگوی کندل استیک خط میانی (Piercing line) را چطور شناسایی کنیم؟

اولین نکته‌ای که در شناسایی صحیح الگوی خط میانی به ما کمک می‌کند، انتظار تشکیل این الگو در محل صحیحی از روند است. مهم است که در انتهای یک روند نزولی و در محدوده‌های حمایتی (استاتیک و داینامیک) به‌دنبال تشکیل این الگو باشیم؛ در غیر اینصورت اعتباری ندارد.

روش شناسایی الگوی خط میانی

پس از تشکیل دو کندل با رنگ‌های مخالف در انتهای یک روند نزولی، شرایط بدنه آن‌ها را بررسی می‌کنیم. کندل اول باید یک کندل نزولی قدرتمند با بدنه‌ای بلند باشد که نشان‌دهنده تسلط فروشندگان در بازار است. کندل دوم هم که صعودی است، با یک گپ نزولی نسبت به کندل اول باز می‌شود؛ یعنی قیمت باز شدن کندل دوم پایین‌تر از پایین‌ترین نقطه کندل اول قرار می‌گیرد. سپس خریداران به تدریج کنترل بازار را به دست می‌گیرند و کندل دوم صعودی ایجاد می‌شود تا بیش از نیمی از طول بدنه کندل اول را بپوشاند. این پوشش باید حداقل ۵۰ درصد از بدنه کندل نزولی قبلی را دربربگیرد تا اعتبار الگو بیشتر شود. 

همان‌طور که بالاتر هم اشاره کردیم، برای افزایش دقت در تشخیص این الگو، می‌توانید از ابزارهای دیگری مانند رفتار حجم معاملات، اوسیلاتورها و اندیکاتورهایی مثل RSI و MACD استفاده کنید. اگر این الگو در نزدیکی یک سطح حمایتی قوی همراه با واگرایی مثبت در اندیکاتورها شکل بگیرد، احتمال تغییر روند بیشتر است. افزایش حجم معاملات در کندل دوم هم تاییدیه‌ای بر قدرت خریداران خواهد بود.

استراتژی های معاملاتی با الگوی کندل استیک خط میانی (Piercing line)

در معاملات براساس الگوی کندل استیک خط میانی (Piercing Line)، استراتژی‌های مختلفی بسته به شرایط بازار قابل استفاده هستند. انتخاب استراتژی مناسب به میزان ریسک‌پذیری و تایم‌فریم معاملاتی و روحیات معامله‌گر بستگی دارد. در این بخش سه استراتژی رایج و کاربردی را به کمک الگوی خط میانی معرفی می‌کنیم.

استراتژی کلاسیک ورود و خروج

در استراتژی کلاسیک، پس از بسته شدن کندل دوم و تأیید الگو، می‌توانید بلافاصله وارد معامله خرید شوید. حد ضرر در این استراتژی کمی پایین‌تر از پایین‌ترین نقطه کندل دوم قرار داده می‌شود تا در صورت نامعتبر شدن الگو، از معامله با کم‌ترین زیان خارج شویم.

استراتژی کلاسیک ورود و خروج در ابزار الگوی خط میانی

هدف قیمتی را می‌توانیم در سطوح مقاومتی نزدیک در نظر بگیریم یا تارگت‌هایی با نسبت ریسک به ریوارد‌ معقول (مثلا یک به دو) مشخص کنیم. پیشنهادی که برای مدیریت پوزیشن می‌توان داشت، این است که در هر تارگت بخشی از معامله را ببندیم و سیو سود داشته باشیم. پیشنهاد دیگر برای کنترل ریسک این است که پس از رسیدن به تارگت اول، حد ضرر خود را به نقطه ورود انتقال دهیم و به اصطلاح ریسک فری (Risk Free) پیش برویم.

استراتژی مبتنی بر تایید اضافی

در این روش محافظه‌کارانه‌تر عمل می‌کنیم؛ به‌طوری که پس از بسته شدن کندل دوم، منتظر تایید بیشتر، مثل شکل‌گیری یک کندل صعودی دیگر یا شکست مقاومت نزدیک در تایم فریم‌های پایین‌تر می‌مانیم. ورود به پوزیشن پس از تاییدیه دوم صورت می‌گیرد و حد ضرر زیر پایین‌ترین نقطه الگو قرار داده می‌شود.

استراتژی استفاده از الگوی خط میانی مبتنی بر تایید اضافی

 هدف قیمتی در این استراتژی هم متناسب با سطوح مقاومتی مشخص می‌گردد. البته برای ورود بهینه‌تر می‌توانید با دیدن الگوهای برگشتی در خلاف جهت، خروج از پوزیشن داشته باشید. ریسک فری کردن با رسیدن به تارگت اول، در این حالت هم توصیه می‌شود.

استراتژی ترکیبی با ابزارهای تحلیل تکنیکال

در این حالت ترکیبی از ابزارهای تحلیل تکنیکال را داریم که برای معامله‌گرانی که به دنبال نرخ موفقیت (Win Rate) بالاتر هستند، مناسب است. در این روش، الگوی Piercing Line تنها درصورتی برای ورود استفاده می‌شود که هم‌زمان با تایید دیگر ابزارها مانند تقاطع میانگین‌های متحرک (Moving Averages Crossover) یا واگرایی RSI باشد. حد ضرر هم مانند روش‌های قبل زیر پایین‌ترین نقطه الگو قرار می‌گیرد. برای خروج از معامله هم مانند روش‌های قبل، از سطوح مقاومتی پیش‌رو کمک می‌گیریم.

استراتژی ترکیبی الگوی خط میانی با ابزارهای تحلیل تکنیکال

نکات مهم الگوی کندل استیک خط میانی (Piercing line)

برای استفاده صحیح از الگوی کندل استیک خط میانی، بهتر است برخی موارد و نکات ریز را رعایت کنید که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهیم کرد:

  • موقعیت الگو: این الگو تنها در انتهای یک روند نزولی معتبر است. در صورت دیده‌شدن این الگو در میانه یک روند یا بازارهای رنج، احتمال خطا و تحقق‌نیافتن تحلیل بالا می‌رود.
  • شرط پوشش کندل دوم: کندل صعودی (کندل دوم) باید حداقل ۵۰ درصد از بدنه کندل نزولی اول را پوشش دهد. هرچه این پوشش بیشتر باشد، سیگنال بازگشتی قوی‌تری ایجاد می‌شود.
  • حجم معاملات: افزایش حجم در کندل دوم نشانه‌ای از ورود خریداران و تأیید تغییر روند است. در صورتی که حجم معاملات در کندل دوم کمتر باشد، اعتبار الگو کم می‌شود.
  • تأییدیه‌های دیگر: استفاده از ابزارهای کمکی مانند اندیکاتورهای واگرایی (مثل RSI و MACD) و بررسی سطوح حمایتی و مقاومتی می‌تواند اعتبار الگو را تقویت کند.
  • مدیریت ریسک: حد ضرر (Stop Loss) را کمی پایین‌تر از پایین‌ترین نقطه کندل دوم قرار دهید تا در صورت نامعتبر شدن الگو، زیان کنترل شود. از خروج‌های بخشی و جزئی (Partial) استفاده کنید. برای این کار، با رسیدن به هر ریوارد بخشی از حجم معامله را نقد کنید. این تکنیک می‌تواند شما را از ریسک برگشت ناگهانی قیمت در امان نگه دارد.

با رعایت این نکات، می‌توانیم از الگوی Piercing Line به‌عنوان یک سیگنال ورود مطمئن و کم‌ریسک در معاملات استفاده کنیم.

الگوی کندل استیک خط میانی می‌تواند یک ابزار کاربردی برای تشخیص چرخش قیمت و تغییر روند از نزولی به صعودی باشد؛ اما به‌تنهایی کافی نیست و توصیه می‌کنیم که آن را حتما در کنار ابزارهای تحلیلی دیگر به‌کار بگیرید. با درک دقیق شرایط تشکیل این الگو و مدیریت ریسک اصولی، می‌توانیم معاملات موفق‌تری را تجربه کنیم. استفاده از این الگو در ترکیب با ابزارهای تکنیکال دیگر، شانس موفقیت در معاملات را بالا می‌برد‌. فراموش نکنید که برای استفاده از هر استراتژی بک‌تست گرفتن از آن واجب است تا با خیالی آسوده بتوانیم از آن استراتژی استفاده کنیم.

سوالات متداول

الگوی کندل استیک خط میانی (Piercing Line) الگوی نزولی است یا صعودی؟

arrow left

آیا الگوی کندل استیک خط میانی (Piercing Line) همیشه معتبر است؟

arrow left

آیا ابزاری برای شناسایی الگوی کندل استیک خط میانی (Piercing Line) وجود دارد؟

arrow left
  • نظرات کاربران (0 نظر)

    در بحث پیرامون این دوره آموزشی شرکت کنید!